مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
نارسانویسی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرینات حسی حرکتی بر بهبود نارسانویسی کودکان می باشد. جهت انجام پژوهش، از بین 218 دانش آموز دختر نه تا 11 سال، تعداد 40 نفر که توسط ارزش گذاری سه داور آگاه به اصول نگارش خط فارسی، کم ترین امتیاز را در آزمونتشخیص نارسا نویسی کسب نمودند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند.گروه آزمایش، تمرینات حسی حرکتی را به مدت چهار ماه (دو جلسه در هفته و هر جلسه 45 دقیقه) اجرا نمود، اما گروه کنترل تمرین خاصی را در این مدت انجام نداد. پس از پایان مداخله،آزمون تشخیص نارسا نویسی مجدداً برای هر دو گروه اجرا گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نیز به وسیله تحلیل واریانس مختلط دو عاملی و آزمون تی هم بسته صورت پذیرفت. نتایج نشان می دهد که پس از مداخله، نارسانویسی شرکت کنندگان گروه تجربی به طور معناداری (003.0=P) بهبود یافته است؛ بنابراین، می توان گفت مداخله تمرینات حسی حرکتی، روش مؤثری در رفع بد خطی می باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی، خودپنداره و خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان دچار نارسانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی، خودپنداره و خودکارامدی تحصیلی دانش آموزان دچار نارسانویسی بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 114 دختر و پسر 9 تا 15 ساله دوره ابتدایی دچار نارسانویسی بود که در سال 1396 به مرکز اختلال های یادگیری ناحیه 1 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه مراجعه کرده بودند. از میان آن ها به شکل در دسترس، 30 کودک انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شد. ابزار پژوهش پرسشنامه های حساسیت اضطرابی ریس و مکنالی (1985)، خودپنداره بک، استر، اپستین و براون (1990)، خودکارامدی تحصیلی جینکز و مورگان 1999 (نقل از مظاهری و صادقی، 1394) و برنامه آموزش ذهن آگاهی کابات- زین (1992) بود که طی 8 جلسه 5/1 ساعته، یکبار در هفته در مورد گروه آزمایش اجرا شد. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد؛ آموزش ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی (46/16 =F، 001/0 =P)، خودپنداره (97/51 =F، 001/0 =P) و خودکارامدی تحصیلی (69/69 =F، 001/0 =P) اثر داشته و این تأثیر در مرحله پیگیری سه ماهه پایدار مانده است. نتیجه گیری: آموزش ذهن آگاهی روش مداخله ای مؤثری است که با کاهش حساسیت اضطرابی، دانش آموزان نارسانویس را قادر می سازد که احساسات و نشانه های جسمانی و روانی خود را بپذیرند و خودپنداره و خودکارامدی تحصیلی را ارتقا دهند.
بررسی اثر بخشی روش درمانی نوروفیدبک بر اختلال نارسا خوانی و نارسانویسی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی روش نوروفیدبک بر کاهش علائم اختلال نارساخوانی و نارسانویسی دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا اختلال نارسانویسی و نارساخوانی شهر بجنورد در سال تحصیلی 96-95 بودند. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود . به منظور انجام پژوهش 30 دانش آموز پسر به شیوه هدفمند برای اننجام مداخله انتخاب شدند که پانزده نفره از آنها به صورت تصادفی در گروه آزمایش و پانزده نفر در گروه کنترل جای داده شدند و آموزش روش نوروفیدبک بر روی گروه آزمایش انجام گردید. از ابزارهای آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) و نوشتن دیکته استفاده شد. داده های بدست آمده نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 و روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که با کاربرد روش نوروفیدبک مهارت های خواندن در دانش آموزان نارساخوان و صحیح نوشتن حروف و کلمات در افراد نارسانویس بطور معنا داری افزایش یافته است.در نتیجه می توان بیان کرد که روش نوروفیدبک رویکرد درمانی مؤثر و کارآمدی در کاهش علائم اختلال نارساخوانی و نارسانویسی در افراد مبتلا است.
اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلال یادگیری ویژه : یک مطالعه فراتحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اختلال یادگیری ویزه ، اختلالی است که توانایی فهمیدن، یا استفاده کردن از زبان نوشتاری، انجام دادن محاسبات ریاضی هماهنگ کردن حرکات یا توجه مستقیم را تحت تاثیر قرار می دهد. مداخلات و روش های آموزشی و درمانی مختلفی که برای درمان و بهبود اختلال یادگیری خاص به کار گرفته شده است؛ گاه اثربخشی مناسبی از خود نشان داده و در برخی موارد اثربخشی کافی نداشته و یا نتایج متناقض بوده است. بنابراین به منظور ترکیب نتایج تحقیقات قبلی و حل تناقضات و نیز دست یابی به نتیجه گیری کلی استفاده از فراتحلیل لازم به نظر می رسد. روش: جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 128 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده از طریق دانشگاه های معتبر سراسر کشور و بانک های اطلاعاتی مختلف کشور به دست آمده بود، استفاده گردید و درمجموع 623 اندازه اثر اولیه به دست آمده و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مقدار اندازه اثر ترکیبی اثربخشی مداخلات آموزشی و درمانی بر اختلالات یادگیری 1.13، و پس از تفکیک به متغیرهای پیامد چندگانه مقدار اندازه اثر ترکیبی برای اختلال خواندن 0/80، اختلال نوشتن 0/94، اختلال ریاضی 1.05 می باشد که تمامی این اندازه اثرها معنی دار می باشد(0/001≤P). نتیجه گیری: مقادیر اندازه های اثر ترکیبی را بر اساس ملاک کوهن نشان گر اثربخشی در حد بالای مداخلات آموزشی و درمانی می باشند. همچنین این مطالعه تلویحاتی را برای استفاده از مداخلات مختلف جهت بهبود اختلال یادگیری ویژه را به دنبال دارد.
ساخت و هنجاریابی آزمون تشخیصی نارسانویسی دانش آموزان با مشکلات ویژه یادگیری در پایه اول، دوم و سوم ابتدایی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
120 - 99
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و اعتباریابی آزمون تشخیصی نارسانویسی برای دانش اموزان پایه اول، دوم و سوم ابتدایی بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی شهر همدان تشکیل می دادند، از جامعه هدف 332 نفر (175 عادی و 157 نارسانویس) به عنوان نمونه انتخاب گردید. پس از ساخت آزمونها و اجرا بر روی نمونه ها، پایایی آزمون 91/0 محاسبه شد که در سطح مطلوبی می باشد. برای بررسی معناداری تفاوت میان نمرات گروه نارسانویس و عادی از آزمون T مستقل استفاده شد که بر اساس نتایج، تفاوت میان دو گروه در سطح آلفای 01/0 معنادار بود. به منظور سنجش روایی ملاکی از روش چند روش چند صفت استفاده شد، که به این منظور چک لیستی از نشانگان توسط متخصصین برای گروه نارسانویس تکمیل شد در کلیه موارد همبستگی مولفه های هم نام در چک لیست و آزمونها معنادار و بالاتر از مولفه های غیر همنام بود. به منظور بررسی روایی محتوایی از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد، که بر اساس نتایج کلیه شاخصهای برازش مدل در حد مطلوبی بود، و بارهای عاملی کلیه مولفه ها نیز قابل قبول بودند
اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی بر حافظه کاری دیداری - شنیداری و توجه در دانش آموزان پسر با اختلال نارسانویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نارسانویسی، یکی از مشکلات عصب روانشناختی است که منجر به افت تحصیل، اختلال در یادگیری و همچنین مشکلات روانشناختی در دانش آموزان می شود. این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی بر حافظه کاری دیداری- شنیداری و توجه در دانش آموزان نارسانویس دوره ابتدایی انجام شده است . روش: در این مطالعه از روش آزمایشی پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 24 دانش آموز ( 7 -12 ساله) مبتلا به نارسانویسی که به وسیله روانشناس و روانپزشک تأیید شده و سپس با مصاحبه بالینی بر اساس ملاک های تشخیصی DSM -V مبتلا به نارسانویسی تشخیص داده شده بودند، انتخاب شدند. سپس این تعداد به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. آن گاه قبل و بعد از درمان به وسیله آزمون ان بک، آزمون نقص توجه کانرز و آزمون دیکته محقق ساخته ارزیابی شدند. گروه مداخله 15 جلسه به صورت یک روز در میان با شدت 5/1 میلی آمپر به مدت 20 دقیقه در ناحیه DLPFC تحت درمان تحریک الکتریکی مغزی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش به کمک شاخص های مرکزی، میانگین و انحراف معیار و به کارگیری واریانس و همچنین با تحلیل کوواریانس نشان داد که میان ویژگی های کودکانی که تحت درمان تحریک الکتریکی مغزی ( tDCS ) و کودکان گروه گواه تفاوت معناداری در حافظه کاری دیداری-شنیداری و توجه وجود دارد (05/0 p ≤ ) . نتیجه گیری: تحریک آنُدی ناحیه پیش پیشانی خلفی- جانبی موجب بهبود توجه و حافظه کاری دیداری- شنیداری در عملکرد دیکته دانش آموزان نارسانویس شد.
اثربخشی همخوان کردن سبک یادگیری دیداری و سبک پردازش اطلاعات مغزی در دانش آموزان مبتلا به نارسا نویسی
زمینه و هدف: اختلالات ویژه در یادگیری گروه ناهمگونی از کودکان و بزرگسالانی را در بر می گیرد که مشکلاتی را در حوزه های مهارت های شناختی، تحصیلی و مهارت های ارتباطی- اجتماعی، شغلی دارند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی همخوان کردن سبک یادگیری دیداری و سبک پردازش اطلاعات مغزی در دانش آموزان مبتلا به نارسانویسی دختر و پسر دوره اول ابتدایی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون - پیگیری و گروه گواه بود. بعداز دریافت کد اخلاق از بین دانش آموزان دختر و پسر در سه پایه اول، دوم و سوم ابتدائی شهر قم و مراجع کننده به مراکز اختلالات دولتی و غیر دولتی در سال تحصیلی 98-1397، از روش نمونه گیری هدفمند، 102 نفر که ملاک ورود به پژوهش را داشتند، انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (51 نفر) و گروه کنترل (51 نفر) قرار داده شدند. جلسات درمانی در 16 جلسه 45 دقیقه ای و (هفته ای دو جلسه) با استفاده از مدل ایشینر و سبک یادگیری واک در گروه آزمایش اجرا شد. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس هوش وکسلر کودکان ویرایش چهارم، چک لیست ارزیابی برتر طرفی مغزی، پرسش نامه سبک های یادگیری واک، پرسشنامه ارزیابی برتری دست چاپمن و ادینبرگ، جدول رشد عصبی مغزی دلاکاتو و تحلیل محتوای کتاب فارسی دوره ی اول ابتدایی با شاخص دیداری (مبنای محتوای کتاب های درسی براساس سه سبک دیداری، شنیداری و حرکتی است) استفاده شد.داده ها بوسیله نرم افزار spss 23 و روش آماری تحلیل کواریانس و GEE (برآورد معادلات تعمیم یافته) و t زوجی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد اثر همخوانی در گروه دارای سبک دیداری راست برتر همخوان در نمره جهت یابی، تجسم، دقت شنیداری، دقت دیداری، دقت حرکتی و نوشتن معنی دار است (05/0 > P ). اثر همخوانی در گروه دارای سبک دیداری چپ برتر همخوان در نمره تجسم، دقت حرکتی، نوشتن، جهت یابی، دقت شنیداری و دقت دیداری معنی دار است. اثر همخوانی در گروه دارای سبک دیداری راست برتر ناهمخوان در نمره جهت یابی و دقت حرکتی اختلاف معنی داری وجود دارد. اثر همخوانی در گروه دارای سبک دیداری راست برتر ناهمخوان در نمره نوشتن و ابعاد تجسم، دقت شنیداری و دقت نوشتاری و نمره کل نوشتن معنی دار نیست. اثر همخوانی در گروه دارای سبک دیداری چپ برتر ناهمخوان در نمره نوشتن و ابعاد آن معنی دار است (05/0 > p ) و پیگیری دو ماهه نتایج نشان دهنده ثبات نتایج بود. نتیجه گیری: همخوان کردن یک روش مداخله اثر بخش در سبک برتر یادگیری دیداری و سبک پردازش اطلاعات مغزی در نارسا نویسی است.
مقایسه اثربخشی یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی بر نارسا نویسی دانش آموزان پایه اول
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف بررسی مقایسه اثربخشی یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی بر نارسا نویسی دانش آموزان پایه اول شهر شیراز انجام شد.
روش شناسی پژوهش : روش پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پایه اول شهر شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند که تعداد آن ها با رجوع به اداره آموزش و پرورش شهر شیراز حدود 3500 نفر برآورد شده است. 30 نفر از دانش آموزان مورد مطالعه (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل)، به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته نارسانویسی بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (تی تک نمونه و تی گروه های مستقل) استفاده شد.
یافته ها : نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین میانگین نمرات نارسانویسی در دو گروه یادگیری سنتی و یادگیری الکترونیکی تفاوت معناداری وجود دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزانی که به روش یادگیری سنتی به آنها آموزش داده شد، به دلیل ارتباط مستقیم معلم با دانش آموز دارای اختلال، نارسانویسی کمتر از دانش آموزانی بود که به روش یادگیری الکترونیکی آموزش دیدند.
اثربخشی بسته توانبخشی شناختی "همراه" بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علایم شایع اختلالات یادگیری خاص، نارسانویسی است. کودکان نارسانویس دارای مشکلات شناختی متعددی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته توانبخشی شناختی نارسانویسی همراه بر بهبود کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و بازداری پاسخ) در دانش آموزان دارای نوشتارپریشی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دارای نوشتارپریشی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهرستان کرمانشاه در سال1401 بودند. از این میان آنها 40 نفر (در ابتدا 20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه، اما یکی از گروه گواه تا انتهای آزمایش حذف شد) که حاضر به همکاری و نیز در دسترس بودند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، جاگماری شدند. سپس در هر دو گروه پیش آزمون اجرا و پس از آن گروه آزمایش 12 جلسه مداخله بسته توانبخشی شناختی همراه را دریافت کردند اما برای گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت. سپس برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته توانبخشی شناختی همراه بر بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال نوشتن (01/0P<) تأثیر دارد. پیشنهاد می شود بسته توانبخشی شناختی همراه در مراکز درمانی توسط متخصصین بهداشت روانی، در کنار روش های درمانی دیگر به منظور بهبود حافظه فعال و بازداری پاسخ برای کودکان دارای اختلال نوشتن استفاده شود.