مطالب مرتبط با کلیدواژه

الصبار


۱.

سبک شناسی گفته های داستانی در رمان الصبار سحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سحر خلیفه بازنمایی گفته های داستانی الصبار گزارش روایتی گفتة مستقیم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب نثر
تعداد بازدید : ۱۶۶۰ تعداد دانلود : ۷۸۵
«گفته های داستانی» ابزار بیان سخنان و اندیشه ها و بستری مناسب برای پیشبرد حوادث داستان است که بخش گستردة هر داستان را تشکیل می­دهد؛ «راویت­گر» باید به­گونه­ای آن­ها را در داستان بازنمایی کند که خواننده عمیقاٌ با داستان آشنا شود؛ از این­رو سبک­شناسی بازنمایی گفته­های داستانی برای درک بهتر داستان ضروری می­نماید. شیوه­های بازنمایی گفته­های داستانی که از رابطة راویت گر با شخصیت­های داستانی به دست می­آید، به پنج گونة مستقیم، غیر مستقیم، مستقیم آزاد، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی تقسیم می­شود. مقالة پیش­رو، به شیوة توصیفی ـ تحلیلی و ضمن ارائة جامعة کامل آماری از گفته­های داستانی، به تحلیل رمان الصبار (1976) می­پردازد. یافته­ها، نشان می­دهد که شیوه­های بازنمایی گفتة مستقیم، گزارش روایتی و گفتة مستقیم آزاد، به ترتیب بیش­ترین بسامد کاربرد را در رمان دارند؛ روایت گر، با استفاده از شیوه­های گفتة مستقیم و مستقیم آزاد به شخصیت­ها اجازه داده تا به طور مستقیم با خوانندگان ارتباط برقرار کرده و آن­ها را با دغدغه­های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود آشنا نمایند؛ گاهی نیز خود زمام حوادث داستان را به دست گرفته و با شیوة گزارش روایتی، حوادث داستان را به پیش می­برد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوه­های بازنمایی سخنان در رمان الصبار و تعیین بسامد کاربرد هر یک از شیوه­ها می­باشد.
۲.

مقایسه گفتمان رمان طوبا و معنای شب و الصبّار درخصوص زنان

کلیدواژه‌ها: شیوه بازنمایی سخنان ادبیات فارسی رمان طوبا ومعنای شب الصبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۳۶۵
هدف این پژوهش مقایسه گفتمان رمان های طوبا ومعنای شب شهرنوش پارسی پور والصبار سحرخلیفه بوده است. پارسی پور ازجمله داستان نویسان ایرانی است که در آثار خودبه شیوه ای گوناگون درپی بیان حقوق ازدست رفته زنان بوده، هم چنین سحرخلیفه، رمان نویس معاصر فلسطینی، مشکلات زنان درجوامع کشورهای عربی رادرآثارش مطرح کرده است. در تحقیق حاضر طرح پژوهش تحلیلی- توصیفی است، نتایج این پژوهش نشان داد که، به زعم هر دو نویسنده، زنان مورد احترام قرار دارند امّا نگاه مردان به آن ها یک نگاه مِلکی و مالی است. درهر دو رمان، زنان را به دانش اندوزی و اندیشیدن فراخوانده اند؛ به این دلیل که کم دانشی و عدم آگاهی، دو عامل اساسی تحقیر زنان در جوامع مردسالار است. پارسی پور عشق را حقّ زنان می داند، در حالی که تأکید خلیفه، بیشتر بر میهن-دوستی و مبارزه با اشغالگران برای وطن می باشد.
۳.

بررسی تطبیقی بازنمایی استعمار در رمان های «الصبار» و «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سمفونی مردگان الصبار سحر خلیفه عباس معروفی خوانش پسااستعماری ادبیات تطبیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
مردم خاورمیانه –از جمله مردم ایران و فلسطین- در قرن بیستم با جریان مدرنیته روبرو شدند. آنها در این تقابل، وضعیت نسبتا همسانی داشتند؛ چراکه آن ها از یک سو، وارث سنت هایی سخت تنیده و کهن -چون پدرسالاری- بودند و از سویی دیگر با جریانی عصیان گر رویارو شدند که همه چیز را در خود می بلعید و می برد. در عرصه سیاست نیز با استعمار مواجه شدند که به انحاء مختلف سعی در بهره بری از سرزمین شان داشت. سنت ( به شکل خاص سنتِ پدرسالاری)، مدرنیته و استعمار سه بن مایه اصلی داستان های سمفونی مردگان از عباس معروفی و الصبار از سحر خلیفه اند. بررسی تطبیقی این دو اثر داستانی، تجربه تاریخی مشترک دو ملت ایران و فلسطین را در مواجهه با مدرنیته نشان می دهد و ماهیت استعمار و نظام سلطه را عریان می کند و از ضعف ها و قوت های سنت و مدرنیته پرده برمی دارد. از این رو، در پژوهش حاضر سعی شده که نمودهای استعمار، نظام سلطه در دو رمان تحلیل شود و پیوند این دو با جوامع سنتی (خانواده، روشنفکران و بازاری ها) تبیین گردد. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در هر دو داستان، سنت پدرسالاری، چون عنصری همگام با استعمار و استبداد به تصویر کشیده شده است. نویسندگان دو داستان، نظام سرمایه داری را دنباله استعمار دانسته اند و تجربه های همسانی را از استثمارگری های این نظام در خاورمیانه، روایت کرده اند. در هر دو داستان، قهرمان، جوانی شاعر است که با یاری دیگر شخصیت ها -خاصه، زنان- در برابر استبداد و استعمار می ایستد.
۴.

خوانشی روانکاوانه از الصبار بر اساس نظریه شخصیت فروید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقد روانکاوی فروید من فرامن نهاد سحر خلیفه الصبار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۴۰
الصبار نوشته سحر خلیفه بیانگر ذهنیت ملت استعمار زده فلسطین در دهه های پایانی قرن بیستم است. این داستان شخصیت های بسیاری دارد که هرکدام نمایانگر بخشی از این ذهنیت اند. با تحلیل روانکاوانه شخصیت های داستان، می توان لایه های پنهان آن را رمزگشایی کرد و ذهنیت جامعه فلسطینی، در نیمه دوم قرن بیستم را درک نمود. طبق دیدگاه فروید، روان انسان (خودآگاه و ناخودآگاه) از سه بخش شکل گرفته است. بخش نخست، نهاد است که دربردارنده خواسته های طبیعی نخستین انسان و غریزه لذت و حیات است. رویارویی کودک با واقعیت، سبب شکل گیری بخشی واقع بین و منطقی در نهاد می شود که فروید آن را «من» می نامد. در ادامه روند رشد انسان، بخشی به نام «فرامن»، از دل «من» جدا می شود. فرامن، بعد آرمان گرا و اخلاق مدار ذهن است که همواره نهاد را به خاطر تمایلات غریزی اش ناچیز می شمارد و «من» را به خاطر همراهی گاه به گاه اش با نهاد، سرزنش می کند. طبق خوانش صورت گرفته از داستان، شخصیت های الصبار سه نوع اند در نظر گرفته شده اند و هر کدام نمودی از یکی از بخش های سه گانه ذهن انگاشته شده اند؛ عامه مردم و کارگران، نماینده نهاد فرض شده اند؛ آنها آرمان ها را کنار گذاشته اند و تنها به نیازهای اولیه و بقا می اندیشند. عادل –که فردی خردگرا و واقع بین است و امور کارگران را سامان می دهد- نماینده «من» فرض شده است. اسامه نیز نمودی از فرامن تلقی شده؛ او همواره عادل را به آرمان گرایی دعوت می کند و از او می خواهد مردم را به مقاومت فرابخواند، ولی عادل، اسامه را به واقع بینی دعوت می کند. عادل در طول داستان، نقطه مقابل اسامه است و دیدگاه های او را همواره رد می کند ولی در پایان، تغییر موضع می دهد و از جایگاه من، به من متعالی تبدیل می شود و و نگاهش به واقعیت، آرمان گرایانه می شود. به نحوی که شخصیت تکامل یافته او، هم مصلحت اندیش است و هم آرمان گرا و عمل گرا؛ ذهنیت عادلِ پایان داستان، همانی است که خلیفه، در ناخودآگاهش برای ملت فلسطین می خواهد و آرزو دارد.