آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

ادبیات پسااستعماری، غالباً با آموزه های دوران استعمار ضدیت دارد و به بحث درباره ی اثرات و نتایج رهایی از استعمار و بررسی روند تحولات و استقلال سیاسی و فرهنگی مردمی می پردازد که بندهای دوران استعمار را گسسته اند. این ادبیات همچنین به تحلیل ادبی متونی که گرایش های استعماری و نژادی را در خود نهفته دارند، می پردازد. هندوستان با پیشینه ی استعماری و فرهنگ پسااستعماری کنونی خود، موضوع جامعی برای مطالعات پسااستعماری و تاثیرات حاصل از آن است. در حقیقت ادبیات پسااستعماری در هند، رها شدن از پوسته قدیمی شکل گرفته توسط افکار و چارچوب های غربی و ظهور آگاهی و روشنفکری جدیدی است که منجر به پیدایش و اهمیت یافتن مفهوم «بیان کردن خود»(self expression) می شود. دوران پسااستعماری در هند، منجر به شکل گیری هویت های جدیدی شده که با مطالعه و بررسی دوران استعمار، به کشف دوباره ی هویت ها و فرهنگ های به حاشیه رانده شده ی خود می پردازد و با ایجاد ساختارهای فکری و تحلیلی جدید مبتنی بر فرهنگ هندی، جامعه ای نو بنیان می نهد. در حقیقت نویسندگان هندی، حتی تعاریف و مولفه های پسااستعماری را به چالش کشیده اند و اگرچه در بیشتر مستعمرات بریتانیا، زبان انگلیسی، زبان ادبیات پسااستعماری بوده است، نویسندگان هندی زبان های بومی خود را نیز همپای زبان انگلیسی رشد داده اند. شکل گیری ادبیات پسااستعماری در هندوستان، تبلور واقعی این تلاش ها و تحولات است. در این نوشتار ویژگی های ادبیات پسااستعماری و نیز زبان، فرهنگ و هویت در ادبیات دوران پسااستعمار در هندوستان بررسی می شود.

تبلیغات