مطالب مرتبط با کلیدواژه

شناخت بدنمند


۱.

شناخت بدنمند: تبیین جایگاه و تأثیر بدن در فرایند کسب شناخت از منظر صدرالمتألهین

کلیدواژه‌ها: صدرالمتألهین نفس بدن شناخت بدنمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۵ تعداد دانلود : ۳۲۵
در گستره هایی همچون پدیدارشناسی و علوم شناختی، تأثیر بدن در شناخت و اوضاع و احوالات آن در فرایند کسب شناخت اثبات شده و ازلحاظ فلسفی و تجربی بررسی شده است. در فلسفه ی اسلامی دیدگاه خاص صدرالمتألهین درخصوص نسبت میان نفس و بدن می تواند در مسأله ی تأثیر بدن جسمانی بر فرایند کسب آگاهی و شناخت، نتایج و لوازم چشمگیری داشته باشد. این پژوهش سعی دارد تا با تحلیل جایگاه بدن مادی در فرایند کسب شناخت نزد صدرالمتألهین، لوازم فلسفی بدنمندبودن (بدن وابسته بودن) شناخت را در نظام فکری این اندیشمند به دست آورد. رهاورد این نوشتار که با رویکردی هستی شناختی به تحلیل جایگاه بدن و نسبت آن با نفس پرداخته، اثبات تأثیر مستقیم بدن های مختلف و وضعیت و احوال آن ها در چگونگی کسب شناخت (به رغم باور به تجرد علم و شناخت در حکمت متعالیه) است؛ به نحوی که تفاوت بدن ها و ویژگی های آن ها، سبب تفاوت در شناخت می شود. در پرتوی این نتیجه، پیامدهای فلسفی بدنمندبودن شناخت نیز واکاویده شده است.
۲.

معرفت شناسی بدن مند؛ رهیافتی نوین برای شناخت روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت اجتماعی معرفت شناسی علوم شناختی شناخت بدنمند معرفت شناسی روابط بین الملل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۸۲
از حدود یک دهه پیش این پرسش مطرح شده است که علوم اعصاب شناختی چطور می تواند به مطالعه دانش روابط بین الملل کمک کند. چطور دانشی که نگاهی کل گرایانه به جهان دارد می تواند از روش های اثبات گرایانه و فردگرایانه علوم اعصاب اجتماعی بهره بگیرد؟ به نظر می رسد تا زمانی که درک درستی از ابعاد معرفت شناختی علوم اعصاب اجتماعی و پارادایم های حاکم بر آن و نیز نسبت آن با معرفت شناسی در روابط بین الملل نداشته باشیم نمی توانیم از این دانش برای مطالعه سیاست جهانی بهره بگیریم. در این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش بوده ایم که معرفت شناسی بدنمند چه تاثیری بر نظریه روابط بین الملل بر جای گذاشته است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش ارائه داده ایم این است که بدنمندی به عنوان یکی از پارادایم های جدید معرفت شناسی در علوم شناختی با رد دوگانه پنداری دکارتی و قرار دادن تجربیات بیناذهنی اجتماعی بدنمند در کانون شناخت شیوه های تازه ای برای مطالعه امر بین الملل معرفی می کند و ضمن دوری جستن از تقلیل گرایی، فردگرایی و اثبات گرایی، امکان مطالعه نقش متقابلاً قوام دهنده و علی بدن- فرهنگ را در تکوین ساختارهای بین المللی فراهم می سازد. یافته های حاصل از این مطالعه نظری نشان می دهد که بازتاب این معرفت شناسی را می توان در نسل جدید نظریه های فمینیستی ، چرخش کرداری و پسااستعماری روابط بین الملل، چشم اندازی نوین برای فهم پدیده های بین المللی مشاهده کرد.