هدف کلی این تحقیق بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با رعایت قوانین شهروندی (قانون پذیری) در بین شهروندان اردبیلی است. در این تحقیق با استفاده از نظریات مرتن، لویتدکه و شوایتزر، ساترلند و کرسی، والتر رکلس و تئوری نیازها به تنظیم فرضیه و پرسشنامه مبادرت گردیده است. روش تحقیق از نوع همبستگی بوده و اطلاعات با یک پرسشنامة ۳۱ سؤالی و به طریق نمونه گیری چند مرحله ای (ابتدا طبقه بندی شده و سپس تصادفی) تکمیل گردیده است.
متغیرهای مستقل تحقیق عبارتند از : سن، جنس، تحصیلات، پایگاه اجتماعی افراد، فردگرایی، تأمین نیازهای مادی افراد، نظارت اجتماعی، معاشرت با افراد کج رو (قانون گریز) و تشویق (پاداش).
متغیر وابسته، رعایت قوانین شهروندی است که عبارت است از رعایت آگاهانه، داوطلبانه و ارادی افراد از قوانین و مقررات جامعة شهری و عمل به آنها. جامعة آماری تحقیق حاضر، شامل کلیة شهروندان بالای ۱۸سال ساکن در شهر اردبیل و حجم نمونه شامل ۳۸۳ (۱۹۳مرد و۱۹۰زن) نفر می باشد. بر اساس یافته های تحقیق، ۶/۸ درصد افراد مورد مطالعه، نسبت به قوانین شهری، دارای قانون پذیری پایین، ۱/۵۵ درصد دارای میزان قانون پذیری متوسط و ۳۶/۳ درصد دارای قانون پذیری بالا هستند. همچنین طبق یافته های تحقیق از میان متغیرهای فوق الذکر، ارتباط بین رعایت قوانین شهروندی و متغیرهای فردگرایی و نظارت اجتماعی و داشتن ابزار و وسایل اجتماعی برای رسیدن به اهداف فرهنگی و جنس معنادار است. در بقیة فرضیه های تحقیق ارتباط معناداری بین متغیرهای مستقل و وابسته مشاهده نگردید.