مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
واجب الوجود بالذات
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا یکی از مسائل مهم الاهیات مسیحی، یعنی تثلیث را با توحید اسلامی بررسی کند. ابتدا به آموزه تثلیث در مسیحیت و متون مقدس اشاره شده است که منظور از تثلیث چیست و از چه زمانی تثلیث به طور رسمی وارد مسیحیت شد. برخی از متفکران، اعتقاد به تثلیث را زاییده تلفیق فلسفه یونانی و دین مسیحی در دوران اولیه میدانند. در ادامه به اختلافها و تنازعهای متفکران مسیحی بر سر الوهیت عیسی مسیح و تثلیث، و نیز به انگیزه آنان از طرح مساله تثلیث اشاره، در پایان مساله تثلیث نقد و بررسی شده است: اعتقاد به الوهیت عیسی مسیح، مصداقی از اجتماع تناقض است و نیز ادلهای که متفکران مسیحی بر اثبات وجود خدا اظهار داشتهاند، همگی بر آن دلالت دارند که خدا یگانه و یکتا است و نیز تثلیت مستلزم ترکیب و تعدد واجب الوجود بالذات است که همگی آنها از نظر عقل قابل اثبات نیست. در نهایت، به آیات قرآن در باب انکار تثلیث اشاره شده است.
ملاک برهان صدیقین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با ظهور ملاصدرا در قرن یازدهم، تحولی شگرف در بنیان های فکری - فلسفی در حوزه فرهنگ اسلامی پدید آمد که می توان بازتاب آن را به روشنی هم در تقریر و هم در توصیف برهان صدیقین مشاهده کرد. برهان صدیقین که تا آن زمان برهانی شناخته می شد که در آن با چشم پوشیدن از ماسوی الله و تنها با تأمل در «هستی»، وجود خدا اثبات می شود، برهانی شد که در آن راه و هدف یکی است و خدا خود بر وجود خویشتن گواهی می دهد، از آن جا که خداوند وجود محض است، پس به ناگزیر باید در حقیقت هستی نظر گردد. تفاوت مهمی که این اختلاف رویکرد رقم می زند، این است که آیا ویژگی «وجود محور بودن» برای برهان صدیقین موضوعیت دارد یا طریقیت.
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب تومیستی و برهان صدیقین سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
آکوئیناس، در طریقة سوم خود، از امکان و وجوب دریچه ای به سوی اثبات وجود خدا می گشاید. بعضی از فیلسوفان، استدلال او را طبیعی مابعدالطبیعی تفسیر کرده اند و بعضی دیگر، طبیعی. با این وصف، به سادگی نمی توان استدلال او را با برهان صدیقین ابن سینا یکی دانست. این مقاله بر آن است که پس از ارائة گزارشی از برهان صدیقین سینوی و تقریرهای گوناگون برهان امکان و وجوب تومیستی، تفاوت های این دو برهان را به خصوص از لحاظ ابتنای آن ها بر اصل امتناع تسلسل آشکار سازد. به نظر می رسد در تحلیل و ریشه یابی تفاوت یاد شده، باید سراغ نظر این دو فیلسوف دربارة خدا و رابطة او با طبیعت رفت؛ ابن سینا چون در پی اثبات واجب الوجود بالذات است و بس، برای اثبات مدعای خود، به بیش از این نیاز ندارد که با تکیه بر امکان ماهوی، تسلسل در علل فاعلی را ابطال و درنتیجه، وجود خدا را اثبات کند، در حالی که در تقریرهای طبیعی مابعدالطبیعی از برهان امکان و وجوب تومیستی، هدف اثبات واجب الوجودی است که عالم طبیعت را از کتم عدم خلق کرده است. به همین دلیل این نوع تقریرها نمی توانند صرفاً با تکیه بر امکان ماهوی، برای طبیعت حادث، آفریدگار ازلی اثبات کنند. همچنین با گریز به طریقة دوم آکوئیناس و مقایسة استدلال او بر امتناع تسلسل با برهان وسط و طرف ابن سینا، روشن می شود که حتی اگر استدلال آکوئیناس برگرفته از برهان ابن سینا باشد، اقتباسی ناقص از آن است
نزاع عارف و فیلسوف بر سر ماهیت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۸۷
59 - 79
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین نزاع های میان عارف و فیلسوف اختلافی است که بر سر ماهیت «واجب الوجود بالذات» است. عارف و فیلسوف - هر دو - ماهیت واجب را همان وجود او قرار می دهند و واجب را مانند ممکنات دارای دو جنبه وجود و ماهیت متفاوت نمی دانند؛ بلکه می گویند ماهیت واجب عیناً همان وجود اوست؛ اما عارف و فیلسوف بر سر این وجودی که عین ماهیت واجب است، به اختلاف گراییده اند. عرفا می گویند وجودی که همان ماهیت واجب بالذات است، «وجود» لابشرطی است که از هر گونه تقیدی رهاست و فیلسوفان بر این باورند وجودی که همان ماهیت واجب بالذات است، وجود خاصی است که به دلیل خصوصیت واجب الوجودی از سایر حقایق وجودی متمایز است. به نظر می رسد دراین باره دیدگاه فلاسفه مخدوش و دیدگاه عرفا معقول و مقبول است و براهینی بر اثبات آن آورده شده یا می توان اقامه کرد.
معناشناسی عنوان «واجب الوجود بالذات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنوان ترکیبی «واجب الوجود بالذات» مهمترین عنوانیست که فیلسوفان مسلمان از فارابی تا عصر حاضر در خداشناسی فلسفی بکار گرفته اند و با محوریت آن از وجود، صفات و فعل خدا سخن گفته اند. در این مقاله تلاش شده است با نگاهی به منابع فلسفی و کلامی، نکات مهم و مطرح شده درباره این عنوان ترکیبی تحلیل و بررسی شود تا ضمن آشنایی با لغزشهایی از قبیل «خلط مفهوم و مصداق» و «خلط معقول دوم فلسفی با معقول اول» که بدین واسطه رخ داده است، بمعنای دقیق و قابل دفاع این عنوان دست یابیم. در وهله نخست، بداهت، اشتراک معنوی و معقول دوم بودن دو تکواژه این عنوان ترکیبی که عبارتند از «وجود» و «وجوب» به اثبات رسیده است و اهمیت آن را در معناشناسی عنوان واجب الوجود بالذات نشان داده ایم و پس از آن، مهمترین تعریفهای ارائه شده برای عنوان مذکور را تحلیل و بررسی کرده ایم؛ از این تعریفها (شش تعریف) دو تعریف نخست و چهارم را نقد کرده و به منشأ لغزشهایی که در این تعریفها رخ داده، اشاره کرده ایم و ضمن تأیید تعریفهای دوم، سوم و پنجم، در نهایت در ساحت مفهومی، بپیروی از فارابی، ابن سینا و ملاصدرا، تعریف واجب الوجود بالذات به «حقیقتی که عین وجود است» را بعنوان بهترین تعریف برگزیده ایم و به این ترتیب، از ساحت «مفهوم» به س احت «وج ود» عب ور ک رده و تفسی ری ب ا رویک رد وجودشناسانه از آن ارائه کرده ایم.
چگونگی تعریف خداوند از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که خداوند فاقد ذاتیات ماهوی است تعریف او به ذاتیات ماهوی ممکن نیست. پرسشی که در این مقاله به آن پاسخ داده ایم این است که آیا می توان خداوند را به جز ذاتیات، به گونه ای دیگر تعریف کرد؟ پاسخ ابن سینا به این پرسش این است که برای خداوند و موجودات بسیط که تعریفشان به ذاتیات ممکن نیست، تعریف دیگری وجود دارد که از جهت ارزش و اعتبار معرفتی کمتر از تعریف به ذاتیات نیست. او این نوع تعریف را تعریف به لوازم و نمونه بارز آن را تعریف خداوند به لوازمش دانسته و با زرف اندیشی-های تحسین بر انگیزی در مورد آن سخن گفته است. ابن سینا در گام نخست خداوند را به «واجب الوجود بالذات» تعریف کرده و در گام های بعدی با تحلیل وجوب وجود از لوازم بی واسطه و باواسطه آن این تعریف را توسعه داده و تعمیق بخشیده است. در این مقاله پس از بیان چیستی لوازم وچگونگی تعریف به آنها، چگونگی کابرد آن را در مورد خداوند از دیدگاه ابن سینا توضیح داده ایم.
این همانی خدای دین و واجب الوجود بالذات فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
91 - 106
حوزههای تخصصی:
In his article, the author intends to examine the issue that God of religion (theistic God) is identical with God of philosophy (deistic God, the Necessary Essence). Perhaps, in the past, this identity between God of religion and the Necessary Essence of philosophy "Wajib al-Wujud" seemed self-evident, and thus, in the philosophical works of Muslims, after the term "Wajib al-Wujud" and the like, they used the expression "Ta'ala" (Almighty) and the like, and no one questioned this usage. This means that everyone has accepted that the philosophical term "Wajib al-Wujud" refers to the same God of religion, and it was taken for granted that the study whether God of religion was identical with "Wajib al-Wujud" was regarded unnecessary. Today, however, viewing the translation of works of Western thinkers who insist to separate of discussions about God of religions from those of "Wajib al-Wujud" in philosophy, this issue demands an examination. One cannot make use of the philosophical achievements on "Wajib al-Wujud" in order to prove the theological issues, and thus important religious beliefs will be left without philosophical and rational support, unless one demonstrates the identity of God of religion with "Wajib al-Wujud".
The most important part of this article is to examine the attributes and acts that are attributed to God in religious texts; although, it may be regarded as an evidence for the difference between God and Wajib al-Wujud" in philosophy. The method adopted in this article is library reference, and the issue is investigated by referring to reliable philosophical and theological sources.