ایجاد تعادل در مناطق مختلف شهر بااقدامات نوسازی شهری از اهداف اصلی سیاست های مدیریت شهری است. اما اقدامات نوسازانه بعضاً منجر به پیامدهای معکوسی در تعادل بخشی به نواحی شهری می شوند. ارزیابی چنین پیامدهایی مستلزم بررسی های دقیق تر ابعاد دیگر مداخلات نوسازانه مدیریت شهری است که سابقه روشمند و مدونی در کلانشهر تهران ندارد. گشودن زوایای مغفول این موضوع انگیزه نوشته حاضراست. مناطق مختلف شهرتهران از زمان توسعه های اولیه بنا به مختصات طبیعی از تفاوت های اجتماعی-اقتصادی در شمال مرفه و جنوب فقیر برخوردارشد. طرح جامع 1347نیز آن را تعدیل نکرد. پس ازانقلاب تعادل مناطق شهری تهران مدنظربود با جنگ محقق نشد. با پایان جنگ، نوسازی مناطق قطب بندی شده شمال وجنوب تهران ازدهه هفتاد با انتصاب کرباسچی به شهرداری آغازشد. اقدامات شهرداری باسیاستهای بحث انگیزکسب استقلال مالی برای شهرداری با ""تراکم فروشی"" دنبال شد. هرچند این اقدامات چهره تهران را متحول نموده اما این سوال وجود دارد که آیا مناطق شهری تهران متعادلتر شده یا شکاف فضایی تشدید یافته؟ این مقاله آثارسیاست های نوسازی دوره 1386-1372را با شاخص های نشانگرسرمایه گذاری وتغییرات قیمت مسکن بررسی می کند. تحلیل های زمین- مرجع عواقب سیاست های مدیریت شهری این دوره نشان ازعدم تعدیل و بعضاً تشدید جدایی گزینی فضایی درمناطق شمال و جنوب تهران دارد.