مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
علی نمازی شاهرودی
حوزه های تخصصی:
چکیده: شیخ على نمازى شاهرودى (1333 قمرى ـ شاهرود، 1405 ـ مشهد) که از او به عنوان مجلسى زمان یاد مى شود از علماى بزرگ شیعه بود. در زمینه هاى فقه، اصول، حدیث، رجال، معارف، عقاید، عبادات، تاریخ، طب، گیاه شناسى صاحب تألیف است. در کودکى حافظ کلّ قرآن شد، تدوین فقه استدلالى را در سنّ 22 سالگى آغاز کرد. مستدرک سفینة البحار و مستدرکات علم رجال الحدیث حاصل بخشى از تلاشهاى علمى و تحقیقاتى ایشان است. وى، از شاگردان دوره دوم معارف مرحوم میرزا مهدى اصفهانى به شمار مى رود که به مدت 15 سال، دروس فقه، اصول و معارف را در محضر استاد تلمذ نمود. از جمله سجایاى اخلاقى وى تقید به نوافل، انجام مستحبات، زهد، تقوا و فروتنى بود. در نقل احادیث اهل بیت : و نشر معارف حقه و اقامه مجالس عزادارى و توسل به اهل بیت : سعى بلیغ داشت.
مرورى بر پاره اى از آراى علّامه نمازى
حوزه های تخصصی:
شیخ على نمازى شاهرودى چندین سال در محضر مرحوم میرزا مهدى اصفهانى دروس فقهى اصولى و معارفى را تلمّذ نموده است. دیدگاه وى در برخى معارف دینى الگویى صحیح براى طالبان معارف دینى به شمار مى آید.برخى از نظریات ایشان :
ـ بداء به معنى حدوث رأى و ظهور امر و مشیّت جدید خداوند است.
- علم خداوند دو قسم است: استقلالى که مخصوص خداست، غیر استقلالى و وهبى که خداوند به هر که بخواهد و به هر اندازه اى که بخواهد، مى دهد.
ـ خطبه غدیر در کمال صحت و اعتبار است و براى اثبات علم غیب پیامبر 9 و امیرالمومنین 7 به این خطبه استدلال شده است.
ـ کتب اربعه حدیثى شیعه معتبر و احادیث و روایات آنها صحیح مى باشد.
ـ تمسّک به ثقلین (قرآن و عترت) فرض و واجب است.
ـ خداوند متعال به معرفت فطرى خودش را به مردم معرّفى کرده و اگر این معرّفى نبود کسى خالق و رازق خود را نمى شناخت.
ـ علم نورى الهى است که در قلب مقدّس پیامبر 9 قرار گرفته و از ایشان 9 به امیرالمومنین 7 منتقل گشته است. از آن به نور ولایت نیز تعبیر شده است.
بداء در دیدگاه آیت الله نمازى شاهرودى
حوزه های تخصصی:
بداء به معناى آغاز و ظهور رأى امرى است که اصل همه ادیان الهى است و بر آن اساس خداوند را به قدرت، سلطنت، اختیار، صاحب امر بودن، و مالکیّت تام توصیف کردند.
احادیثى در باب عظمت و اهمیّت بداء ذکر شده است. بداى خداوند در این است که او در کارهاى خویش آزاد است و هیچ اضطرار و لزومى براى خداوند نیست، مشیّت و رأى و امر او حادث است و تحت سلطنت و اقتدار اوست. ابقاى موجودات و افناى آنها نیز براى خداوند هیچ لزوم و اضطرارى ندارد و او مى تواند امرى را مشیّت کند، آن را از بین ببرد و امر دیگرى جاى آن قرار دهد و این ناشى از حریّت و سلطنت خداست.
بر اساس احادیث، بداء مسبوق به علم است. علّامه نمازى شاهرودى معتقد است بداء در علم مکنون خدا راه ندارد و در علم محمول غیرحتمى خداست.
اثبات بداء براى خدا، ردّ دیدگاه علوم بشرى است که نظام موجود را بر اساس نظام علّى و معلولى، نظام تامّ و اتمّ مى دانند که در آن هیچ تغییر و تبدیلى امکان ندارد.
مستدرک علم رجال الحدیث جُهْدٌ مُتَمّیِزٌ فی هذا العلم المهمّ تألیف: العلامه المتتبّع المحدّث الشیخ علىّ النمازى الشاهرودى قدّس سرّه(1333ـ1405هـ)
حوزه های تخصصی:
علم رجال از مهم ترین و مشهورترین علوم حدیث است. حدیث مهم ترین منبع معارف دینى بعد از قرآن کریم محسوب مى شود که از پیامبر 9 و ائمّه معصومین صادر شده است. راویان، نقش بزرگى در حفظ این میراث ارزشمند داشته اند. برخى از علما و مؤلّفین، اسامى راویان واحوال ایشان را در ضمن آثار و تألیفات و یا به صورت کتابهاى مستقل آورده اند که در پاره اى موارد چند جلدى و در حدّ دائرة المعارف بزرگ عرضه شده است. سهم شیعه در تألیف کتب رجالى دهها عنوان است و معجم رجال الحدیث آیت الله سیّد ابوالقاسم خویى از آن جمله است.
علّامه نمازى شاهرودى کتاب مستدرکات علم رجال الحدیث را مشتمل بر 18846 عنوان راوى تألیف نمود. در این کتاب در بیان فائده علم رجال و احتیاج فقیه به آن، موالید پیامبر 9 و ائمّه :، وفات، اسماء، القاب، و کنیه هاى آن بزرگواران، اصحاب اجماع، ممدوحین و مذمومین در روایات، اعتبار کتب اربعه و دفع شبهات مربوط، و برخى مطالب مرتبط با علم رجال نکاتى مطرح شده است. سپس اسامى راویان به ترتیب ابواب حروف تهجى ذکر شده و در خاتمه کنیه ها، القاب و اسامى زنان راوى آمده است.
تأمّلى در دیدگاه آیت الله نمازى پیرامون اعتبار روایات کتاب کافى
حوزه های تخصصی:
کتب اربعه در میان کتب حدیثى شیعه به جهت قدمت، شمول روایات و اعتبار مؤلّفان جایگاه ویژه اى دارند و در این میان کتاب کافى از اعتبار خاصّى برخوردار است و محدّثان و فقیهان در موضوع میزان اعتبار روایات کافى در ضمن آثار خود بحثهایى مطرح و یا به صورت مستقل، کتابهایى را در این موضوع تألیف کرده اند.
علّامه نمازى شاهرودى کتاب الأعلام الهادیة الرفیعة فى اعتبار کتب الأربعة را در اثبات موثوق الصدور بودن تمام روایات کتب اربعه و صحت روایات آنها تألیف کرد. علّامه نمازى شاهرودى دلایل اعتبار روایات کافى را چنین مى شمارد: برگرفته شدن از اصول اربعمأة ـ موجود بودن تمام اصول حدیثى در زمان کلینى ـ شهادت مؤلّف بر صحت احادیث در خطبه کتاب ـ دستور امامان به پذیرش روایات ثقات ـ ستایش کافى از سوى عالمان شیعه.
تفویض دین به پیامبر و امام از نظر آیت الله نمازى شاهرودى
حوزه های تخصصی:
یکى از شؤون مقام امامت و ولایت، تفویض امر دین و مقام امر و نهى و تشریع است که به پیامبر 9 و امامان : اعطا شده است.
دلایل علّامه نمازى شاهرودى براى اعطاى تفویض دین چنین است :
ـ تفویض امر دین، امکان عقلى دارد و خداوند امور دین را به بندگان برگزیده و معصوم سپرده است.
ـ با استناد به آیات و روایات، تفویض امور دین به پیامبر 9 و امامان : اثبات مى شود.
ـ وجود ولایت تشریعى براى ائمه : همانند پیامبر 9 است که محدود به امورى است که موسّع باشند یعنى حکم الزامى الهى در آن موارد نیامده باشد. احکام صادره از پیامبر 9 و ائمه : نشان دهنده آفاق دیگرى از مقام والاى ولایت ائمه : مى باشد. برخى احکام الهى فقط ابلاغى است که فریضه یا فرض الهى نامیده مى شود. و برخى احکام نیز امر آنها به پیامبر 9 و ائمه : واگذار شده است که همه این احکام در شؤون ولایت تشریعى است.
تغایر علم خدا با مشیّت و اراده او
حوزه های تخصصی:
علم خدا از صفات ذات خداست و در قرآن و روایات اهل بیت : بر معرفت علم خداوند تأکید شده است.
مشیّت و اراده خداوند از صفات فعل خداوند، و غیر از علم و قدرت اوست. فلاسفه اراده خداوند را همان علم او به نظام احسن تعریف کرده و علم خدا را علّت صدور مخلوقات از ذات بارى تعالى مى دانند.
علّامه نمازى شاهرودى در کتاب مستدرک سفینة البحار ذیل مادّه عَلِمَ، به بررسى علم خداوند به عنوان صفت ذاتى، ازلى و ابدى بودن، با استناد به آیات و روایات پرداخته، و معتقد است خلقت بر اساس علم الهى است و به مشیّت و اراده اوست وتحقّق و عدم تحقّق معلومات،تأثیرى در علم خداوند ندارند و علم خداوند از معلوم بى نیاز است و تغییر و تبدیل و یا تعیین یک نظام تامّ امکانى در مخلوقات موجب تغیّر در علم خدا نمى شود.
مشیّت، فعل خدا و حادث است و مخلوقات به مشیّت او محقّق مى شوند. مشیّت و اراده به لحاظ معنا تقریباً مترادف و به معنى طلب کردن و خواستن است. فلاسفه معتقد به ذاتى بودن اراده خداوند هستند.