در دستورهای فارسی برخلاف مقوله های دستوریِ «زمان» و «وجه»، به مقوله مهم «نمود» توجه کمتری شده است. طبق تعریف، کلیه امکانات دستوری که برای بیان این سه مقوله در زبان ها مورد استفاده قرار می گیرد، «معین» نامیده می شود. معین ها از رهگذر فرایند معین شدگیِ افعال قاموسی به وجود می آیند. معین شدگی از انواع فرایند کلی دستوری شدگی است. معمولاً امکانات دستوری حاصل از معین شدگی به صورت کلمه نقشی، واژه بست و وند تصریفی هستند. از میان این سه صورت، کلمات نقشی و واژه بست ها در مقام افعال معین جای می گیرند. موضوع اصلی این مقاله افعال معینی است که بیانگر مفهوم نمود هستند. در این راستا نمودهای ناقص، کامل، تقریب و آغازی مورد بررسی قرار می گیرد. شواهدی که اینجا عمدتاً از فارسی جدید ارائه می کنیم مبین دو نکته بسیار مهم است: اول این که فعل معین در عین حال می تواند چند نقش دستوری داشته باشد، و دوم این که دو یا چند فعل معین می توانند نقش دستوری یکسانی داشته باشند.