مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
کتابت
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
27-59
حوزههای تخصصی:
در فرهنگ ایران، شاهنامه از ارجمندترین آثار است و همواره مورد توجه همه طبقات مردم بوده است. کاتبان و نسخه نویسان بسیاری به استنساخ آن پرداخته اند و از این راه دستنویس های متعددی از آن به وجود آمده است. اختلافات و تفاوت های بسیار در ضبط ابیات، مصراع ها، تعبیرات و کلمات، میان این دستنویس ها و به تبع آنها میان چاپ های متعدد شاهنامه راه یافته است. در زمینۀ بررسی چاپ های شاهنامه، مینوی، نوشین، دیویس، خطیبی و آیدنلو پژوهش هایی انجام داده اند، امّا در باب اختلاف چاپ ها و دستنویس های داستان رستم و شغاد که از داستان های مهم و برجسته بخش پهلوانی شاهنامه است، تاکنون پژوهش مستقلی انجام نشده است. با توجه به اهمیت موضوع، نویسندگان جستار حاضر، با هدف بررسی اختلافات میان چاپ ها و گاهی نسخه های شاهنامه در داستان رستم و شغاد، سه چاپ خالقی مطلق، مسکو و ژول مول را مبنای کار قرار داده اند و با روشی سنجشی - تحلیلی، به استخراج، طبقه بندی، تحلیل و سرانجام تلاش برای یافتن منشأ و علت اختلافات پرداخته-اند. برآیند تحقیق آنکه: ابیات افزوده شده به این داستان (یازده بیت)، عمدتاً با انگیزه کامل کردن ساختار یا شخصیت پردازی داستان و یا افزودن بار معنایی و عاطفی آن از سوی کاتب صورت گرفته است. این افزودگی ها را عمدتاً با بهره گیری از قاعده «اصالت ضبط مختصر» می توان تشخیص داد؛ و در دخل و تصرفات آوایی و واژگانی نیز گرچه علل مختلفی می توان یافت؛ سبب اصلی، ساده کردن متن و آوردن آن به محدوده درک و فهم مخاطب بوده است؛ این گونه دخل و تصرف ها را عمدتاً می توان بر اساس قاعده «ارجحیت ضبط دشوارتر» مشخص ساخت. به هر روی، عدم رعایت امانت از سوی کاتبان مسبب همه دخل و تصرف هاست. نتایج فوق، تنها مربوط و محدود به همین داستان است و در دیگر بخش های شاهنامه، یقیناً دلایل و عوامل دیگری برای دخل و تصرف ها می توان یافت.
علاقه المصادر المکتوبه بالروایات الشفویه فی القرون الثلاثه الأولی من التاریخ الهجری(مقاله علمی وزارت علوم)
کانت الروایه الشفویه والطریقه الإسنادیه هی الصوره الغالبه علی کثیر من کتب الحدیث والفقه والنصوص الرجالیه والتفسیریه وحتی المصادر التاریخیّه والأدبیّه التی دوّنت فی القرون الأولی من التاریخ الإسلامیّ. سیطره هذا الأسلوب علی روایه الحدیث إلی جانب الإعتقاد الذی کان سائداً باَنّ العرب کانوا یمتلکون ذاکرات قویّه تغنیهم عن کتابه ما یتلقون من تعالیم لفتره طویله، جعل بعض الکتاب یعتقدَ بأن المصادر لهذه الکتب کانت شفویّه تماماً. وما نرمی إلیه فی هذا المقال هوالتعرف علی مصادر کتابه الحدیث والتأریخ الروائی معتمدین علی شواهد تثبت استخدام الکتابه فی عصر النبوه وشیوعها الواسع فی عصر الصحابه والتابعین، کما أوضحنا دور الکتابه التأریخی فی تسجیل وتدوین التراث العلمی والدینی للمسلمین. ثم بَینا ما أحدثته الذاکره العربیه المزعومه من إِبهامات ومشاکل فی التراث العلمی للقرون الإسلامیّه الأولی، وأوضحنا الجوانب المختلفه للنظریه القائله بأن معظم الراویات والأحادیث وصلت إلی جامعی الأحادیث وکتاب التأریخ عبر الکتابه المستمره للأساتذه والطلاب، إذاً هناک علاقه وتعامل بین الروایات الشفویّه فی القرون الأولی والمصادر المکتوبه.
نقش خاندانِ ابورافع در منصبِ کتابت در دوره امام علی(ع)
حوزههای تخصصی:
کتابت از مناصب مهم زمان پیامبر اکرم(ص) بود. این منصب در زمان خلفا به ویژه امام علی(ع) برقرار بوده است. سؤال اصلی پژوهش این است که کتابت در دوره امام علی(ع) چه اهمیتی داشته و خاندان ابورافع در کتابت دوره امام علی(ص) چه جایگاهی داشته اند؟ این نوشتار با استفاده از منابع تاریخی و حدیثی، منصب کتابت و کاتبان دوره امام را بررسی کرده است. در این میان خاندان ابورافع به ویژه نقش عبیدالله بن ابی در کتابت دوره امام علی(ص) مورد بررسی قرار گرفته است. در این بررسی تلاش شده تا با بهره گیری از سخنان حضرت به تبیین وظایف و ویژگی های منصب کتابت پرداخته شود. با توجه به سخنان حضرت به نظر می رسد کتابت در آن دوره جایگاه ویژه ای داشته است. برای نشان دادن این جایگاه، مهم ترین کاتبِ امام یعنی عبید الله بن ابی رافع و خاندان او نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
نقش جاده ابریشم در پیوند نگارگری و تاریخ نگاری فارسی عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
263 - 289
حوزههای تخصصی:
تعاملات فرهنگی و هنری هزاران ساله ایران و چین پس از سلجوقیان گسترش یافت و در عصر مغول ایلخانی به صورت فزاینده ای برقرار شد. جاده ها در فرمانروایی واحدی درآمدند و صحرانوردان تحت تأثیر فرهنگ ها و تمدن ها و فرهنگ های چین، آسیای مرکزی، ایران و قفقاز قرار گرفتند. از میان هنرهای گوناگون، نگارگری و کتاب آرایی در قلمرو سرزمین های اسلامی، از آن میان در گستره فرهنگی ایران زمین از این روند تأثیر به سزایی یافت. از سده هفتم قمری (14 م) و به ویژه در اواخر عصر ایلخانان، بین نگارگری و کتاب آرایی با حوزه های گوناگون علمی به ویژه تاریخ نگاری و ادبیات پیوند برقرار شد و در عصر تیموریان و صفویان به اوج رسید. برچیده شدن خلافت عباسی و موانع فرهنگی و سیاسی ناشی از آن، در آفرینش های هنری و پیوند هنر با تاریخ نگاری و ادبیات در مکتب نگارگری تبریز و دیگر مکاتب هنری ایرانی در این دوره تأثیر به سزایی داشته است. مولفه هایی مانند حکمرانی ایرانی، اندیشه ایرانشهری، فره ایزدی، اساطیر ایرانی، تاریخ و میراث روایی ایرانیان، و تاریخ نگاری جهانی زمینه ساز مینیاتورها در متون گوناگون تاریخ نگاری، ادبی و علوم طبیعی شد. در این پژوهش بر پایه تبیین تاریخی و روش میان رشته ای بین تاریخ فرهنگی، تاریخ هنر و تاریخ نگاری، علت های موثر در کاربرد نگارگری در تاریخ نگاری و ادبیات عصر ایلخانی بررسی می شود.
«تبدیل» و «نوشتن کتاب با دستان»؛ تحلیلی زبان شناختی از دو گزاره موهم تحریف بایبل در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۰
1 - 32
حوزههای تخصصی:
در میان آیاتی که معمولاً برای اثبات تحریف تورات بدان ها استناد می شود، دو دسته آیات خاص وجود دارند که بسیاری از محققان مسلمان و قرآن پژوهان غربی آن ها را حاکی از وقوع «تحریف لفظی» در تورات (و یا انجیل) قلمداد کرده اند. یکی آیاتی که در آن ها از «تبدیل» سخن به میان آمده و دیگری آیه 79 بقره که از «نوشتن کتاب با دستان» توسط یهودیان سخن می راند. پژوهش حاضر با تکیه بر دانش های معناشناسی و کاربردشناسی و با استناد به روابط بینامتنی تلاش می کند به بررسی این آیات بپردازد. این بررسی نشان می دهد که بر اساس کاربردهای قرآنی، «تبدیل» صرفاً موضوعی مربوط به فضای شفاهی است و هیچ ارتباطی با تورات یا سایر کتاب های مقدس ندارد؛ بلکه تنها ناظر به تبدیل سخن خاصی است که در قرآن صراحتاً به آن اشاره شده است. «نوشتن کتاب با دستان» نیز، برخلاف دیدگاه رایج نزد مفسران که آن را دال بر تحریف تورات یا جعل کتابی در کنار تورات می دانند، تنها اشاره به یک دیدگاه غلوآمیز یهودیان درباره چگونگی کتابت متن تورات دارد و بنابراین کاملاً بی ارتباط با موضوع تحریف است.
چاپ نوشت ۲ : قرآن بهرامی و نگاهی به کتابت های اعلای چاپ نویسی پرکار ا ما مهجور (احمد بن محمد تبریزی)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن اشاره ای اجمالی به اولین تلاش ها در اروپا و جهان اسلام برای چاپ قرآن اطلاعاتی هرچند اندک در خصوص چاپ و انتشار اولین قرآنهای چاپی ایران ارائه شده است و در بخش اصلی مقاله به معرفی یکی از اولین قرآنهای چاپ سنگی در شهر تبریز به قلم یکی از خوشنویسان پرکار و هنرمند آن دوران پرداخت ه و در انتها فهرستی از آثار کتابت شده توسط او به ترتیب تاریخی انتشار ارائه شده است.
نسخه نفیس و قدیمی از تذکرهالشعرا در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (دولتشاه سمرقندی، کتابت 7 رجب 893ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: تذکره الشعرا، تذکره ای عمومی است که در شرحال شاعران ایرانی و عرب نوشته شده است. نسخ زیادی از این کتاب در ایران و جهان وجود دارد که از نظر کارشناسان نسخه مشهد کتابت مؤلف است؛ اما با توجه به پختگی خط نستعلیق آن به نظر می رسد که نسخه شماره ۱۵۰۳۹ کتابخانه ملی قدمت بیشتری دارد. پژوهش های کمی که شاید بتوان گفت تنها یک تصحیح و چند مقاله مختصر درباره تذکره الشعرا انجام شده است. یک نسخه از تذکره به کتابت 7 رجب 893 ه.ق. در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است. مقاله حاضر، این نسخه قدیمی را معرفی کرده و با تعدادی از نسخ دیگر همین کتابخانه مقایسه کوتاهی انجام می دهد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر بر اساس بررسی کیفی و تحلیل نگارش و زبان نسخه تذکره الشعراست که با روش کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته ها: این مقاله ساختار زبانی، واژگان و شیوه کتابت در نسخه 2468را معرفی و بررسی می کند. کتابت نسخه رسم حروف و کلمه در قرن ۹ را نشان می دهد. نسخه بدون افتادگی و نیمه مشکول بوده و اصالت و امانت متن بر اساس قدیمی ترین متن موجود حفظ شده و احتمال تصرف زبانی در این نسخه بسیار کم است. دولتشاه در تذکره شاعران را براساس دوران زندگی آنها تقسیم بندی کرده است. در شرح حال بعضی از آنها به توصیف مختصری بسنده کرده و بعضی را مفصل شرح داده است. نتیجه گیری: متن نسخه تقریبا یکدست و رسم حروف و کلمات در طول یک نسخه ثابت و به پختگی رسیده است. نگارش و محتوای متن به قدیمی ترین نسخه موجود که احتمالاً خط مؤلف است بسیار نزدیک است.
تحولات هنر کتاب آرایی قراقویونلوها در دوره ی پیربوداق نیمه ی دوم قرن نهم هجری (758 – 178 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
63 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از دوران مهم رشد هنر کتاب آرایی، بعد از جلایریان و تیموریان دوره قراقویونلوهاست که متأسفانه کمتر بدان پرداخته شده است. قراقویونلوها وارث مراکز کتاب آرایی حکومت های پیشین جلایری و تیموری بودند و خود نیز به توسعه و رونق آن کمک کردند. علاوه بر جهانشاه قراقویونلو، ولیعهد او پیربوداق در دوره ی کوتاه حکومت خود تا پیش از مرگ، باعلاقه ی مثال زدنی موجب رشد و اعتلای کتاب آرایی شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که؛ پیربوداق در تحولات هنر کتاب آرایی نیمه دوم قرن نهم هجری قمری چه تأثیری گذاشته است؟ به همین منظور هنر کتاب آرایی به ویژه کتابت و صفحه آرایی با معرفی نسخ خطی و کاتبان، در محدوده ی زمانی فرمانروایی پیربوداق در شیراز و بغداد موردتوجه است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و تاریخی است و جمع آوری داده ها با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و آرشیوی نسخه های خطی می باشد. درنهایت این نتیجه حاصل می شود که؛ پیربوداق با ایجاد زمینه ی تبادل هنرمندان، باعث انتقال مرکز کتاب آرایی از شرق به غرب ایران شده است و مکتب غربی ایران را با گونه ای از سلیقه های مختلف هنرمندان رونق داده و ضمن انتقال هنرمندان، به حمایت از آن ها در کتابت انواع نسخی خطی و هنر کتاب آرایی پرداخت.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره خوشنویسی و زیبا نوشتن در فرهنگ ایرانی-اسلامی دوگونه متن وجود دارد؛ یکی، رساله های مستقل و مختص خوشنویسی که خط را بر اساس مفهوم اصول تعریف کرده اند و دیگری، متون عمومی تری که در آنها، خط ذیل مفهوم کتابت و آیین دبیری آمده است. در رساله های نخست، نظام زیباشناسانه خوشنویسی بر اساس رعایت اصولی شکل می گیرد که وضع آن به ابن مقله نسبت داده شده است. در این نظام، خطی زیباست که اصولی نوشته شده باشد؛ از این رو به هر نوع ابتکار یا زیبا نوشتنی «خوشنویسی» اطلاق نمی شود. اما در متون عمومی دیگر که سده ها پیشتر از رساله های خوشنویسیِ اصول محور نگاشته شده و موازی با آنها نیز جاری بوده اند؛ اصطلاحاتی مانند «حسن الخط» یا «خط نیکو» معنایی متفاوت از خوشنویسی بر اساس اصول داشته اند. درباره معنای صحیح این واژگان و تعیین مراد دقیق قدما از به کار بردن آنها، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است و شوربختانه، بی التفاتی به خاستگاه متفاوت آنها سبب شده است در تفسیر یا ترجمه بسیاری از متون مرتبط با موضوع کتابت و خوشنویسی معنای مخدوشی حاصل شود. در این پژوهش با بررسی شیوه استفاده از اصطلاحات مرتبط با زیبا نوشتن در کهن ترین و مهم ترین متون عربی و فارسی از سده های نخستین تا سده های میانه دوران اسلامی و واکاوی کلماتی مانند جید، ملیح، حَسن و متقن نشان داده می شود که معنای صحیح واژگانی مانند «حسن الخط» و «خط نیکو» را باید در بستر اصلی پیدایش آنها یعنی کتابت، آداب الکتاب ها و آیین دبیری های مربوط به آن یافت. در این بستر، زیبا نوشتن هیچ ارتباطی با اصولی نوشتن نداشته و بیش از خوانا نوشتن،گاه همراه تندنویسی، معنایی در بر نداشته است.