مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
یادگیری شناختی
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق به بررسی «بررسی مقایسه ای اثربخشی الگوهای یاددهی – یادگیری در رویکرد رفتاری – شناختی» پرداخته شده است. اهداف اصلی تحقیق، به بررسی میزان انطباق پذیری الگوی یاددهی مدرس، با یادگیری دانشجویان، مقایسه اثربخشی الگوهای رفتاری- شناختی در حیطه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و توصیف اجمالی از وضعیت موجود الگوهای یاددهی- یادگیری معطوف میباشد. از این رو، فرضیه های تحقیق نیز بدین ترتیب تدوین شدند که: الگوهای یاددهی رفتاری با الگوهای یادگیری رفتاری و الگوهای یاددهی شناختی با الگوهای یادگیری شناختی در دانشگاه آزاد اسلامی در دانشکده مامائی و پرستاری از انطباق پذیری بالائی برخوردار است؛ هم چنین، اثربخشی الگوهای یاددهی- یادگیری در رویکردهای رفتاری با رویکردهای شناختی متفاوت است. جامعه تحقیق حاضر عبارتند از تمامی دانشجویان دانشکده مامایی و پرستاری که از این تعداد، 120 نفر به عنوان نمونه تحقیق مد نظر قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده های تحقیق حاضر نیز، از چک لیست رفتاری و شناختی با 20 شاخص استفاده گردید که 10 شاخص آن مرتبط با الگوی رفتاری و 10 شاخص مرتبط با الگوی شناختی، یادگیری میباشد. هم چنین به منظور تعیین میزان یاددهی مدرسان نیز از 20 شاخص همانند الگوی یادگیری استفاده شده که 10 شاخص آن مرتبط با الگوی رفتاری و 10 شاخص مرتبط با الگوی شناختی میباشد. در نهایت، با استفاده از آزمون t تک گروهی به آزمون فرضیه ها پرداخته و مشخص گردید که، الگوهای یاددهی در دانشگاه ها، رفتاری بوده و مدرسان، کمتر از الگوهای یاددهی با تأکید بر حیطه شناختی استفاده میکنند در حالی که، الگوهای یادگیری در دانشجویان، شناختی است و کمتر از الگوهای رفتاری استفاده میکنند، این یافته با آزمون t دو گروه مستقل نیز تأیید شد.
ارتباط بین بهره هوشی، هوش هیجانی و آمادگی حرکتی با یادگیری مهارت های پنجه و سرویس والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط بین بهره هوشی، هوش هیجانی و آمادگی حرکتی با یادگیری مهارت هایپنجه و سرویس والیبال بود. این مطالعه از نوع توصیفی و نیمه تجربی بود. جامعه آماری، دانش آموزان پسر 17-16 ساله دبیرستان های شهر الشتر به تعداد 1445 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 60 دانش آموز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برنامه تمرین 12 هفته ای، هفته ای 3 جلسه به شیوه تمرینات مسدود اجرا شد، تا در نهایت آزمودنی ها با تمرین 1800 کوششی در دو مهارت پنجه و سرویس والیبال به فلات در اجرا رسیدند. ابزار گردآوری اطلاعاتشامل پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات فردی، فعالیت بدنی و ورزشی، پرسشنامه بهره هوشی ریون، پرسشنامه هوش هیجانی شاته،آزمون های مهارتی پنجه و سرویس والیبال ایفرد و آزمون های استاندارد آمادگی حرکتی بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی در سطح معناداری 50/0p<انجام شد. همبستگی بین بهره هوشی و هوش هیجانی با اجرای مهارت های پنجه و سرویس والیبال در مرحله شناختی یادگیری معنادار و در بالاترین حد خود قرار داشت. این همبستگی در مراحل حرکتی و خودکاری یادگیری کاهش یافت. از طرفی همبستگی بین آمادگی حرکتی با اجرای این مهارت ها در مرحله شناختی و حرکتی یادگیری پائین ولی معنادار بود. این همبستگی در مرحله خودکاری یادگیری به بالاترین حد خود رسید. بهره هوشی و هوش هیجانی در مرحله شناختی و آمادگی حرکتی در مرحله خودکاری یادگیری مهارت های پنجه و سرویس والیبال مهمتر هستند.
تاثیر بازخورد شفاهی بر پیامدهای یادگیری دانشجویان پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: فرآیند ارزیابی در قالب ارزیابی تکوینی و نهایی صورت می گیرد. ارزیابی تکوینی باید همراه با ارایه بازخورد صورت گیرد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر بازخورد شفاهی بر پیامدهای یادگیری دانشجویان پرستاری در دانشکده علوم پزشکی آبادان انجام گرفت.
مواد و روش ها: در این مطالعه مداخله ای از نوع نیمه تجربی، 33 نفر از دانشجویان ترم پنجم کارشناسی پرستاری دانشکده علوم پزشکی آبادان که دوره کارآموزی بخش کودکان را در نیم سال اول سال تحصیلی 93- 1392 گذراندند، به روش نمونه گیری آسان و دردسترس (19 نفر در گروه مداخله و 14 نفر در گروه کنترل) انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، فرم مشخصات شرکت کنندگان، پرسش نامه خودایفا در حیطه یادگیری شناختی و چک لیست یادگیری مهارت های بالینی بود. هر مربی در هر دو نوع روش آموزشی حضور داشت. در گروه مداخله، مربی بایستی حداقل یک نوبت در روز و در نزدیک ترین زمان ممکن به عملکرد دانشجو، بازخورد شفاهی را ارایه می نمود. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 17 و آزمون های آماری مجذورکای، من ویتنی، T مستقل و T زوجی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: در هر دو گروه، میانگین نمرات فراگیران در حیطه یادگیری شناختی نسبت به پیش آزمون به طور معنی داری بهبود یافت (001/0=p). همچنین تفاضل میانگین نمرات یادگیری بین دو گروه، از نظر آماری معنی دار بود (001/0=p). در حیطه مهارت های بالینی، میانگین نمرات در گروه مداخله در مقایسه با گروه کنترل تفاوت آماری معنی داری داشت (001/0=p).
نتیجه گیری: بازخورد شفاهی می تواند موجب ارتقای یادگیری شناختی و یادگیری مهارت های بالینی دانشجویان پرستاری شود.
بررسی تأثیر آموزش تاریخ علم فیزیک بر درک دانشجو- معلمان از فرایند مدل سازی در فیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴۸
۱۸۲-۱۶۳
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش تاریخ علم فیزیک بر درک دانشجو- معلمان از فرایند مدل سازی در فیزیک است. روش این پژوهش، کاربردی و شبه آزمایشی در طرح مقایسه گروههای ایستا با اجرای پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش همه دانشجو- معلمان دختر سال آخر رشته آموزش فیزیک دانشگاه فرهنگیان کل کشور بودند. نمونه آماری پژوهش نیز دانشجو- معلمان سال آخر رشته آموزش فیزیک مرکز شرافتِ پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان در استان تهران بودند. گروه آزمایش دانشجو- معلمانی بودند که به عنوان واحد انتخابی درس تاریخ علم فیزیک را انتخاب کرده اند، در حالی که دانشجو- معلمان گروه کنترل این درس را انتخاب نکرده اند. برای گردآوری داده ها به منظور سنجش درک دانشجو- معلمان از مدل سازی در فیزیک و سطح یادگیری شناختی آنها از پرسشنامه چهارگزینه ای در پس آزمون استفاده شده که سؤالات آن متناظر با سطوح مختلف یادگیری شناختی تنظیم شده است. برای تأیید روایی سؤالات پرسشنامه از نظرات اساتید آموزش فیزیک و تاریخ علم استفاده شده و برای تأیید پایایی آزمون نیز ضریب پایایی نهایی در پس آزمون در محدوده مورد تأیید قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل آماری و آزمودن فرضیه ها نرم افزار SPSS و برای تحلیل داده ها با توجه به نرمال بودن داده ها و برقراری سایر شرایط، از آزمون دونمونه ای T مستقل استفاده شده است. نتیجه این آزمون نشان داده که فرضیه تحقیق مورد تأیید است و دانشجو- معلمانی که واحد درسی تاریخ علم فیزیک را با موفقیت گذرانده اند نسبت به دانشجو- معلمان مشابهی که این واحد درسی را نگذرانده اند، درکی بهتر از فرایند مدل سازی در روش علمی دارند.
ویژگی های محتوایی و اهداف برنامه درسی الکترونیک از منظر نظریه علوم اعصاب شناختی
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
233 - 247
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های محتوایی و اهداف برنامه درسی الکترونیکی از منظر نظریه ی علوم اعصاب شناختی به روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی بود. مقالات منتشر شده در پایگاه های علمی پرتال علوم انسانی، جهاد دانشگاهی، مگ ایران، ایران داک و نورمگز به عنوان جامعه مقالات فارسی و پایگاه اریک از میان پایگاه های علمی معتبر برای زبان انگلیسی انتخاب شد. مقالات دارای دسترسی تمام متن، بکار رفتن کلیدواژه در عنوان یا چکیده و قرارگیری در چارچوب زمانی 2010 تا 2021 معیارهای شمول مقالات بودند. برای تحلیل محتوای قیاسی از عناصر نه گانه کلاین استفاده شد. یافته ها در زمینه عنصر اهدف نشان داد که برنامه درسی الکترونیکی باید قابلیت های شناختی را در کلاس تقویت کنند. در زمینه عنصر محتوا نیز محتوا باید به 1) درگیری شناختی یادگیرنده با دروس کمک کند؛ 2) منابع متناسب با توانایی یادگیرندگان باشد؛ و 3) درگیری غیرکلامی با آموزش الکترونیکی ایجاد کند.
تاثیر آموزش از طریق فن آوری سیار بر یادگیری تأملی و شناختی دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه- بیش فعالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
پژوهش حاضر با تاثیر آموزش از طریق فن آوری سیار بر یادگیری تأملی و شناختی دانش آموزان با اختلالADHD انجام گرفت. روش پژوهش؛ شبه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه-بیش فعالی مقطع متوسطه منطقه 2 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 476 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 دانش آموز پسر با نقص توجه به عنوان نمونه انتخاب شدند.با استفاده از پرسش نامه کانرز فرم والدین (2004) و با بررسی پرونده دانش آموزان با همکاری مدیران مدارس؛ دانش آموزان پایه دوازدهم دارای اختلال نقص توجه-بیشفعالی شناسایی شدند. پس از همسان سازی ناشی از اجرای پیش آزمون،نمونه حاضر به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفری، آزمایش و کنترل جایگزین شدند؛ ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه بود.داده های با استفاده از نرم افزار SPSS25 تجزیه و تحلیل شدند.آموزش از طریق فن آوری سیار بر یادگیری شناختی و راهبرد های شناختی تکرار یا مرور، بسط یا گسترش و سازمان دهی دانش آموزان بیش فعّالی دوره ابتدایی تأثیر معنادار دارد( 074/6 F= و p≤0/05). همچنین آموزش از طریق فن آوری سیار بر یادگیری تاملی و عمل عادت، فهمیدن، تامل و تفکر انتقادی دانش آموزان بیش فعّالی دوره ابتدایی تأثیر معنادار دارد( 02/4F= و p≤0/05).
تأثیر درس افزار با رویکرد یادگیری مبتنی بر مغز بر سطوح یادگیری شناختی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
139 - 160
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر درس افزار طراحی شده بر اساس اصول یادگیری مبتنی بر مغز، بر یادگیری دانش آموزان دختر هنرستانی، در هر یک از سطوح شناختی بلوم، در درس برنامه نویسی کامپیوتر، انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل نابرابر بود. تعداد 6 کلاس پایه یازدهم رشته کامپیوتر از هنرستان های دخترانه شهر اصفهان به روش خوشه ای انتخاب شدند. هر 2 کلاس به صورت تصادفی به هر یک از گروه های آزمایش1، آزمایش2 و کنترل انتصاب یافت. در گروه کنترل، آموزش به روش معمول انجام گرفت. در گروه آزمایش1، علاوه بر روش متداول، از درس افزار محقق ساخته سازگار با مغز استفاده شد. در گروه آزمایش2 علاوه بر روش متداول، یک درس افزار معمولی به کار رفت. یک آزمون محقق ساخته برنامه نویسی شامل اهدافی در سطوح مختلف یادگیری شناختی تهیه و روایی آن توسط گروهی از آموزشگران کامپیوتر و گروه آموزشی کامپیوتر استان اصفهان تأیید و پایایی آن به روش کودر-ریچاردسون برابر746/0 محاسبه گردید. این آزمون به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای سه گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که درس افزار سازگار با مغز باعث افزایش معنادار (p <0.05) یادگیری دانش آموزان در سطوح دانش و فهم شده است. درس افزار غیر سازگار با مغز یادگیری شناختی را در سطح ترکیب به-طور معنادار (p <0.05) کاهش داده و در سطوح دیگر هم نتوانسته است یادگیری را افزایش دهد. همچنین درس افزار سازگار با مغز در سطوح دانش، فهم، کاربست و ترکیب به طور معناداری (p <0.05) نسبت به درس افزار معمولی تأثیر بهتری داشته است.
«شناسایی ویژگی های راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی الکترونیک از منظر نظریه علوم اعصاب شناختی »
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگی های راهبردهای تدریس و ارزشیابی برنامه درسی الکترونیکی از منظر نظریه ی علوم اعصاب شناختی به روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی بود. مقالات منتشرشده در پایگاه های علمی پرتال علوم انسانی، جهاد دانشگاهی، مگ ایران، ایران داک و نورمگز به عنوان جامعه مقالات فارسی و پایگاه اریک از میان پایگاه های علمی معتبر برای زبان انگلیسی انتخاب شد. مقالات دارای دسترسی تمام متن، بکار رفتن کلیدواژه در عنوان یا چکیده و قرارگیری در چارچوب زمانی 2010 تا 2021 معیارهای شمول مقالات بودند. برای تحلیل محتوای قیاسی از عناصر نه گانه کلاین استفاده شد. با توجه به یافته ها در زمینه عنصر روش آموزش، توجه به 1) تفاوت های فردی؛ 2) احساسات شخصی؛ 3) فعالیت یادگیرندگان؛ 4) انواع قالب های آموزشی؛ 5) فاصله گذاری زمانی مناسب و 6) توضیح شفاف روش انجام تکالیف شناسایی شد. در زمینه عنصر ارزشیابی نیز باید 1) واکنش یاد دهنده به پاسخ یادگیرنده همراه با بازخورد هشداردهنده باشد؛ 2) آزمون های شناختی جایگزین آزمون های به یادآوردنی شود؛ 3) سؤالات باید جنبه استنباط یادگیرنده را تقویت کنند و او را به سمت ارائه پاسخ های خلاقانه تری ببرند.