مطالب مرتبط با کلیدواژه

نهادگرایی لیبرال


۱.

سیاست خارجی بایدن در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برجام بین الملل گرایی لیبرال نهادگرایی لیبرال چندجانبه گرایی فراآتلانتیک گرایی حقوق بشر گسترش دموکراسی مداخله گرایی بین المللی فشار حداکثری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۳۸۹
جو بایدن، قبل و بعد از انتخابات، یکی از اولویت های سیاست خارجی خود را تدوین و تعقیب سیاست نوین آمریکا در قبال ایران اعلام کرده است. در کانون «سیاست ایران» بایدن نیز بازگشت به برجام قرار دارد. با این حال، در مورد چیستی و چگونگی این سیاست و بازگشت آمریکا به برجام ابهاماتی وجود دارد. از این رو، در این مقاله تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که سیاست خارجی بایدن نسبت به ایران چه ماهیت، مؤلفه ها و مختصاتی دارد و چگونه خواهد بود؟ با روش مطالعه اسنادی و تحلیل گفتارها، مکتوبات و مواضع اعلامی بایدن و تیم سیاست خارجی او، استدلال می شود که گفتمان سیاست خارجی بایدن «بین الملل گرایی لیبرال» است. سیاست هسته ای بایدن نیز بر پایه پیوند موضوعی و مرحله ای مبنی بر بازگشت به برجام در گام نخست، تقویت و توسعه مفاد و طولانی ترکردن زمان آن در گام دوم و تسری آن به برنامه موشکی و نفوذ منطقه ای ایران در گام سوم است.
۲.

چالش های نهاد زنان ملل متحد در ایجاد صلح پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۰۹
زمانی که از صلح به عنوان منفعت مشترک بشریت و ضرورتی همیشگی در سایه رهایی از خشونت، تحمیل و تبعیض یاد می شود، نمی توان نقش جمعیت 5/3 میلیاردی زنان و دختران (معادل 49 درصد) در سراسر جهان را نادیده گرفت. درحالی که زنان اقلیت مبارزان و عاملان جنگ را تشکیل می دهند، به طور فزاینده ای بزرگ ترین آسیب ها متوجه آنهاست. زنان در جوامع جنگ زده با شکل های خاص و ویرانگر خشونت مواجه هستند که گاه به صورت نظام مند به منظور رسیدن به اهداف نظامی یا سیاسی انجام می شود. خشونت علیه زنان به همراه تبعیض و قوانین نابرابر می تواند مانع دسترسی زنان به خدمات آموزشی، استقلال مالی، شرکت در سطوح تصمیم گیری و استقرار صلح شود؛ ازاین رو، خشونت علیه زنان تهدیدی اساسی علیه صلح پایدار محسوب می شود. در طی سال های متمادی، تعهد به فرهنگ صلح، هسته اصلی موفقیت در سه حوزه از فعالیت های سازمان ملل متحد یعنی صلح و امنیت، توسعه پایدار و حقوق بشر را تشکیل می دهد. با این حال، سازمان ملل متحد در تلاش خود برای برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان با چالش هایی جدی از جمله بودجه ناکافی و نبود محرکی واحد که برای هدایت فعالیت های این سازمان درباره مسائل مربوط به برابری جنسیتی به رسمیت شناخته شده باشد، مواجه بوده است؛ ازاین رو، نهاد «زنان ملل متحد» برای رسیدگی به چنین چالش هایی در جولای 2010 تأسیس شد تا به عنوان نهادی پویا به منظور فراهم کردن صدایی قدرتمند برای زنان و دختران در سطح بین المللی، منطقه ای و ملی فعالیت کند. این مقاله با استناد به اهداف تأسیس نهاد زنان ملل متحد، ضمن اشاره به پیشینه سازمان ملل متحد و ارزیابی اقدامات آن در زمینه ایجاد صلح پایدار، با تمرکز بر رهیافت ها و نطریه های نهادگرایی لیبرال، دیپلماسی پیشگیرانه و فمنیسم پسامدرن تلاش کرده است تا نقش و کارایی نهاد زنان ملل متحد در برابر چالش های گذشته و پیش رو در زمینه صلح و صلح سازی با رویکرد پایدار را تحلیل کند.