مطالب مرتبط با کلیدواژه

الگوی سیمپسون


۱.

بررسی زبان شناختی زاویة دید در داستان کوتاه «صراحت و قاطعیت» بر اساس الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت زاویة دید وجهیت تحلیل زبان شناختی الگوی سیمپسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹۷ تعداد دانلود : ۹۷۸
این مقاله می کوشد تا نوع راوی و وجهیت حاکم بر دیدگاه راوی را در داستان کوتاه بهرام صادقی با عنوان «صراحت و قاطعیت» (1388) بررسی کند. این مطالعه بر اساس الگوی پیشنهادی سیمپسون (1993) صورت می گیرد که در آن روایت و زاویة دید با دیدگاهی زبان شناختی بررسی می شوند. هدف این پژوهش، تعیین نوع راوی و نوع وجهیت این داستان می باشد. بنابراین در وهلة اول تلاش بر آن است که دریابیم از میان انواع راوی طرح شده در الگوی سیمپسون، این داستان به کدام نوع تعلق دارد و سپس بررسی نماییم که آیا وجهیت داستان مثبت، منفی یا خنثی است. فرض ما این است که راوی این داستان سوم شخص روایی و داستان دارای وجهیت خنثی است. در این تحقیق، داده ها بر اساس مقولات و ابزارهای تحلیلی معرفی شده در نظریه، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند؛ بنابراین روش این تحقیق توصیفی_ تحلیلی است. بررسی این داستان نشان می دهد که راوی از نوع «ب» (سوم شخص در حالت روایی) است که با اراده و اختیار تام وارد ذهن شخصیت ها می شود. با بررسی ابزارهای وجهی به کار رفته در تک تک جملات داستان مشخص می شود که راوی در درجة اول از افعال و قیود تمنایی و سپس جملات بیان کنندة عقیده، جملات عام، فعل های امری، قیود و صفات ارزیابانه که همگی نشان گر وجهیت مثبت هستند، استفاده کرده است. همچنین راوی برای نشان دادن نحوة رخ دادن سوء تفاهمات و همچنین ارزیابی موقعیت، از برخی ابزارهای زبانی مرتبط به وجهیت منفی استفاده کرده که عمده ترین آن ها افعال شناختی است.
۲.

بررسی و تحلیل داستان حضرت یوسف در قرآن کریم در چارچوب الگوی سیمپسون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن کریم دیدگاه وجهیت داستان یوسف (ع) الگوی سیمپسون تحلیل روایت شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن وحی ونبوت در قرآن
تعداد بازدید : ۱۴۰۶ تعداد دانلود : ۶۲۷
داستان یوسف علیه السلام در قرآن کریم، دارای چنان جوهری است که هربار به شکل جدیدی می توان آن را شرح و تفسیر نمود. هدف این مقاله، مطالعه و بررسی زبان شناختی دیدگاه داستان حضرت یوسف علیه السلام با روش توصیفی-تحلیلی و براساس مدل پیشنهادی سیمپسون است. نتایج نشان از آن دارد که راوی از نوع مقوله ب حالت روایی است که افکار، عقاید و احساسات شخصیت اول داستان را بیان می کند. در این داستان از کلام نقل قول آزاد برای بیان حالات و عقاید شخصیت ها استفاده شده است. براساس محور دوم تقسیم بندی سیمپسون، وجهیت غالب در متن، مثبت است که نشان دهنده دیدگاه قاطع راوی، بر حقانیت خداوند و امدادهای غیبی او برای مؤمنان حقیقی است. ابزار زبانی به کار رفته در این وجه، عبارتند از: فعل های امری، فعل های وجهی واژگانی، جملات تعمیم دهنده، جملات بیان کننده عقاید، قیود و صفات ارزیابانه، کلمات احساسی و افعال گزارشی که گزارشگر افکار، ادراکات و واکنش ها هستند و یا کلمات حزن، خوف، شکوی و بث، که در این داستان برای تحقق ترس و اندوه و حزن به کار برده شده است و بر وجهیت مثبت داستان یوسف علیه السلام صحه می گذارد. تفکر غالب در زبان متن روایتی: عدم رستگاری ستمگران، عدم غفلت خداوند در امداد به مؤمنان حقیقی، ناامید نشدن از رحمت الهی و... است. با این حال در پاره ای از موارد از وجهیت منفی برای نشان دادن شک و تردید شخصیت ها نسبت به یکدیگر و مهم تر از آن برای ترسیم نحوه رخ دادن سوء تفاهم ها و ارزیابی طرفین از یکدیگر، استفاده کرده است.
۳.

روایت شناسی داستان های معاصر بر اساس الگوی روایت گری سیمپسون (با نگاهی به آثار جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و محمود دولت آبادی)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی الگوی سیمپسون جلال آل احمد غلامحسین ساعدی محمود دولت آبادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۴ تعداد دانلود : ۱۷۳
این مقاله، بر اساس مدل پیشنهادی سیمپسون 1993 م. به واکاوی دیدگاه روایت گری در داستان های سه نویسنده معاصر پرداخته است که در این الگو، روایت و زاویه دید از دیدگاه زبان شناختی بررسی می شود. او چهار دیدگاه اصلی زمانی، مکانی، روان شناختی و ایدئولوژیکی را مطرح کرده است و با تحلیل موضع راوی، به دیدگاه ایدئولوژیکی نویسنده می پردازد. این پژوهش سعی دارد به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از الگوی مورد نظر و تطبیق آن با سه داستان از سه نویسنده مورد نظر، اندازه و شیوه استفاده این نویسندگان از هر یک از این دیدگاه ها، جایگاه راوی و نقش او را در پیشبرد داستان ها و درنهایت، دیدگاه ایدئولوژیکی آن ها را در داستان مشخص کند. در این پژوهش، داده ها بر مبنای ابزارهای مطرح شده در نظریه سیمپسون ارزیابی می شود. راوی در داستان آل احمد، از نوع اول شخص و در داستان های ساعدی و دولت آبادی، از نوع سوم شخص بازتابگر است که افکار و احساسات درونی شخصیت اول داستان را شرح می دهد. وجهیت غالب در داستان ها مثبت است که نشان از دیدگاه مطمئن راوی درباره موضوعات داستان است. در قسمتی از داستان دولت آبادی شاهد وجهیت منفی هستیم که ابهام و تردید راوی را نشان می دهد. بررسی این سه داستان از سه نویسنده که دغدغه های فرمی و محتوایی متفاوت و مختلفی را در عرصه نویسندگی دارند می تواند تفاوت های سبک نویسندگان را بر مبنای تحلیل شیوه های روایی آن ها نشان دهد.