سرودن شعر به گویشهای محلی در شعر کلاسیک فارسی گستردگی چندانی نداشته و شاعران همواره اشعار خود را به زبان فارسی دری که زبان معیار شعر فارسی به شمار می آمده، می سروده اند. اگر از فهلویات بابا طاهر بگذریم، درگلستان سعدی و مثلثات او و همچنین در دیوان حافظ ابیات اندکی به گویش قدیم شیراز می توان دید. در شعر معاصر فارسی، استفاده از شعر گویشورانه بیشتر در میان شاعران کلاسیک معاصر و به عنوان نوعی «تفنن» دیده می شود اما در سال 1306 نخستین کوشش در پیوند دادن اشعار عامیانه با شعر گویشورانه به وسیله ملک الشعرا بهار انجام گرفت و بعدا در سال 1332 شاملو با سرودن منظومه «پریا» کوشش بهار را به اوج رساند. منظومه «قصه دخترای ننه دریا» چند سال بعد سروده شد و فروغ فرخزاد با تاثیرپذیری از شاملو منظومه «به علی گفت مادرش روزی» را درفاصله سالهای 38 تا 42 سرود. هر سه منظومه دارای پیامهای اجتماعی برای مخاطبان بزرگسال بودند اما بعدا برخی از آنها به سبب زبان گویشورانه و لحن کودکانه ای که در آنها وجود داشت در زمره ادبیات کودکان نیز به شمار آمدند.در این مقاله پس از بحث درباره سابقه شعر گویشورانه به بررسی سه منظومه مزبور پرداخته می شود.