هدف این پژوهش نقش باورهای غیرمنطقی بر سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه است. جامعه مورد مطالعه، همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1387 است. نمونه پژوهش360 نفر با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای تعیین شد. جهت جمع آوری داده ها از دو ابزار عمده: الف) پرسش نامه باورهای غیرمنطقی جونز (IBT) دارای 100 سؤال 5 گزینه ای در 10 مؤلفه ب) پرسش نامه سلامت روان گلدبرگ دارای 28 سؤال 4 گزینه ای در 4 مقیاس.
پردازش داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت و نتایج پردازش داده ها، فرضیه های پژوهش را تایید کردند بدین معنا که: 1- 50 درصد از دانش آموزان دوره متوسطه دارای باور منطقی، 5/10 درصد در حد متوسط- یعنی بین باور منطقی و غیرمنطقی در نوسان هستند- و 5/39 درصد از دانش آموزان دارای باور غیرمنطقی هستند. 2- بین مؤلفه های سلامت روان دانش آموزان تفاوت معنی داری وجود دارد. بالاترین رتبه مربوط به «افسردگی» و پایین ترین رتبه مربوط به «نشانه های بدنی» است. 3- از روی نمرات باورهای غیرمنطقی می توان اختلال در سلامت روان دانش آموزان را پیش بینی کرد. قدرت پیش بینی باورهای غیرمنطقی در بُعد «درماندگی برای تغییر» بیشتر از «بی مسئولیتی هیجانی» و «بی مسئولیتی هیجانی» بیشتر از «اجتناب از مشکل» و «اجتناب از مشکل» بیشتر از «سرزنش کردن خود» و «سرزنش کردن خود» بیشتر از «توجه مضطربانه» است.