در این مقاله حضور برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی، چون محتوای وجودشناسانه، عدم انسجام، آمیختن انواع ادبی (ژانرها)، اتصال کوتاه، عدم قطعیت، ابهام، آشفتگی زمان و مکان، بینامتنیت، شیفته گونگی شخصیت، تغییرات راوی و زاویه دید و... در یک رمان از دکتر سیروس شمیسا، با نام «تاریخ سری بهادران فرس قدیم» با ذکر مستنداتی از متن، اثبات شده است و با توجه به عنصر غالب پسامدرنیسم در این متن، یعنی برجسته شدن محتوای وجودشناسانه با استفاده از مباحث عرفانی به شکلی تازه و کارکردی(functional) ، می توان گفت این داستان به شیوه ای نو و بومی شده و غیرتقلیدی وارد حیطه پسامدرنیسم شده است، در عین حال که عناصری از مدرنیسم را نیز در خود دارد؛ از جمله آن چنان که لازمه عرفان است، مباحث معرفت شناسانه نیز به نحوی تنگاتنگ و غیر قابل تفکیک از مباحث وجودشناسانه در این متن مورد توجه قرار گرفته اند.