هدف مقاله حاضر تولید نیروی انسانی ماهر است که با بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی در نظام های آموزش صنعتی همراه است و محور و زیربنای طراحی برنامه های درسی براساس نظریه های اقتصادی آموزش یا سرمایه انسانی است. اما تحولات و الزامات اخیر اجتماعی و اقتصادی در دنیای پست مدرن ضمن نقد این نظریه، طلب می کند تا مفاهیم نظری دیگری از جمله نظریه سرمایه اجتماعی، و سرمایه فرهنگی نیز به عنوان مبانی نظری طراحی برنامه های درسی در بخش صنعت مورد توجه قرار گیرد. درباره اهمیت موضوع همین بس که شواهد اخیر نشان می دهد آموزش و مهارت های مبنی بر مفروضات این نظریه ها جزو الزامات جذب در بازارکار در جامعه فراصنعتی است. علاوه بر این، در این پژوهش سعی شده ماهیت آموزش های صنعتی در دوره های اقتصادی و اجتماعی مختلف از جمله در دوره های فوردیسم و پست فوردیسم مورد بحث قرار گیرد. در این راستا مبنای اصلی بحث هم توجه به مفهوم شایستگی های کانونی در بخش-های صنعتی است. در خاتمه ضمن بررسی تطبیقی این مهارت ها در کشورهای مختلف نتیجه گیری می شود که شایستگی ها و مهارت های مستتر در برنامه های درسی در نظام های آموزش صنعتی می بایست با در نظرگیری مفروضات مطروحه در نظریه های سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از یک طرف، و از طرف دیگر با توجه به تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی در دوره های پست فوردیسم در جامعه فراصنعتی انجام پذیرد.