مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
سنجش از دور
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی نقش مهمی در حفاظت از منابع آب و خاک، تثبیت کربن و بهبود کیفیت هوا دارد. در زاگرس میانی، پوشش گیاهی جنگلی و مرتعی و تأثیر آن در حفاظت از منابع خاک و آب و پایداری فعالیت های اقتصادی، دارای اهمیت بسیار است. در این پژوهش، با استفاده از پلتفرم گوگل ارث انجین و تصاویر ماهواره لندست – 7، خشکسالی زاگرس میانی (استان لرستان) با شاخص های گیاهی NDVI، SAVI و VCI و همچنین شاخص خشکسالی هواشناسیSPI ، متعلق به دوره آماری 2020-2000 پایش شد. برای محاسبه شاخص SPI از داده های بارش نُه ایستگاه هواشناسی سینوپتیک، با پراکنش مکانی مناسب و طول دوره آماری (2020-2000) استفاده شد و پردازش ها در نرم افزار DPI انجام شد. به منظور محاسبه شاخص های گیاهی، ابتدا تمامی تصاویر ماهواره ای تصحیح هندسی شده سنجنده ETM+ ماهواره لندست برای استان لرستان، متعلق به هر سال، فراخوانی شد. در این مرحله، به طور متوسط درمورد هر سال 52 تصویر فراخوانی شد. سپس تصاویر با پوشش ابری کمتر از 5% انتخاب و پردازش شدند. نتایج شاخص VCI نشان داد منطقه مورد مطالعه، در طول دوره آماری 2020-2000، اغلب تحت تأثیر خشکسالی خفیف بوده و بین سال های مورد مطالعه، در سال 2008، بیشترین میزان مساحت خشکسالی مربوط به طبقه متوسط را با 6/5880 هکتار، دارا بوده است. نتایج شاخص SPI نشان داد در سال 2010 خشکسالی متوسط، در سال های 2008 و 2017 خشکسالی شدید، در 2006 ترسالی ملایم و سال 2019 ترسالی شدید رخ داده است. نتایج شاخص های NDVI و SAVI نیز گویای افزایش طبقات پوشش گیاهی تنک و مناطق فاقد پوشش گیاهی، به ترتیب، 1/331679 و 115164 هکتار و کاهش پوشش گیاهی نرمال و متراکم، به ترتیب، 7/446160 و 4/682 هکتار در سال 2008، در قیاس با سال های 2006 و 2007 بود. براساس نتایج، هر سه شاخص مورد بررسی شرایط مساعد پوشش گیاهی و ترسالی اکولوژیک در سال های 2016، 2019 و 2020 به دست آمد. بیشترین میزان این هماهنگی میان خشکسالی هواشناسی SPI و شاخص های گیاهی در سال های 2008 و 2010 و تاحدودی ترسالی سال 2019 مشاهده شد. به طور کلی، نتایج نشان می دهد که افزایش یا کاهش پوشش گیاهی می تواند ناشی از رخداد یا نبود خشکسالی باشد؛ ضمن آنکه دیگر عوامل، مانند تغییرات کاربری اراضی نیز، باید درنظر گرفته شود.
مدلسازی تغییرات کاربری اراضی و پیش بینی های آینده با استفاده از شبیه-سازی CA-ANN در حوضه آبخیز 25 شنرود سیاهکل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
164 - 179
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه، روندهای مکانی–زمانی پویایی کاربری اراضی برای دوره 1401-1380 با استفاده از داده سنجش از دور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبقه بندی تصویر بر اساس سه طبقه عمده کاربری اراضی یعنی جنگل، مناطق انسان ساز (کشاورزی و ساخته شده) و سایر مناطق طبیعی (اراضی لخت، علفزار، جنگلکاری، درختچه زار، نواحی آبی و اراضی جنگلی) انجام شد. نقشه های تغییرات کاربری اراضی منطقه در دوره 1401-1380 نشان می دهند که مناطق انسان ساز 3/9 درصد افزایش یافته اند. در مقابل، جنگل و سایر مناطق طبیعی به ترتیب 1/7 درصد و 2/2 درصد کاهش یافتند. علاوه بر این، تکنیک شبکه عصبی مصنوعی-اتوماتای سلولی (CA-ANN) برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در دوره 1422-1401 استفاده شد. درصد صحت برای شبیه سازی 91 درصد و مقدار کاپا کلی 86/0 بود. به طور مشابه با نقشه های طبقه بندی شده در دوره 1401-1380، نقشه های پیش بینی شده در دوره 1422-1401 روند افزایشی را در مناطق انسان ساز به میزان 7/4 درصد و روند کاهشی در جنگل و سایر مناطق طبیعی به ترتیب به میزان 3/4 درصد و 4/0 درصد نشان می دهد. در این کار، مدل های رگرسیونی حداقل مربعات معمولی (OLS) برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در منطقه مورد مطالعه به عنوان تابعی از متغیرهای توصیفی [ارتفاع، شیب و متغیرهای مجاورت مانند فاصله تا مرکز شهر، جاده ها، روستاها و آبراهه ها] اجرا شد. نتایج مدل های OLS عملکرد نسبتاً خوبی را برای پیش ینی تغییرات کاربری اراضی با مقدار R2 بیشتر از 5/0 نشان داد. این نتایج دانش مهمی را ارائه می کند که می تواند به توسعه برنامه ریزی و مدیریت پایدار آینده کمک کند و هم چنین به مدیران در تصمیم گیری آگاهانه برای بهبود شرایط محیط زیستی و اکولوژیکی کمک کند.
قابلیت سنجی سنجنده ها در شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت با استفاده از داده های طیفی (مطالعه موردی: استان آذربایجان شرقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
54 - 73
حوزه های تخصصی:
با توجه به جایگاه زمین شناسی و تنوع رخدادهای گوناگون در شمال غرب ایران، استان آذربایجان شرقی دارای پتانسیل بالایی در رابطه با کانی سازی آهن می باشد. هدف مطالعه حاضر، شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت در منطقه مورد مطالعه شامل محدوده ای مابین شهرستان های تبریز، شبستر، هریس و ورزقان می باشد. در این پژوهش از داده های چند طیفی سنجنده OLI ماهواره 8 Landsat ، سنجنده ASTER ماهواره TERRA ، ماهواره Sentinel-2 و همچنین داده های ابرطیفی سنجنده Hyperion به منظور پایش کانی های هماتیت و مگنتیت و نقشه های زمین شناسی موجود به منظور صحت سنجی استفاده شده است. در این بررسی به منظور شناسایی کانی های هماتیت و مگنتیت از داده های طیفی چند طیفی و برای اخذ داده ها از داده های مربوط به طیف زمانی مختلف این سنجنده ها بهره گیری شده است.برای کلیه داده های اخذ شده ،عملیات پیش پردازش، شامل تصحیحات اتمسفری و رادیومتریک در محیط نرم افزار ENVI5.3 انجام شده است. روش های مورد استفاده در این پژوهش ،شامل روش های شاخص محور( عملیات نسبت باندی) و طیف محور SID) ،MF ، SFF ، LSU ) می باشد.با عنایت به سابقه زمین شناسی استان آذربایجان شرقی ،نتایج حاصل از این دو روش نمایانگر وجود دو کانی هماتیت و مگنتیت در محدوده مطالعاتی بود که مقایسه نتایج نشان داد که داده های چند طیفی سنجنده ASTER دارای قابلیت بالایی در تفکیک و شناسایی دو کانی مورد مطالعه هستند. از آنجایی که دسترسی به داده های ابرطیفی هایپریون دارای محدودیت می باشد و همچنین مساحت محدودی را نسبت به داده های چند طیفی پوشش می دهد می توان نتیجه گرفت داده های ASTER نسبت به سایر منابع داده های طیفی دارای مزیت و کارایی بیشتری در مطالعات کانی شناسی می باشد.
ارزیابی زیست محیطی بیابان زایی در حوضه آبخیز شهراصفهان با استفاده از مدل مدالوس و داده های سنجش از راه دور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاربرد سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور در برنامه ریزی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
22 - 42
حوزه های تخصصی:
تخریب سرزمین یک فرایند جهانی است که در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک می شود و اگر مفهوم آن را نوعی ناپایداری و عدم تعادل در رابطه بین انسان و محیط قلمداد کنیم، باید پذیرفت که بخش اعظمی از جهان و کشور ایران با این مشکل زیست محیطی روبرو است. مقابله با پدیده تخریب سرزمین و بیابان زایی نیازمند ارزیابی وپایش نوع وشدت تخریب اراضی، تعیین دلایل تخریب صورت گرفته و اتخاذ اقدامات لازم برای مواجهه با مشکل پیش آمده و نیز بررسی صحت انجلام پروژه های مزبور است . فناوری سنجش از دور نقش بسیار ارزنده ای در ارزیابی و پایش تخریب سرزمین و بیابان زایی در مقیاس های محلی، منطقه ای و جهانی دارد و سبب ایجاد رویکرد جدیدی در مطالعات مربوط به ارزیابی و پایش بیابان زایی گردیده است . در این مطالعه سعی شد با استفاده از داده های سنجش از دور و مدل مدالوس به ارزیابی بیابان زایی حوزه آبخیز شهر اصفهان پرداخته شود. درگام اول، بر اساس وضعیت منطقه، شش معیار اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آب زیرزمینی و مدیریت و سیاست برای ارزیابی میزان تخریب، مدنظر قرار گرفت. شاخص ها بر اساس میزان تأثیرشان بر فرایند تخریب، کمّی و به هر کدام از آن ها طبق روش فازی امتیازی بین 5/0 تا 1 داده شد و در مقیاس پیکسل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که 4 درصد از سطح منطقه در رده خفیف،10 درصد منطقه در رده متوسط و 86 درصد منطقه در رده شدیدبیابان زایی قرار دارد . از نظر حساسیت محدوده به تخریب، 4% از مساحت کل محدوده در طبقه بالقوه، 22% در طبقه شکننده A، %50 در طبقه شکنندهB، %20 در طبقه شکنندهC و 3% در طبقه بحرانی قرار دارد. بنابراین حدود 92% از مساحت منطقه در طبقه شکننده قرار دارد.
بررسی قطعیت داده های سنجش ازدور در مدل های برآورد منابع آب ناشی از ذوب برف(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سد شهرچای یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب و کشاورزی شهر ارومیه می باشد. ذخایر برفی این حوضه منبع تامین آب راهبردی برای کشاورزی حوضه می باشد که با افزایش دما به صورت رواناب در پایین دست حوضه مورد بهره برداری قرا می گیرد. لذا اطلاع از ذخایر برفی و رواناب ناشی از آن در طول سال در مدیریت منابع آب حوضه اهمیت ویژه ای را دارا می باشد. روش های مختلفی برای برآورد رواناب ناشی از ذوب برف وجود دارد که معمولا به صورت ترکیبی از داده های هواشناسی و سنجش از دور استفاده می کنند که در این پژوهش از داده های پوشش برف سنجنده(MODIS)، مجموعه داده های تحلیل مجدد ERA-LAND و پایگاه داده بارش GPM که تماماً محصولات سنجش از دوری می باشد به عنوان ورودی مدل رواناب ذوب برف (SRM) استفاده گردید. و رواناب ناشی از ذوب برف در حوضه آبریز سد شهر چای با استفاده از تصاویر و محصولات ماهواره ای در سال آبی 1398 به صورت روزانه برآورد شد و خروجی های مدل بر اساس داده های روزانه دبی رودخانه اندازه گیری شده توسط ایستگاه برده سور اعتبارسنجی شد. نتایج نشان می دهد که SRM در حوضه مورد مطالعه با ضریب تعیین (R2) بالای 8/0 و درصد خطای حجمی2.21- از عملکرد خوبی برخودار بوده است.
تحلیل پراکنده رویی شهرسیرجان ورشدآینده آن با استفاده از داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
21 - 36
حوزه های تخصصی:
با افزایش سریع جمعیت شهرنشین، تحولات مربوط به کالبد و فضاهای شهری شتاب آلود می شود و این تحولات منجر به پیدایش گستردگی و تغییر کاربری و تخریب و انهدام فضاهای سبز و باغات و اراضی کشاورزی در اطراف شهر و بروز پدیده ی پراکنده رویی شهری و در نهایت رشد بی قواره شهری می شود. بر حسب اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر با هدف کلی بررسی پراکنده رویی شهری سیرجان و ادغام روستاها در گسترش شهری مورد توجه بوده است .درگسترش شهری سیرجان طی دوره آماری 1990 تا 2020 (1370تا1400) و پیش بینی ساخت وسازها برای سال 2050 (1430)انجام گردید. برای دستیابی به اهداف فوق از تصاویر ماهواره ای محدوده شهر سیرجان طی دوره آماری و نرم افزارهای SAGA، ENVI، Google Earth، GIS، TerrSet و تکنیک CA-Marcov استفاده گردید. همچنین به منظور سنجش میزان پراکنده رویی شهری در شهر سیرجان از تکنیک آنتروپی استفاده گردید. بر حسب نتایج مشخص گردید که میزان ساخت وسازها طی یک دوره 30 ساله در شهر سیرجان بیش از 35/3 برابر نسبت به شروع دوره بوده است؛ همچنین در شروع دوره بیشترین ساخت وسازها در جهت شرق شهر سیرجان صورت گرفته است، این در حالی است که در دوره پایانی مورد مطالعه ساخت وسازها به سمت شمال غرب افزایش یافته و در سال 2020 (1400)بیشترین ساخت وسازها در جهت شمال غربی صورت گرفته است. نتایج تکنیک آنتروپی نیز نشان داد که شهر سیرجان دارای توسعه شهری نامتقارن در ساخت وسازها و از درجه خزش شهری بسیار بالایی برخوردار است. نتایج زنجیره مارکوف در محیط نرم افزاری TerrSet برای سال 2050 نیز نشان داد که طی سه دهه آینده با توجه به رشد نامتقارنی که در ساخت وسازهای شهری وجود دارد، اکثریت روستاهای حومه شهر سیرجان در محدوده شهر ادغام خواهند گردید وگسترش شهر سیرجان علاوه برشکل نامتوازن به میزان بیش از حد تصور خواهد بود وچالش های زیادی در توسعه سطحی شهر ایجاد خواهد شد .
پایش دمای سطح زمین با تکیه بر محصولات سنجنده مودیس و تکنیک های سنجش از دوری (مطالعۀ موردی: دشت کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 178
حوزه های تخصصی:
برآورد دمای سطح زمین برای طیف وسیعی از مطالعات کاربرد دارد. لذا پژوهش حاضر در نظر دارد؛ دمای سطح زمین دشت کاشان را با تکیه بر تصاویر ماهواره ای مودیس و پارامترهای فیزیکی حاصل از آن ها طی سال های 2020-2000 مورد بررسی قرار دهد. بدین ترتیب فرآورده های دمای سطح زمین(LST) با شناسه MOD11A1، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) با شناسه MOD13Q1، تولید خالص اولیه (NPP)با شناسه MOD17A2H و آلبیدو (Albedo) با شناسه MOD43A1 با قدرت تفکیک مکانی 500 متر در بازه زمانی 8 روزه طی سال های 2020-2000 از پایگاه داده ناسا استخراج شد. در ادامه نیز همبستگی پارامترهای فیزیکی با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن بررسی گردید. نتایج نشان داد بین شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی و دمای سطح زمین، تولید خالص اولیه و دمای سطح زمین و آلبیدو و دمای سطح زمین ارتباط معنادار در سطح یک درصد وجود دارد. به گونه ای که همبستگی میان پوشش گیاهی و دما، تولید خالص اولیه و دما و آلبیدو و دما معکوس و به ترتیب برابر با 80/0-، 84/0- و 85/0- است. به طور کلی تغییرات پوشش زمین بالاخص پوشش گیاهی تأثیر بسزایی بر دمای سطح زمین دارد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخش وسیعی از افزایش دما در محدوده شرق و شمال شرق منطقه مورد مطالعه در اراضی بایر و نیز دریاچه نمک رخنمون داشته است که با گذشت سالیان متمادی افزایش دما قایل تأمل است. نتایج این پژوهش می تواند جهت کاربرد در بخش کشاورزی، منابع طبیعی و نیز محیط زیست دشت کاشان به منظور شناخت جزایر حرارتی و تصمیم گیری درخصوص بهبود شرایط پوشش گیاهی مورد توجه قرار گیرد.
کاربرد شبکه عصبی مصنوعی وCellular Automata در مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر بوانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه به دلیل ارزش بالای زمین و محدودیت منابع طبیعی در شهر بوانات پیش بینی تغییرات کاربری اراضی در این شهر از اهمیت بسزائی برخوردار است.هدف پژوهش: تعیین میزان توانائی در مدلسازی پدیده های مکان یابی در شهر بوانات یکی از اهداف اصلی تحقیق می باشد. روش شناسی: با توجه به کاربردی و توسعه ای بودن در این تحقیق از شبکه های عصبی مصنوعی برای کالیبراسیون مدل برای فاکتورهای مؤثر در شهر بوانات استفاده شده و از نرم افزار پردازش تصویر ENVI و Arc GIS بهره گرفته شده است.روش شناسی: با توجه به کاربردی و توسعه ای بودن در این تحقیق از شبکه های عصبی مصنوعی برای کالیبراسیون مدل برای فاکتورهای مؤثر در شهر بوانات استفاده شده و از نرم افزار پردازش تصویر ENVI و Arc GIS بهره گرفته شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: شهرستان بوانات واقع در 240 کیلومتری شهر شیراز به مساحت 2/4992 کیلومترمربع می باشد که در موقعیت 46/30 درجه شمالی و 67/53 درجه شرقی قرار گرفته است.یافته ها: در طراحی مدلسازی رشد شهری در بوانات در بین سال های 2003 تا 2018 با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی مشاهده شد که به دو دلیل عمده مدل مذکور جهت پیش بینی تغییرات کاربری اراضی شهر بوانات مناسب می باشد که دلیل اول آن میزان توانائی مدل CA و دلیل دوم دست یابی به مدلی برای تغییر و گسترش شهری با تغییر در کاربری اراضی شهری می باشد.نتیجه گیری: پس از بررسی یافته ها مشخص گردید که شبکه راه ها یکی از مهمترین عوامل در رشد و گسترش شهر بوانات بوده و علاوه بر آن درصد شیب زمین از پارامترهای مؤثر در مدلسازی شهر بوانات می باشد.
ارزیابی خشکسالی پوشش گیاهی استان کرمانشاه با استفاده از تصاویر مادون قرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در زمینه مطالعه و توضیحات سیستم یکپارچه مبتنی بر کاربرد ماهواره ها برای نظارت و پیش بینی شرایط محیطی زمین در بلند مدت و کوتاه مدت و فعالیت های اقتصادی وابسته به آب و هوا ماهواره های مختلفی به کار گرفته شده اند. این سیستم ها بر اساس روش سنجش از دور یا مشاهدات ماهواره ای از زمین، نظریه بیوفیزیکی پاسخ گیاهان به شرایط اقلیمی، مجموعه ای از الگوریتم های پردازش داده های ماهواره ای، تفسیر، توسعه محصول، اعتبار سنجی، کالیبراسیون و کاربردها را شامل می شود. مشاهدات جدید ماهواره ای عمدتاً توسط تصاویر پیشرفته مادون قرمز که بسیار کارآمد هستند، نشان داده می شوند. در این رابطه، استفاده از روش های سنجش از دور، جهت پایش و بررسی اثرات بارش دریافتی بر پوشش گیاهی، به عنوان یکی از کارآمدترین روش ها شناخته شده است. به منظور آشکار سازی تاثیر بارش بر پوشش گیاهی ، جهت محاسبه میانگین ماهانه (SPI) داده های بارش 13 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک مورد استفاده قرار گرفت. سپس با استفاده از تصاویر مادون قرمز به صورت میانگین هفتگی2021-2013 (اول آوریل تا پایان ژولای)، به بررسی وضعیت پوشش گیاهی پرداخته شد. میزان همبستگی (SPI) با شاخص هایNDVI ،TCI ،VCI وVHI به ترتیب 050/0، 069/0، 0027/0، 0025/0 می باشد. شاخص (VCI) همبستگی بیشتری با (SPI) دارد که می تواند به عنوان یک روش ترکیبی از سنجش از دور و اطلاعات ایستگاه های هواشناسی (SPI) برای بررسی شرایط پوشش گیاهی در استان کرمانشاه مناسب باشد. پوشش گیاهی همه ساله با درجات مختلفی از خشکسالی رو به رو بوده است. شدیدترین خشکسالی پوشش گیاهی در 2015 در قسمت های مرکزی، جنوبی و شمال شرقی استان رخ داده است. در 2013 خشکسالی با شدت کمتری نیز رخ داده و در 2016 ، 2018، 2019 و2020 پوشش گیاهی در شرایط مطلوب تری قرار داشته است.
تأثیر شرایط اقلیمی بر تغییرات مکانی-زمانی و ویژگی های بیوفیزیکی شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای؛ مطالعه موردی شهرهای کاشان،شیرگاه، بندرانزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۸
99 - 112
حوزه های تخصصی:
گسترش فیزیکی شهری بر تغییرات مکانی و زمانی در خواص بیوفیزیکی سطح (از جمله دمای سطح زمین) تأثیرگذار بوده و منجر به افزایش دمای سطح طی سال های پایش شده است. به طوری که نتایج حاصله در هر سه شهر مورد مطالعه طی سال های پایش، روند افزایشی دمای سطح زمین را نشان می دهد. بررسی ها در شهرها نشان داد که رشد شهری با توجه به محیط جغرافیایی و شرایط طبیعی هر منطقه از الگوهای متفاوتی پیروی می کند. براین اساس، تغییرات مکانی و زمانی در خواص بیوفیزیکی سطح در میان شهرهای انتخاب شده متفاوت بود. این تفاوت ناشی از شرایط اقلیمی، محیطی و پوشش زمین بود. با توجه به شرایط اقلیمی، میانگین سرسبزی در مناطق با هوای مرطوب (بندر انزلی و شیرگاه) با مناطق با هوای گرم و خشک (کاشان) متفاوت بود. با کاهش پوشش گیاهی سطح، میزان تبخیر و تعرق سطحی کاهش یافته و در نتیجه گرما و خشکی سطح افزایش می یابد. میزان سبزینگی در هر سه شهر مورد مطالعه طی سال های پایش، روند کاهشی داشته که می تواند به دلیل پدیده گسترش شهری باشد. نتایج حاصل از شاخص درخشندگی نشان داد در شهرهای مرطوب یعنی بندرانزلی و شیرگاه میزان درخشندگی که ناشی از عوارض شهری بوده، روند افزایشی داشته است. نتایج حاصل از شاخص آب و رطوبت نیز طی سال های پایش در شهرهای شیرگاه و بندر انزلی(شهرهای مرطوب) روند افزایشی داشته است. به طور کلی با کاهش سبزینگی، درخشندگی، رطوبت و دمای سطح زمین در شهرهای کاشان و شیرگاه افزایش یافته ولی به نظر می رسد تأثیر اقلیم محلی و دریا منجر به تعدیل دما در بندر انزلی شده است. نزدیکی به دریا و بالابودن رطوبت باعث شده پوشش گیاهی در طی سال های پایش کاهش چشمگیری نداشته باشد و در نتیجه منجر به تعدیل دمای سطح شده و از سال ۱۹۹۱ تا ۲۰۲۱ نتایج مربوط به LST تنها یک درجه افزایش دما را نشان می دهد. درنتیجه افزایش پوشش گیاهی می تواند منجر به افزایش رطوبت آب و در نتیجه کاهش دمای سطح شود.
واکاوی ارتباط وردش های فضایی زمانی پوشش گیاهی با سنجه های توپوگرافیک در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۰۶-۱۸۹
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی به عنوان یکی از مولفه های مهم حیات اکولوژیک محیط زیست به دلیل تاثیرات بسیار زیاد در اکوسیستم های مختلف محیطی و همچنین به دلیل تاثیر گذاری مستقیم بر معیشت و زندگی انسانی، عاملی اساسی و مهم بشمار می رود. از این رو، هدف از این پژوهش بررسی تغییرات پوشش گیاهی در زاگرس میانی با استفاده از داده های عددی ماهواره ای است. در این راستا داده های پوشش گیاهی ماهواره ترا سنجنده مادیس با توان تفکیک فضایی 250 متر در دوره زمانی 2001 تا 2018 اخذ شد. این داده ها با بهره گیری از زبان کدنویسی پایتون در ارتباط با سنجه های توپوگرافیکی ارتفاع، میزان و جهت شیب با روش پردازش رستری پنجره متحرک و روش آنالیز سلول به سلول مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بیشینه تراکم پوشش گیاهی در زاگرس میانی در ماههای آپریل (فروردین) تا جون (خرداد) و کمینه آن در ژانویه (دی) مشاهده می گردد. ارتفاعات زاگرس میانی در فصل بهار بالاترین نرخ شاخص پوشش گیاهی و در فصل زمستان کمترین نرخ را نشان می دهند. بیشینه مقدار شاخص پوشش گیاهی در ارتفاع 1500 متر بروز می کند. شاخص پوشش گیاهی در زاگرس میانی تا شیب 95 درصد، روند افزایشی داشته و پس از آن به آرامی کاهش می یابد. کمینه نرخ شاخص پوشش گیاهی در جهت جنوبی از 150 تا 200 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد و بیشینه آن در جهت شمال از 300 تا 360 درجه آزیموت شمالی ساعتگرد مشاهده می شود، ارتفاع حد بالای رویش یا M.V.A، در ماه های سرد به سوی طبقات ارتفاعی پائین تر نزول و در ماه های گرم سال به سمت ارتفاعات بالاتر صعود می کند. به طور کلی روند تغییرات شاخص پوشش گیاهی نیز نشان از افزایش شاخص پوشش گیاهی در این واحد کوهستانی دارد.
امکان سنجی شناسایی و مطالعه آسیب خیابان های شهری با استفاده از تصاویر پهپادی و ماهواره ای (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راه های ارتباطی جزو مهم ترین و اصلی ترین ساختارهای موجود در سطح یک شهر هستند؛ بنابراین پایش و نگهداری از شبکه های ارتباطی شهری و بین شهری همواره جزو موارد پرکاربرد مدیریت شهری است. در پژوهش پیش رو از روش های مختلف نظارت شده، شیءگرا و فیوژن تصاویر ماهواره ای و پهپادی با استفاده از الگوریتم گرام-اشمیت برای بررسی آسیب های آسفالت ازجمله ترک خوردگی و فرسودگی آسفالت استفاده شده است تا بهترین روش برای تحلیل ارائه شود. نتایج نشان دهنده آن بود که امکان استخراج آسیب های مربوط به آسفالت با تصاویر پهپادی و ماهواره ای با استفاده از روش های سنجش از دوری وجود دارد. در بررسی روش های متفاوت استخراج آسیب ها، روش های نظارت شده ماشین بردار پشتیبان با ضریب کاپای 87 و دقت کلی 90 درصد بیشترین و روش کمترین فاصله با ضریب کاپا و دقت کلی به ترتیب 57 و 67 درصد کمترین دقت را در طبقه بندی روش های نظارت شده از خود نشان داده اند؛ همچنین بین روش های شی ءگرا، الگوریتم ماشین بردار پشتیبان با ضریب کاپای 86 و دقت کلی 91 درصد خروجی دقیق تری نسبت به سایر الگوریتم های موردمطالعه داشته و کمترین دقت نیز مربوط به الگوریتم نزدیک ترین همسایه با ضریب کاپا 78 و دقت کلی 80 درصد بوده است. در خروجی فیوژن پهپاد با سنتینل -2، طبقه بندی با بهینه ترین الگوریتم بررسی شده، ماشین بردار پشتیبان در روش شیءگرا انجام شد که نتایج نشان دهنده افزایش دقت طبقه بندی به ضریب کاپای 91 و دقت کلی 93 درصد بود؛ همچنین روش آستانه گزاری با ضریب کاپای ۹۰ درصد نشان دهنده بهترین نتیجه برای تشخیص فرسودگی آسفالت است. نتایج این پژوهش به منظور پایش وضعیت آسفالت راه های شهری با هدف افزایش امنیت جاده ها و نیز پایداری شهرها و رفاه شهروندی برای سازمان های شهرداری و راه سازی با صرف هزینه، زمان و نیروی انسانی کمتر مناسب است.
تحلیل روند تغییرات منابع آب و عوامل مؤثر در آن در حوضه آبریز فلات مرکزی ایران با استفاده از محصولات ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوضه آبریز فلات مرکزی ایران، به دلیل تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آب دردسترس ازیک سو و افزایش جمعیت و به تبع آن، افزایش تقاضا ازسوی دیگر، با بحران شدید آب مواجه است. دانش سنجش از دور و دردسترس بودن محصولات متعدد ماهواره ای امکان پایش روند تغییرات پارامترهای گوناگون محیطی، به ویژه منابع آب سطحی و زیرزمینی را با دقت مناسب فراهم آورده است. بدین منظور، با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین، شانزده محصول ماهواره ای شامل پارامترهای محیطی متفاوت، همچون بارش، دما، تبخیر و تعرق، رطوبت خاک، رواناب، ضخامت آب معادل (GRACE)، شاخص پوشش گیاهی و مساحت پیکره های آبی، در بازه زمانی سال های 2000 تا 2022، دریافت و آماده سازی شد. سپس با استفاده از آزمون ناپارامتریک من کندال و تخمین گر شیب سن، روند تغییرات این پارامترها بررسی شد. با توجه به نتایج حاصل، تغییرات گرانش زمین که از نشانگرهای سطح آب زیرزمینی است و نیز مساحت پیکره های آبی که بیانگر منابع آب سطحی است و رطوبت خاک، روندی کاهشی و معنی دار را نشان داد؛ درحالی که دمای حداکثر، دمای حداقل و تبخیر و تعرق پتانسیل و شاخص NDVI بیانگر روند افزایشی معنی داری بود. به رغم کاهش مساحت پیکره های آبی، شاخص پوشش گیاهی افزایش یافته است که افزایش سطح زیرکشت محصولات کشاورزی و برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی را نشان می دهد و روند کاهشی محصول ماهواره GRACE نیز مؤید این واقعیت است. بررسی ضرایب همبستگی بین پارامترهای دارای روند معنی دار نیز نشان داد بین GRACE و پارامترهای NDVI، دمای حداقل، دمای حداکثر، رطوبت خاک و مساحت پیکره های آبی، همبستگی معنی داری وجود دارد.
کاربرد داده های ماهواره سنتینل 2 در تدقیق تغییرات پوشش اراضی در محدوده بستر تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تالاب ها به منزله جزء اساسی اکوسیستم جهانی در پیشگیری یا کاهش شدت سیل، تغذیه سفره های آب زیرزمینی و فراهم آوردن زیستگاه منحصربه فرد برای گیاهان و جانوران و دیگر خدمات و سودمندی ها، از عناصر اصلی استراتژی حفاظت منطقه ای اند. تالاب بین المللی انزلی در استان گیلان یکی از ده تالاب ارزشمند جهان است که به لحاظ تغییرات ساختاری حاصل از فرایندهای انسان ساخت، دچار تغییرات زیادی در کاربری اراضی و پوشش گیاهی شده و ماهیت و کارکردهای اکولوژیک آن به خطر افتاده است. هدف این مطالعه بررسی کاربرد داده های سنجش از دور در نقشه سازی تغییرات الگوی فضایی سیمای سرزمین، به کمک نمونه برداری زمینی در سطح بستر تالاب و تجزیه وتحلیل تغییرات انسجام سرزمینی براساس متریک های سیمای سرزمین است. ابتدا داده های ماهواره ای بررسی شد و ازطریق طبقه بندی تصاویر سنتینل 2، متعلق به سال های 2016 تا 2020 با نقاط نمونه برداری زمینی، نقشه کلاس های پوشش اراضی در هفت طبقه کشاورزی، بایر، نیزار، جنگل، مرتع، پهنه آبی و شهری، برای نقشه سازی و تجزیه وتحلیل متریک های سیمای سرزمین، پدید آمد. پس از استخراج متریک های سیمای سرزمین در سطح کلاس و سیمای سرزمین با نرم افزار Fragstats و تعیین متریک های مناسب طبق روش PCA، با نرم افزارهای R و Canoco، متریک های LPI، LSI، ENN_MN، CA، TE، NP، SHAPE_MN، PARA_MN، IJI، AREA_MN به منزله متریک های کاربردی برای تحلیل بهتر منطقه، انتخاب شدند . آنالیز متریک ها بیانگر آن است که به طور کلی سیمای سرزمین از هم گسیخته شده ، ازنظر شکلی، پیچیده تر و نامنظم تر و ازنظر میزان یکپارچگی عناصر ساختاری، ناپیوسته تر شده است.
ارزیابی و مقایسه دقت منطقه ای محصولات جهانی سنجش از دوری در ایران، مطالعه موردی: محصولات پوشش اراضی در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
95 - 115
حوزه های تخصصی:
سنجش از دور به عنوان یکی از مهم ترین منابع داده مکانی در عصر حاضر محسوب می شود که روز به روز شاهد توسعه آن در ابعاد مختلف هستیم. انتشار محصولات (پروداکت های) جهانی این داده ها در سال های اخیر با هدف دسترسی و استفاده راحت تر متخصصان علوم مکانی یکی از ابعاد این توسعه محسوب می شود. محصول پوشش اراضی یکی از این محصولات محسوب می شود که سهم بیشتری در استفاده نسبت به سایر محصولات سنجش از دوری دارد. هنگام ارائه این محصولات ویژگی های کیفی و کمّی آن ها از جمله دقت جهانی آن ها نیز منتشر می شود. بیان دقت این محصولات به صورت جهانی، ارزیابی مجدد دقت آن ها را به صورت منطقه ای برای کاربران این محصولات در مناطق مختلف دنیا لازم و ضروری می نماید. در این تحقیق پوشش اراضی سرویس جهانی اراضی برنامه کوپرنیک آژانس فضایی اروپا (CGLS)، محصول پوشش اراضی GlobeLand30 و محصول پوشش اراضی Esri از جمله محصولات جهانی پوشش اراضی هستند که ضمن مقایسه ویژگی های اسمی، از لحاظ کمّی برای استفاده به صورت منطقه ای در کشور (استان مازندران) مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. نتایج، دقت منطقه ای پوشش اراضی CGLS، GlobeLand30 و Esri را به ترتیب برابر با 84، 81 و 75 درصد نسبت به دقت جهانی آن ها (80، 83 تا 85 و 86 درصد) نشان می دهند. در ارزیابی دقت منطقه ای کلاس ها، هر سه محصول مورد مطالعه دقتی بالای 90 درصد در کلاس های برف و یخ، جنگل، پهنه های آبی و ساخت وساز انسانی داشته اند. برای کلاس اراضی کشاورزی دقتی برابر با 92، 69 و 84 درصد برای پوشش های اراضی CGLS، GlobeLand30 و Esri به دست آمد. در سه کلاس بوته زار، پوشش علفی و تالاب، نتایج دقتی کمتری را نسبت به سایر کلاس ها برای هر سه محصول پوشش اراضی نشان می دهد.
تحلیل تنش های هیدروپلیتیکی رودخانه هیرمند از طریق بررسی تغییرات کاربری حوضه با روش SVM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آب منبع قدرت است و کمبود آن یک موضوع مهم و بسیار استراتژیک است که بر رشد اجتماعی و اقتصادی جوامع تأثیر می گذارد و درنتیجه اقتدار سیاسی آن ها را تهدید می کند. کمبود آب در رودخانه های بین المللی، سبب سیاسی شدن آن و درنتیجه تنش های آبی می شود. یکی از رودخانه های بین المللی که تقسیم آن تنش های هیدروپلیتیکی را در پی داشته است، رودخانه هیرمند است. رودخانه هیرمند که قسمت اعظم آن در خاک افغانستان قرارگرفته است، تأمین کننده اصلی آبِ منطقه سیستان در ایران است. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی تحلیل هیدروپلیتیک رودخانه هیرمند با بررسی تغییرات کاربری حوضه آبریز رودخانه در سه کلاس آب، پوشش گیاهی و خاک از سال 1986 تا سال 2021 با استفاده از موتور مجازی پردازش تصاویر ماهواره ای (Google Earth Engine) است. نمونه های تعلیمی با روش ماشین بردار پشتیبان (SVM) در 3 کلاس (آب، خاک و پوشش گیاهی) طبقه بندی شده است. در پایان برای اعتبار سنجی داده ها، از ضریب کاپا (بدبینانه ترین حالت) و ضریب اورال (خوش بینانه ترین حالت) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سال هایی که در حوضه رودخانه هیرمند در افغانستان کم آبی، کمبود بارش و خشک سالی حاکم می شود، افغانستان با اقداماتی نظیر احداث سدهای جدید و بستن دریچه سدهای پیشین، بی توجهی به معاهده های دوجانبه و رعایت نکردن حقابه ایران و همچنین رها کردن آب رودخانه به سمت شوره زارهای پایین دست داخلی، شرایط هیدروپلیتیکی حاکم بر رودخانه، به سمت تنش های هیدروپلیتیکی سوق پیدا می کند.
امکان سنجی بکارگیری پنل های خورشیدی جهت تامین انرژی شهرستان فردیس با استفاده از تصاویر حرارتی و سیستم اطلاعات جغرافیایی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
633 - 650
حوزه های تخصصی:
خورشید به عنوان منبع انرژی، سرآغاز حیات و منشأ تمام انرژی های دیگر شناخته شده است. تابش جهانی خورشید یکی از سازه های بنیادی هر گستره اقلیمی شمرده می شود. از این رو، شناخت ویژگی ها و نیز پیش بینی این سازه های اساسی، تاثیر زیادی در برنامه ریزی های وابسته به انرژی دارد. استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل های سنجش از دور به عنوان ابزاری مناسب و کم هزینه برای تخمین تابش خورشیدی، در سال های اخیر بوده است. جهت انجام این پژوهش، از تصاویر مربوط به سال 2020 ماهواره لندست 8 سنجنده OLI و سنجنده TIRS و الگوریتم سبال استفاده شد. از نرم افزارENVI جهت تصحیحات هندسی، اتمسفری و رادیومتریک تصاویر ماهواره ای و همچنین اجرای محاسبات مربوط به مدل سبال و از نرم افزار ArcGIS جهت ایجاد پایگاه داده، تحلیل های مکانی، عملیات کارتوگرافیکی و در نهایت پیاده کردن مدل استفاده گردید. نتایج حاصل نشان می دهد که میانگین بیشترین تابش موج کوتاه ورودی به میزان 901 وات بر مترمربع در سال 09/08/2020 و کمترین مقدار در سال 10/09/2020 به میزان 381 وات بر مترمربع بوده است. تفاوت در مقدار تابش خالص رسیده به زمین در منطقه مورد مطالعه، ناشی از تفاوت زاویه تابش خورشید و تعداد ساعات آفتابی در ماه های مختلف سال است. در نهایت می توان نتیجه گرفت که تابش خورشیدی در منطقه، در سال مورد بررسی پتانسیل لازم برای اجرای طرح های فتوولتائیک خورشیدی را دارا می باشد.
ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) روستاها در روزهای تعطیل (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان تفت یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از پیامدهای دو سویه گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی، تاثیرات آن بر آلودگی آب و هوا است که خود می تواند به اثرگذاری بر معیشت روستایی و یا از بین رفتن مناطق روستایی شود. پژوهش حاضر اثر حضور انسان و وسایل و فعالیت های گرمازای وی در روزهای تعطیل بر دمای سطح زمین (LST) ییلاقات شهرستان تفت استان یزد را بررسی می کند. بدین منظور تصاویر دو دوره مقایسه ای فروردین (10 فروردین با 2 فروردین) و تابستان (جمعه با پنجشنبه و شنبه) سال 1402 ماهواره های لندست 8 و 9 مورد استفاده قرار گرفتند. سپس نقشه دمای سطح زمین و تحلیل هات-اسپات (G-i-star) از منطقه تهیه شده و تغییرات مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در دوره فروردین، 64% و در دوره تابستان، 1/60% از نقاط روستایی دچار افزایش LST شده بودند. همچنین 1/43% تا 5/43% از سطح روستایی منطقه در فروردین و 2/31% تا 8/31% در تابستان افزایش دما را تجربه کرده بودند. افزایش واریانس دمایی نیز در این مناطق مشاهده شد که افزایش تنوع دمایی در این مناطق را نشان می دهد. تعداد نقاط داغ (Hot Spot) در این مناطق همچنین با 4/111% در فروردین و 48% و 1/21% در تابستان افزایش نشان داد. نتایج همچنین نشان داد 1/65% از پوشش گیاهی روستایی در فروردین و 8/49% در تابستان با افزایش LST روبرو بوده اند که از این بین افزایش 19 درصدی فروردین و 9/49 و 6/8 درصدی تابستان در واریانس دما و 3/118 درصدی فروردین و 5/9 و 2/0 درصدی تابستان در تعداد نقاط داغ سهم مناطق دارای پوشش گیاهی بوده است. بر اساس نتایج همچنین تمامی دهستان ها افزایش LST را تجربه کرده بودند که نوسانات این افزایش در دهستان های دارای پوشش گیاهی کمتر و نیز مساحت کمتر، بیشتر بوده است. پژوهش حاضر می تواند به منزله زنگ خطری برای ایجاد جزایر حرارتی روستایی (همچون شهرها) در روزهای تعطیل با گردشگر فراوان و آسیب های جدی به پوشش گیاهی و اقلیم روستایی تلقی شود.
داده های سنجش از دور برای نقشه برداری لیتیم در منطقه دق پترگان ایران: مقایسه الگوریتم بیشینه انتروپی و تکنیک های کلاسیک پردازش تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
27 - 43
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر شاهد تقاضای بالا برای لیتیم به دلیل کاربردهای فراوانش هستیم، به عنوان مثال لیتیم در تولید باتری های قابل شارژ و عمدتاً در بازارهای جهانی ساخت وسایل نقلیه الکتریکی و در راستای دستیابی به محیط زیست سالم و حمل ونقل مناسب به کار می رود، از این رو شناسایی ذخایر لیتیم بسیار مهم است. بهره گیری از داده ها و تکنیک های سنجش از دور در تشخیص منابع لیتیم به دلیل کاهش هزینه های اکتشاف میدانی می تواند مفید واقع شود. در این تحقیق، از تصاویر سنجنده سنتینل-2 در محدوده 12 معدن شناخته شده لیتیم در سراسر جهان، به عنوان مناطق حضور لیتیم، استفاده شد و طی مراحلی، از این داده ها، متغیرهای مناسب برای مدل سازی تولید شد. در محدوده ی این معادن، نمونه هایی تولید و به عنوان ورودی الگوریتم مدل سازی استفاده شدند. برای مدل سازی توزیع نمونه های حضور لیتیم، از الگوریتم بیشینه انتروپی استفاده شد. از آنجا که وجود همبستگی میان متغیرهای ورودی باعث کاهش عملکرد مدل می شود و تفسیر نتایج مدل سازی را دشوار می نماید، ابتدا توسط شاخص VIF، همبستگی میان متغیرهای ورودی محاسبه و متغیرهایی که همبستگی بالایی داشتند حذف شدند. در نهایت یک مدل مناسب با معیار AUC برابر با 0.706 به دست آمد و توسط آن، منطقه مطالعاتی دق پترگان، واقع در استان خراسان جنوبی، ایران پهنه بندی شد که به موجب آن، دو منطقه محتمل حاوی منابع لیتیم شناسایی شدند. سپس با تکنیک های کلاسیک سنجش از دور شامل ترکیب رنگی و نسبت باندی و تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی و SAM نیز پهنه بندی انجام شد. نتایج پهنه بندی بررسی و توانایی بالای الگوریتم بیشینه آنتروپی مشخص شد، این روش به عنوان یک رویکرد هوشمند و کلّی می تواند در مناطق دور افتاده و یا مناطق با مشکل دسترسی برای پتاسیل یابی های معدنی(خصوصاً لیتیم) به کار برده شود و در کاهش هزینه های نقشه برداری میدانی مفید واقع شود.
بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر تغییر پوشش گیاهی (مطالعه موردی: حوضه میان آب شوشتر در بازه زمانی ۲۰۲۰-۲۰۰۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
147 - 132
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات تغییرات کاربری اراضی بر تغییر پوشش گیاهی در حوضه میان آب شوشتر در بازه ی زمانی ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ است.
روش و داده: در این پژوهش تصاویر ماهواره ای لندست ۵ و ۸ به ترتیب برای بازه های ۲۰۰۰ و ۲۰۲۰ از سایت اداره زمین شناسی آمریکا (USGS) دانلود گردید. بعد از استخراج تصاویر پیش پردازش های لازم شامل تصحیحات اتمسفری، رادیومتریکی و هندسی در محیط نرم افزار Envi-5.3 بر روی آن ها انجام گرفت. جهت تهیه نقشه کاربری اراضی، از با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده شامل روش های طبقه بندی حداکثر احتمال، حداقل فاصله از میانگین، سطوح موازی، فاصله ماهالانویی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد، در بازه ی زمانی ۲۰۲۰ تغییرات شاخص های کشاورزی (۱/۴۶%)، اراضی مراتع (۱/۱۴%)، پهنه های آبی (۱/۵۴ %) روند کاهشی و اراضی دیم (۱/۹۴ %) و مناطق مسکونی (۳/۶۳ %) روند افزایشی نسبت به سال ۲۰۰۰ دارند. سدها، مراکز صنعتی، کارگاه های آلاینده و افزایش دما باعث تبدیل بیشتر مساحت وضعیت خوب شاخص های پوشش گیاهی به متوسط شده است.
نتیجه گیری: بر مبنای یافته های تحقیق در مناطقی که حوضه دارای شیب تند و لغزنده (۱۵ تا ۳۰ درصد) به دلیل این که عملیات تسطیح در آن ها انجام نمی گیرد، مناطق مسکونی به ندرت مشاهده می گردد. موقعیت طبیعی و نوسانات ارتفاع حوضه میان آب شوشتر گیاهان متنوعی را پدید آورده است. به گونه ای که، در بازه ی زمانی ۲۰۰۰ نسبت به سال ۲۰۲۰ تراکم پوشش گیاهی (NDVI، SAVI)، در نواحی شمال و شمال شرق، جنوب و جنوب شرق حوضه میان آب بیشتر بوده در صورتی که در بازه ی زمانی ۲۰۲۰ از تراکم متوسطی برخوردارند و هرچه به سمت نواحی خشک حوضه پیش برویم از پوشش گیاهی کاسته می شود.
نوآوری، کاربرد نتایج: تبدیل زمین های کشاورزی و بایر و اراضی که جزء محدوده ی بستر رودخانه هستند و درصد تغییرات مساحت شاخص (SAVI) نسبت به شاخص های دیگر کمتر است که دلیل آن رطوبت سطحی خاک این شاخص متأثر از آبیاری محصولات زراعی است.