«زمان»، با «شرایط و تحولات» پیوند عمیق دارد. از همین رو چه بسا دو پدیده یا فرایند به طور «هم زمان» آغاز شوند، اما شرائط تاریخی و فرهنگی، سیر و سرنوشت تحولات یکی را متفاوت از دیگری کند. حکایت توسعه یافتگی در دو کشور ایران و ژاپن نیز از همین قرار است. عموماً مواجهه ایران و ژاپن با غرب در قرن نوزدهم را سرآغاز فرایند توسعه و نوسازی در این کشورها می دانند. اما ژاپن بعد از گذشت یک دوره نسبتاً کوتاه ده ساله از زمان پذیرش شرایط تجارت تعرفه ای (1858)، با ورود ناوگان امریکا به این کشور تا تشکیل دولت مدرن با «بازگشت میجی» (1868) عملاً وارد مسیر نوسازی شد.
بررسی آثار تاریخی و اندرزنامه ها که انعکاس دهنده شرایط روز جامعه در عصر قاجار است و نشان دهنده رفتارهای اجتماعی مردم آن دوره است، حکایت از نبود عناصر کلیدی و حیاتی برای توسعه است. هرچند شاید این رفتارها ریشه در گذشته های دورتر داشته باشد.
می توان گفت هرچند جرقه آغاز گذار از یک جامعه سنتی به عصر مدرن به واسطه مواجهه با غرب زده شد، پیمودن موفقیت آمیز مسیر نوسازی، مرهون زمینه های مساعد برای پیمودن این راه مشکل بود. نهادینه شدن مقولاتی چون «وظیفه و مسئولیت پذیری در قبال وظایف محوله و نقش های اجتماعی اختصاص یافته به افراد»، در کشوری چون ژاپن، حرکت در این مسیر را تسهیل کرد.