مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۴۱.
۶۴۲.
۶۴۳.
۶۴۴.
۶۴۵.
۶۴۶.
۶۴۷.
۶۴۸.
۶۴۹.
۶۵۰.
۶۵۱.
۶۵۲.
۶۵۳.
۶۵۴.
۶۵۵.
۶۵۶.
۶۵۷.
۶۵۸.
۶۵۹.
۶۶۰.
ادبیات تطبیقی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
43 - 64
ابوالعلاء معرّی و ناصرخسرو از چهره های شاخص فرهنگ اسلامی در عرصه ی خرد و خردگرایی به شمار می روند، تا آنجا که اندیشه ها و سروده های خردآمیز آنها در میان دیگر شاعران از فراوانی و شهرت بیشتری برخوردار است. یافته ی اساسی این پژوهش در این است که تجربه های شعری، آشنایی با افکار اندیشمندان و خرد ورزان ایرانی و اسلامی و فیلسوفان یونانی، بهره گیری از فرهنگ و آموزه های دینی و مذهبی به ویژه اسماعیلی و فاطمی از منابع خردگرایی این دو است. ناصرخسرو به عنوان شاعری فرهیخته، نسبت به ادب عربی آگاهی داشته است. بنابراین، در سرودن برخی مضمون های خردآمیزش به شعر ابوالعلاء معرّی نظر داشته است. همچنین در این جستار، اعتقاد بر این است که اگر چه در برخی موارد میان شعر ابوالعلاء و ناصرخسرو تشابه مضمونی وجود دارد، اما این تشابهات از باب توارد خاطر بوده و ریشه ی برخی از این مضمون های خردگرایی، در فرهنگ اسلامی و ایرانی نیز وجود دارد. این پژوهش بر آن است تا بر اساس مکتب ادبیّات تطبیقی به بررسی و تحلیل تطبیقی جنبه های مشترک و متفاوت این مضمون ها و احیاناً تأثیرپذیری ناصرخسرو از ابوالعلاء بپردازد. دو محور اساسی این پژوهش، عبارتند از: الف: پیشگفتاری درباره ی سیرخردگرایی در ادبیّات عربی و فارسی و کلیّات پژوهش. ب:بررسی تطبیقی مضمون های خردگرایی در شعر این دو شاعر. واژگان کلیدی: ابوالعلاء معرّی، ناصرخسرو، خردگرایی، شعر عربی و فارسی، ادبیّات تطبیقی.
تحلیل مقایسه ای «غزل سروده های» فدوی طوقان و فاطمه راکعی (تلطیف مضمون های شعر پایداری با زبان نرم غزل )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
137 - 158
پیوند شعر، و به ویژه غزل، با همه زوایای زندگی، از پدیده های ادبیات دو قرن اخیر است. در ادبیات فارسی از دوران مشروطه خواهی به بعد و در ادبیات عربی نیز هم زمان با آن، غزل از دایره ی محدود عشق به محبوب و وصف حال وی، فراتر رفت و به موضوعات زمخت سیاسی و اجتماعی، لطافتی غزلی بخشید. این رویکرد جدید، مرز غزل و غیر غزل را در هم آمیخت. ظهور غزل سیاسی نمونه ای آشکار از این دگرگونی است. این پژوهش «غزل سروده های» دو شاعر زن «فدوی طوقان و فاطمه راکعی» را با روشی تحلیلی- مقایسه ای بررسی نموده است؛ برمبنای یافته های این بررسی می توان گفت که عشق توأم با پایداری درون مایه اصلی غزل گونه های سیاسی و اجتماعی دو شاعر است. این دو در غزل سروده های خود دایره عشق را به گستره ی زندگی وسعت بخشیده اند. سادگی، روانی، صمیمیت و احساس لطیف زنانه سرایی از ویژگی های مشترک زبان شعری دو شاعر است. این دو شاعر در دو قالب سنتی و نو شعر سروده اند. دو شاعر که از نزدیک شاهد حوادث مربوط به جنگ و روند دگرگونی های جامعه خویش بوده اند، سختی های زندگی را با نرمی غزل تلطیف نموده اند. تصاویری از وصف پایداری های مردمی در برابر بیگانگان، ستایش رهبران و شخصیت های مبارز، دعوت به بیداری و پایداری، ستایش شهادت و شهیدان و وطن دوستی در جای جای غزل گونه های این دو شاعر با زبان غزل و توأم با احساسی زنانه متجلی است.
مقایسه تطبیقی تصویر قو در شعر معاصر عربی وفارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
201 - 216
اصول و مولفه های رمانتیسم بر شعر معاصر عربی و فارسی تأثیر چشمگیری گذاشته و مضامین جدیدی از طریق این مکتب وارد شعر گشته است. قو و تصاویری که با استفاده از این پرنده ساخته شده، یکی از این مضامین محسوب می شود.قو و تصاویر شاعرانه آن در شعر کلاسیک فارسی و عربی به کار نرفته است و سابقه کاربرد آن به دوران معاصر برمی گردد. در دوره معاصر به سبب آشنایی با ادبیات اروپایی از طریق ترجمه که واسطه انتقال پدیده های ادبی و فرهنگی است، مضامین جدیدی با استفاده هنری از ویژگی های این پرنده، وارد ادبیات فارسی و عربی شده است. این مقاله به بررسی تطبیقی اشعار معاصر عربی و فارسی اختصاص داردکه در آنها از قو و ویژگی های مربوط به آن برای خلق تصاویر و مضامین استفاده شده است. قو در فرهنگ های مختلف جلوه و معانی نمادین خاصی دارد. در شعر معاصر عربی شاعرانی از قبیل ادونیس، محمود درویش، عبدالقادر رابحی، بدیع صقور و ... با استفاده از الگوهای غربی و نگاه شاعرانه به پرنده قو در خلال دیوانشان تصویر قو از قبیل مرگ قو، رقص قو و آواز قو را به کار برده اند. از آنجا که بررسی سرچشمه و منشا تصاویر و مضامین جدید شعر فارسی و عربی کمک شایانی به تبیین قواعد و الگوهای تحول شعر جدید فارسی و عربی خواهد نمود، این پژوهش با دیدی تطبیقی به بررسی میزان و نوع تأثر شاعران فارسی زبان و عرب از الگوهای ادبی غربی می پردازد.
بررسی تطبیقی عناصر داستان در دو داستان خرگوش باهوش اثر عبدالتواب یوسف و گرگ و خرگوش اثر مصطفی رحماندوست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
217 - 236
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. کودک از طریق قصه ها و داستان های خوب، به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد. با بررسی و تحلیل عناصر داستان کودک می توان در راستای ارتقای کیفیت این نوع ادبی به نویسندگان کمک کرد تا جهت تأثیر گذاری بیشتر بر نقاط قوت عناصر داستان تکیه کنند. هدف از انجام این پژوهش در مرحله اول، آشنایی با ادبیات کودک، و معرفی تطبیقی دو نویسنده مهم مصری و ایرانی، عبدالتواب یوسف و مصطفی رحماندوست است و همچنین معرفی عناصر داستان و بررسی آنها در دو داستان خرگوش باهوش اثر نویسنده مصری و گرگ و خرگوش اثر نویسنده ایرانی است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتیجه بررسی این موضوع این شد که این دو نویسنده در حوزه هنری و استفاده از عناصر داستان بسیار شبیه یکدیگرند و اختلاف آنان بسیار اندک است.
پرتوی از تأثیر فرهنگ و ادب ایرانیان باستان در ادب عربی و فارسی (مطالعه موردی: صبر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
21 - 43
ادبیات فارسی و عربی گنجینه گران بهایی از حکمت و معرفت است؛ مفاهیم اخلاقی و انسانی در این دو ادب برگرفته از فرهنگ اسلامی و قرآنی و نیز میراث فرهنگی ایرانیان پیش از اسلام است. صبر یکی از مفاهیمی است که در فرهنگ اسلامی، عربی و فارسی از زوایای مختلفی مورد توجّه حکیمان، شاعران و گویندگان قرار گرفته است، ازجمله توصیه به صبر، آثار و نتایج صبر، انواع صبر و... . آنچه در نگاه سطحی و شتابان به نظر می رسد، وام داری ادب فارسی از ادب عربی و اسلامی است؛ زیرا در شرح و توضیح متون ادب فارسی همچون گلستان ، بوستان ، دیوان حافظ ، دیوان ناصرخسرو ، مثنوی و... شواهد بسیاری از ادب عربی دیده می شود؛ در حالی که مضمون صبر در ایران پیش از اسلام وجود داشته و نشانه ها و سرنخ های آن را می توان در ادب عربی قدیم یافت. هدف پژوهش حاضر معرّفی خوشه ای از خرمن فرهنگ و ادب ایرانیان باستان است که برای بسیاری از صاحب نظران و شارحان متون ادب فارسی مغفول مانده است. نتایج نوشتار پیش رو نشان داده است که ایرانیان پیش از اسلام با این مضمون آشنا بوده اند، تعابیر مربوط به آن به ادب عربی نفوذ کرده؛ سپس سرچشمه بسیاری از تعبیرهای ادبی شده است.
شعر رحیم معینی کرمانشاهی و ایلیا ابوماضی در آیینه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
45 - 64
ایلیا ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی، از مکتب رمانتیسم متأثّر بوده اند و برخی از اصول مکتب رمانتیسم را در آثار خود بازتاب داده اند و همین امر باعث ایجاد وجوه مشترکی در آثار و اشعار این دو شاعر لبنانی و ایرانی شده و امکان بررسی و مقایسه تطبیقی مضامین شعری آن ها را فراهم ساخته است. نوشتار پیش رو با رویکردی توصیفی – تحلیلی براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی و مقایسه مضامین مشترک در اشعار این دو شاعر پرداخته و تشابه و تفاوت اندیشه و دیدگاه هر دو شاعر را در مضامین به دست آمده بیان می دارد. عشق و محبّت، شکوه از تنهایی، زن، طبیعت گرایی، وطن دوستی، توجّه به تاریخ و دین، مدح، رثا و داستان های شعری از مضمون های مشترکی است که در شعر ابوماضی و رحیم معینی کرمانشاهی نمود یافته اند. یافته های پژوهش حاضر، بیانگر این است که اگرچه اندیشه و افکار دو شاعر در مضامین ذکرشده به هم نزدیک است، امّا نقطه متفاوت در نگاه آن ها تأمّل و تفکّر مشهود و وجهه اجتماعی برجسته در اشعار ابوماضی و درمقابل، وجهه فردی غالب و احساس و عاطفه پررنگ تر در اشعار معینی کرمانشاهی است.
بررسی رنگ در ادبیات معاصر فارسی و عربی (مطالعه موردی اشعار قیصر امین پور و آدونیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
عناصر اساسی در تصاویر ادبی و صور خیالی همچون استعاره، تشبیه، کنایه، مجاز، مطابقت حواس و غیره، به رنگ ها بستگی دارند، رنگ جایگاه مهم و برجسته ای دارد؛ زیرا به کلمات ادبی بُعد، جهت و عمق می بخشد و نیز تأثیر فراوان آن در زندگی و روحیات ما نمایان است، شاعران از این عنصر برای عینیت بخشیدن به مفاهیم ادبی خود بهره می جویند. تأثیر وافر رنگ ها، بسیاری از محققین را به بررسی اثرات و ابعاد آن ها، چه مثبت و چه منفی تشویق نموده و هر یک از آن ها به گونه ای سعی در نشان دادن این تأثیرات به دیگران هستند. در این مقاله تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تطبیقی به بررسی رنگ به عنوان یکی از عناصر اصلی و مهم در ادبیات معاصر، به ویژه در اشعار آدونیس و قیصر امین پور، و نیز به ارزیابی اشعار این دو شاعر سوری و ایرانی پرداخته شود. بارزترین دستاورد این پژوهش آن است که این دو شاعر شش رنگ سیاه، سفید، آبی، سبز، قرمز و زرد را با کمیت های مختلفی جهت انعکاس و بیان مقاصد و مضامین مختلفی که اغلب ناشی از شرایط اجتماعی جامعه بود، به کار بردند و از کاربست نمادین آن ها جهت افزدون به غنای اشعار خود بهره بردند.
نقد تطبیقی «مرگ» در اشعار سپهری، السمان و کیتس بر پایه ی «ورای اصل لذت» فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
791 - 823
نگرش به مقوله ی «مرگ» بسته به عوامل گوناگون فکری و فرهنگی متغیر است؛ با وجود آن که عموماً مرگ پدیده ای «منفی» و «ناخوشایند» تلقی می شود، اما گاه نیز مفهومی «مطلوب» می یابد و نوعی «مرگ اندیشی» و «مرگ دوستی» در افراد پدید می آورد. این مرگ اندیشی نمودهایی در ادبیات دارد و هدف عمده ی این تحقیق بررسی عقاید شاعرانی است که با این نگاه متفاوت به مرگ می نگرند. در تحقیق حاضر، ما ابتدا تلاش کرده ایم که اشعار مرگ اندیشانه ی سه شاعر ایرانی(سهراب سپهری)، عرب(غاده السمان) و انگلیسی(جان کیتس) را جداگانه مورد بررسی قرار دهیم و سپس کوشیده ایم تا به واکاوی علل و عوامل این طرز تفکر بر مبنای یک نظریه ی روانکاوی با عنوان «رانه ی مرگ» از فروید بپردازیم. مطابق با این نظریه، فعالیت رانه ی مرگ با «تکامل روانی افراد» مرتبط است؛ یعنی هر قدر افراد بیشتر به تکامل روانی رسیده باشند، رانه ی مرگ در آن ها به میزان بیشتری فعال است. ما در خلال این تحقیق بسیاری از مؤلفه های فکری اشعار مرگ اندیشانه ی این شعراء را با مختصات این نظریه ی روانکاوی قابل انطباق می یابیم.
بررسی تطبیقی بنمایه ی معناباختگی در «چشم به راه گودو» ساموئل بِکِت و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
954 - 973
نمایشنامه ی چشم به راه گودو، الهام بخش آثار فراوانی در کشورهای مختلف شده است. از جمله، قصیده «در انتظار گودو»ی نزار قبانی شاعر معاصر سوری است که گویی این قصیده، ترجمه منظوم نمایشنامه ساموئل بکت است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف کشف نقاط شباهت و تفاوت و همگرایی بین این دو اثر، از طریق خوانش مقایسه ای بین روش این دو ادیب برای ارائه ی مفهوم بیهودگی انتظار و نیز عنصر معناباختگی انجام می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد ساموئل بِکِت بعد از جنگ جهانی دوم و استعمار کشورش ایرلند، و نزار قبانی بعد از جنگ اعراب و اسرائیل، اقدام به خلق اثر کردند. از مضمون اصلی و مشترک این دو اثر یعنی انتظار، به عنوان نکته ی منفی تعبیر می شود. بکت و قبانی در مذمت انتظار بیهوده و پوچ و معناباختگی، ملت خودشان را به دست کشیدن از این وضعیت و تلاش و اتحاد و ایجاد تغییر در زندگی خود تشویق کرده اند.
بررسی تطبیقی خون آشام گلشیری و مه یر با رویکرد ترامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
996 - 1020
ژنت معتقد است متون مختلف برگرفته از آثار پیش از خود هستند. او روابط بین متون مختلف را به پنج دسته بینامتنیت، سرمتنیت، پیرا متنیت، فرامتنیت و بیش متنیت تقسیم می کند. از آنجا که یکی از موضوعات مهم در ادبیات تطبیقی میزان اثرپذیری یا اثرگذاری ادبی است و ژنت نیز در نظریه ترامتنیت خود به دنبال تأثیرپذیری متون از یکدیگر است. می توان گفت ترامتنیت با ادبیات تطبیقی ارتباط دارند.خون آشام ها افسانه های اروپایی هستند که مخاطبان نوجوان زیادی را به خود جذب کرده اند و گلشیری برای اولین بار آنها را وارد داستانی ایرانی کرده است. در این تحقیق با استفاده از شیوه تحلیل محتوا به بررسی خون آشام استفنی مه یر و گلشیری بر اساس روابط ترامتنی خواهیم پرداخت تا به این سؤالات پاسخ دهیم که در مجموعه خون آشام گلشیری انتقال متن اولیه به متن ثانویه چگونه صورت گرفته است و گلشیری از کدام عناصر ترامتنی در اثر خود استفاده کرده-است؟ مناسبات فرهنگی چه تأثیری بر متن ثانویه گذاشته است؟گلشیری در اثر خود از عناصر بینامتنیت، سرمتنیت، پیرامتنیت و بیش متنیت بهره برده است و مناسبات فرهنگی ایران باعث تغییراتی در داستان شده است که از آن طرحی خلاقانه ساخته است.
بررسی تطبیقی سلوک در آثاری از ادبیات معاصر پارسی و انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
1224 - 1246
در میان مضامین مشترک ادبیات داستانی جهان، سلوک جایگاه بسیار ویژه ای دارد. هدف از جستار حاضر بررسی تطبیقی میان مقامات سلوک قهرمان داستان در ادبیات انگلیسی با مراحل سفر قهرمان در ادبیات معاصر پارسی است. پیکره انگلیسی، رمان سیر و سلوک زائر به قلم جان بانین (1678) نگاشته شده و مشهورترین اثر ادبی-تمثیلی در باب سلوک در مسیحیت است. قهرمان این رمان «ترسا» نام دارد. پیکره فارسی، داستان ماهی سیاه کوچولو به قلم صمد بهرنگی (1347) است که در آن نویسنده با زبانی تمثیلی به سفر قهرمان داستان و مراحل گذر وی از موانع و چالش های گوناگون پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش، منازل هفت گانه سفر مرغان در کتاب منطق الطیر شیخ عطار شامل «طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا» است. طبق نتایج تحقیق، اختصاص هر دو داستان به حوزه ادبیات عرفانی و برخورداری موضوع مشترکی به نام «سفر» زمینه ساز بروز شباهت های فراوان میان مراحل سلوک قهرمان در دو اثر شده است.
رهیافت تطبیقی تبلور اندیشه بیداری اسلامی در سروده های سمیح صباغ و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
ادبیات بیداری یکی از گونه های مطرح ادبیات است که به دلیل شرایط سیاسی خاص کشورهای خاورمیانه در دوران معاصر، وضعیت ویژه ای پیدا کرده است. دو کشور ایران و فلسطین از جمله کشورهای بارز در زمینه بیداری اسلامی و مقاومت هستند. دو تن از چهره های برجسته این نوع ادبی، سمیح صباغ (1947-1992م) و قیصر امین پور (1338- 1386ش) هستند که به دلیل مقاربت زمانی حیات سیاسی و اجتماعی خود دارای بن مایه ها و مضامین ادبی مشترکی هستند. هشت سال دفاع مقدس در ایران و مبارزه ملت فلسطین در برابر اشغالگران اسرائیلی و خائنان داخلی، زمینه ای غنی و پربار را در پرداختن به مضامین بیداری اسلامی و مقاومت، پیش روی این دو شاعر قرار داده است ( مسئله ). پژوهش حاضر، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا صورت گرفته است ( روش ). و در پایان مشخص گردید: اشعار دو شاعر، به دنبال ایجاد یک انقلاب علیه بیدادگران زمان است که در این زمینه مقاربت و نزدیکی زیادی به یکدیگر دارند، اما سخن در باب آزادی و بیداری در اشعار صباغ برخلاف امین پور، به دلیل طولانی شدن مسئله فلسطین بیشتر است. زبان شعری آنها به دلیل ماهیت بیدارگری و اصلاح طلبی، ساده و روان و گاه نمادین است. امین پور برخلاف صباغ از زبان حماسی و شخصیت های دینی و تاریخی بهره برده است ( یافته ها ).
ادبیات تعلیمی در اندیشه رودکی و بشار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی فعالیت در حوزه نقد ادبی به حساب می آید، که در آن ادبیات در مفهوم کلی مقایسه، و درباره تلاقی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف پژوهش می شود. به تعبیری دیگر موضوع آن بحث درباره "روابط و تأثیرات ادبی" دو ملت است. در واقع ادبیات تطبیقی به طور اساسی از زمانی مطرح شد که ارتباط بین ملت ها گسترش یافت و آثار ادبی هر ملت در سایر ملل ترجمه و استفاده شد. در مقاله حاضر ابتدا از مفاهیم، مبانی و اهمیت این شاخه جدید ادبیات سخن به میان آمده، و سپس در راستای بررسی تطبیقی زندگی نامه، زبان شعری و پاره ای از مضامین مشترک رودکی و بشار را بررسی کرده ایم.
بررسی تطبیقی مدح بحتری و عنصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
23-41
حوزههای تخصصی:
اشعار مدحی بخش قابل توجهی از اشعار فارسی و عربی را به خود اختصاص داده اند. مدیحه سرایی به عنوان یکی از گونه های مختلف ادبی بارها مورد توجه شاعران پارسی زبان و عرب زبان در دوره های مختلف قرار گرفته است. عنصری شاعر پارسی گو، و بحتری شاعر عرب زبان، در این عرصه طبع آزمایی کرده اند. بحتری شاعر دربار عباسی، و عنصری شاعر دربار غزنوی، که هر دو به مدح خلفا، سلاطین، وزرا و کارمداران عصر خود پرداخته اند. بین دو شاعر مضامین مشترک و متفاوتی است که تحت تأثیر عوامل محیطی زندگی آن دو به وجود آمده است. این مقاله برآن است تا به این سؤال ها پاسخ دهد: هدف از مدح در اشعار دو شاعر چیست؟ آیا هر دو شاعر به مدح شخصیت های اساطیری، باستانی ایران و اکاسره ساسانی پرداخته اند؟ میزان اخلاص در مدح، در شعر دو شاعر در چه مرتبه ای قرار دارد؟ دو شاعر چهره ممدوح خود را چگونه ترسیم کرده اند؟
زن در اندیشه بزرگان ادب معاصر فارسی و تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
59-86
حوزههای تخصصی:
زن روی دیگر سکه انسان است؛ رکن خانه هستی و هموارکننده راه زندگی است. انعکاس تصورات و باورهای اجتماعی گذشته پیرامون زن در برخی از آثار ادبی و اشعار شاعران بزرگ در عرصه های ادبیات فارسی و عربی نقش محوری و تعیین کننده ای داشته است. تا آنجا که این شاعران بسیاری از مکنونات و منویات خود را از راه عشق به زن بیان می کرده اند، و بر مسائل معنوی زنان مانند تعلیم و تربیت، آزادی، فضل، قناعت، پرهیزگاری و پاکی، هنر و عرفان و... تأکید بسیاری دارند. این تأکید حاصل تمایز دیدگاه های ادیبان فارسی و عربی معاصر به زن با دیگر دوره هاست و نتیجه اش در بسیاری مسائل معنوی، انسانی و اجتماعی نمایان است. چنانکه در پاره ای موارد، زنان شاعر، زبانی مردانه، تقلیدی و فاقد تشخیص را برای خود برگزیده اند. در مقاله حاضر تلاش می شود دیدگاه های شاعران و اندیشمندان بزرگ معاصر فارسی و تازی در مورد زن بررسی شود.
تأثیرپذیری تفکر اخلاقی صادق هدایت از فلسفه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
87-106
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغه های وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون کردن و شناساندن فرهنگی با ارزش های نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایه ریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این مقاله بر آن است که بر اساس اصول مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی اخلاق در آثار هدایت را با توجه به فلسفه اخلاق نیچه بررسی نمایند.
بررسی ادبیات کودکان در دو اثر از نادر ابراهیمی و لینا کیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
153-178
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی و مقایسه داستان نویسی نادر ابراهیمی و لینا کیلانی نویسنده بنام سوری، در حوزه ادبیات کودک می پردازد. خلاصه دو داستان «آدم وقتی حرف می زند، چه شکلی می شود؟» از نادر ابراهیمی و «ثوب الدمیهًْ سلمی»(لباس عروسکی به نام سلمی) از لینا کیلانی شرح شده و بر اساس معیارهای طرح شده مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر از رساله کارشناسی ارشد استخراج شده که طی آن تمام داستان های دو نویسنده بررسی شده اند و نتایج مقاله برگرفته از تمام آثار داستانی آن ها می باشد؛ اما به ضرورت حجم محدود مقاله، فقط یکی از داستان های هر کدام از نویسندگان در این نوشته بررسی شده تا بیانگر روش پژوهش باشند.
بررسی تطبیقی الگوهای عشق ممنوع (سودابه و سیاوش، زلیخاو یوسف و فدر و هیپولیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصّه های «سودابه و سیاوش»، «زلیخا و یوسف»، «فدر و هیپولیت» مشهورترین الگوهای عشق ممنوع نامادری به ناپسری در ادبیّات جهان هستند که از دل سه فرهن گ گوناگون پدید آمده اند. بررس ی شب اهت ها و تفاوت های این سه قصّه در حوزه ادبیّات تطبیقی قرار می گیرد که می تواند راهگشای تفاهم جمعی و درک م تقابل ملّت ها از یکدیگر گردد و اشتراکات فکری آنان را نش ان دهد. بررسی تطبیقی این قصّه ها، براساس اندیشه های اشتراوس و به شیوه پراپ، نشان می دهد قصّه ها از سه پاره «صحنه آغازین»، «بحران» و «فرجام» شکل یافته اند و شباهت های فراوان در خویش کاری (کارکرد) قهرمانانِ آنان وجود دارد. شخصیّت های اصلی قصّه ها با یکدیگر شباهت ها و تف اوت های بسیار دارند. مثلاً در هر س ه قصّه نامادری ها ازدواج های نامتعارف دارند. برخی در عشق ثبات قدم بیشتری دارند و حتّی از رسوایی چندان نمی هراسند؛ امّا برخی، ترسو و ضعیف اند. نمودهای اساطیری مشت رکی نیز در این قصّه ها وجود دارد که از جمله آنها می توان به: اسطوره کودک رها شده، اسطوره ادیپ، پیکرگردانی و... اشاره کرد. .
تأثیر شعر شعرا بر اشعار جلال الدین حافظ سعد تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«جلال الدین حافظ سعد تبریزی» ملقب به «سعدالله» از شعرای فارسی گوی و متصوّف قرن نهم هجری است. از شرح حال او اطّلاع چندانی در دست نیست جز اینکه وی مرید قاسم انوار بوده و به دلایلی که بر ما پوشیده است؛ مورد غضب مراد خود قرار گرفته و از خانقاه رانده شده است. آنچه از اشعار دیوان شاعر مستفاد می شود این است که وی به احتمال قوی شیعه مذهب و اهل تبریز بوده و به خراسان، کرمان و عراق نیز مسافرت هایی داشته است. او شاعری با مشرب قلندری بوده و در اشعارش قلندر و قلندریان را ستوده است. از دو نسخه خطّی موجود این دیوان یک نسخه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی و دیگری در موزه بریتانیا نگهداری می شود. دیوان او شامل 6 قصیده، 426 غزل، یک مستزاد و یک مخمس، 26 قطعه، 352 رباعی و بیش از 611 معمّاست. حافظ ِسعد در اشعارش از بسیاری از شعرای پیشین و معاصرِ خود تأثیر پذیرفته است. از شعرای پیشین که تأثیر اشعار آنان در دیوان وی به طور آشکار قابل مشاهده است، حافظ و سعدی شیرازی ،خواجو، امیر خسرو دهلوی و عطار را می توان نام برد و از شعرای معاصر با وی می توان از: کمال خجندی، جامی و قاسم انوار نام برد.
شواهد تاریخی تأثیرپذیری صورتگرایانه حافظ از ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ از جمله شاعران صورتگرای ایرانی است که باوجود وابسته نبودن به طریقت عرفانی خاصّی، هنرمندانه از مضامین و مفاهیم عرفانی در اشعارش بهره جسته است. مکتب ابن عربی نیز از حدود قرن هفتم، مکتب مسلّط بر عرفان ایرانی بوده و فضای فرهنگی جامعه را از عناصر و موضوعات عرفان نظری پر کرده است. در این مقاله برآنیم تا با استفاده از شواهد تاریخی اثبات کنیم که حافظ با مفاهیم مکتب ابن عربی آشنا بوده و به گونه ای صورتگرایانه آنها را در اشعارش به کار برده است. حلقه اتّصال حافظ با مکتب ابن عربی را می توان با غور در زندگی و آثار اشخاصی چون امین الدّین بلیّانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، اوحدی مراغه ای، میرسیّدشریف جرجانی، رکن الدّین شیرازی، فخرالدّین عراقی، ابن فارض و برخی دیگر از ادیبان و عارفان وحدت وجودی و حتّی تحرّکات فرهنگی سلسله هایی نظیر آل جلایر به دست آورد. روش این پژوهش به صورت کتابخانه ای و بدین گونه است که با ارائه مدارک متنی و تاریخی ابتدا تأثیرپذیری اشخاص مذکور از مکتب ابن عربی را روشن می سازیم و سپس با تبیین تاریخی ارتباط میان آنها و حافظ، فرضیه خود را اثبات می کنیم.