ساختارشناسی حکومت خلفای سه گانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حاکمان برای ثبات و پایداری حکومت و تحقق اهداف و غایات خود، ناگزیر به ایجاد ساختارهای متنوعی در درون حکومت هستند. به عقیده ی جامعه شناسان، کارکردهای ساختار این است که اولاً، انسداد و طرد اجتماعی را برای گروه های معارض و معترض قدرت کاملاً مدیریت شده و نظام مند خواهد کرد. ثانیاً، مانع بروز تنش و کشمکش های اجتماعی نسبت به تغییرات و نابرابری ها می گردد. ازاین رو در عصر خلافت، سه ساختار ایدئولوژیک، سیاسی و اقتصادی پدیدار شد. ساختار ایدئولوژیک به هدف تغییر، دستکاری و مهار عقاید و ارزش های مردم طراحی شد و مبتنی بر سه مؤلفه (منع نگارش و نشر احادیث نبوی، مشروعیت زدایی از سخنان رسول خدا، و جعل و تحریف و بدعت) بود. ساختار سیاسی مدیریتی مبتنی بر انحصار سطوح گوناگون قدرت به قریش و حذف بنی هاشم، انصار و دیگران از آن بود. ساختار اقتصادی نیز سامان یافته از حذف منابع مالی مخالفان و محدودسازی اقتصادی آنان، توزیع هدفمند و جهتدار بیت المال با نگاه ویژه به قریش و امویان بود. ساختارهای نوین سه گانه ی مزبور در عصر خلافت، تضادها، تنش ها و نزاع های خونین فرقه ای، گسست ها و شکاف های اجتماعی، نابرابری توزیعی در منابع سیاسی، اقتصادی و پیامدهای سوء دیگری را در طول تاریخ دامنگیر جامعه اسلامی کرد. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر داده های تاریخی صورت یافته، در پاسخ به این سؤال است که دوران پس از رحلت پیامبر اکرم و حاکمیت خلفا مبتنی بر چه ساختارهایی بوده است؟ آثار منفی بر بستر این ساختارها چه بوده است؟