در « جنگ سرد این عصر » که به حق ، آن را عصر ابرقدرتهای اقتصادی نامیده اند ، تولید و عرضه هر چه بیشتر و با کیفیت محصولات و خدمات ، نقش سلاحهای استراتژیک و سرنوشت ساز را در حیات سیاسی – اجتماعی ملتها ایفا می کند . مسلح شدن بدین سلاح کارساز ، جز در پرتو مدیریتی مؤثر و کارآرا ، کهنقش رهبری را در این امر خطیر به عهده دارد ، میسر نیست و غفلت از آن مستلزم پرداخت بهایی سنگینتر از هر غفلت و تأخیر دیگری است . در میان شیوه های مختلف « مدیریت کیفیت » ، « نظام کیفیت جامع » ( TQC) شیوه های است که توانسته در میدان عمل کارآیی خود را به اثبات برساند . این نظام با مفهومی به نام « کایزن » ( بهبود مستمر و مشارکتی ) مترادف است که مهمترین مفهوم در مدیریت ژاپنی است و توانایی شگرف خود را در بهبود بخشیدن به کارآیی مدیریت در تمامی سطوح به خوبی نشان داده و موجب نیک فرجامی این کشور در صحنه رقابت جهانی گریده است . از طرف دیگر « نظام کیفیت جامع » دستاورد حرکتی بسیار اصیل و جهانی است که می رود تا دیریا زود همه اندیشه ها و ذهنها را تحت سلطه خود درآورد . این حرکت در سیر علوم و معارف بشری به سمت نوعی جهان بینی است که در ان میان احساسات ، دراک ، اندیشه ها ، شناختها و ارزشهای انسانی و شعبه های مختلف علوم و معرفت همنوایی و وحدتی ایجاد شده باشد . این حرکت قهری و طبیعی تحول در علوم ، که از اوایل قرن بیستم کاملاً آشکار گردیده ، خود ، یکی از بهترین دلایل اصالت ، کارآیی و اثر بخشی نظام کیفیت جامع است . کشورهایی که فکر خودکفایی و شکوفایی اقتصادی را در سر می پرورانند، از جمله کشور انقلابی و از بند رسته ما ، که به برکت « اسلام » توانسته از زیر یوغ اسارت و بندگی استکبار جهانی رهایی یابد ، نیازمند شیوه هایی است که ضمن سازگاری هر چه بیشتر با فطرت الهی انسانها و با وضعیت فرهنگی و اقتصادی جامعه ، کارآیی و توانایی خود را در عمل به اثبات رسانده باشد. بنابراین با توجه به اینکه « فرهنگ کیفیت جامع » وجوه تشابه زیادی با « فرهنگ اسلامی » دارد ، می توان با بارور کردن آن به وسیله ارزشهای الهی اسلام و هماهنگ و سازگار نمودن آن با اوضاع فرهنگی و اقتصادی کشورمان ب سیستمی مطلوب برای مدیریت ، تولید ، آموزش ، بهبود مستمر و در نهایت خودکفایی و شکوفایی اقتصادی دست یافت . این تحقیقی که با توجه به ضرورت حیاتی مذکور انجام گردید ، برای رسیدن به هدف خود ، یک بررسی عمیق و همه جانبه را برای معرفی « نظام کیفیت جامع » و ریشه یابی تفاوتهای آن با فرهنگ مدیریتی غرب از یک سو و تجزیه و تحلیل علل و عوامل کامیابی و ناکامی آن در شرکتهای ایرانی از سوی دیگر انجام داده و سعی کرده است که ضمن بارور کردن آن ، الگوی اجرایی آن را نیز در کشورمان ارائه دهد.