نهاد دیوان سالاری به مثابه مینیاتوری از کل جامعه، همواره نقشی بسیار پر اهمیت و کلیدی در تحول و پیشرفت یا توسعه نیافتگی جوامع ایفا کرده است. این امر به ویژه در جوامعی نظیر ایران که دارای پیشینه چند هزار ساله نظام اداری اند، بیشتر آشکار می شود. فقدان قانون و قانون گرایی و قاعده ورزی در تاریخ نظام سیاسی اداری ایران به عنوان روال معمول پذیرفته شده در جامعه تا دوره قاجار ضرورت و احساس نیاز به هر گونه تغییر و تحول اساسی را در نظام دیوان سالاری کشور منتفی می ساخت. اما در دوره اول قاجار، با آشنایی نخبگان و برخی مقامات ارشد و صاحب منصبان دیوانی با تحولات فکری و تجددخواهی در جهان، تلاش برای انجام اصلاحات بنیادی در ساختار تشکیلات اداری دولت آغاز شد. بررسی وضعیت این نهاد تاثیرگذار در سرنوشت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ایران در عصر قاجار و تحقیق درباره کارآمدی و کارکرد اجتماعی آن در این دوره، به ویژه مداقه در تلاش های استوار اصلاحگران سترگی، نظیر قائم مقام فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر و میرزا حسین خان سپهسالار و موانعی که پادشاهان مستبد و خودکامه و دربارایان فاسد در این مسیر پدید آورند می تواند درآمدی بر شناخت علمی نظام دیوان سالاری ایران و اصلاحات و تغییرات انجام شده در آن باشد