کشور ایران بنا به موقعیت جغرافیایی خاص خود، به ویژه از سمت شمال و شمال-شرقی که مدخل ورود اقوام کوچ نشین بوده است، سرزمینی است که در همان ابتدا نومادیسم را تجربه کرده و نخستین مظاهر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را به دنبال آن در خود پذیرفته است. عشایر در طول تاریخ نقش مهمّی را در نگهبانی از مرزهای ایران ایفا کرده اند. اکثر حکومت هایی که در ایران قدرت را در اختیار داشته اند، از منشأ ایلی برخوردار بوده اند و در این میان ارتباط آنها با حکومت مرکزی حائز اهمیّت بسیار است. به واسطه دوری از مرکز، این قبایل همواره تهدیدی برای حکومت به شمار می رفته اند؛ به گونه ای که در اغلب اعصار نفوذ حکومت در میان آنها بسیار کم و آنها عملاً خودمختار بوده اند و فقط در مواقع جنگ، با اعزام نیرو ارتش ایران را کمک می کرده اند. در اعصار گذشته حضور این اقوام کوچ نشین در مناطق مرزی ایران سبب بروز مشکلات بسیاری برای دولت های ایران شده بود. کوچ های فصلی آنها و تابعیت-هایی که به راحتی تغییر می دادند، سرحدهای کشور را بسیار غیرشفاف و بی ثبات می کرد. هدف این پژوهش، بررسی اثر نومادیسم بر تکوین مرزهای غربی ایران است. استدلال مقاله حاضر این است که شیوه زندگی کوچ نشینی در مناطق غربی ایران، باعث تأخیر در فرایند تکوین مرزهای سیاسی در این بخش از کشور شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است.