مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سوآرا
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها به منظور دستیابی به کیفیت و سرعت بالاتر در ارائه کالاها و خدمات، نیازمند سیستمی یکپارچه برای منابع سازمان می باشند که یکی از بهترین ابزارها برای رسیدن به چنین هدفی، سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) است که برای اجرای موفقیت آمیز پروژه ERP در سازمان، انتخاب سیستم مناسب با توجه به معیارهای مؤثر ضرورت دارد. ازاین رو در تحقیق حاضر، ضمن شناسایی معیارهای مؤثر بر انتخاب سیستم ERP، به انتخاب مناسب ترین سیستم نیز پرداخته شده است. در ابتدا با بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه انتخاب سیستم ERP، معیارهای مؤثر موردبررسی قرار گرفتند و فهرستی از معیارهای شناسایی شده در اختیار خبرگان شرکت قرار گرفت، سپس معیارهای موردنظر پس از بررسی موردمطالعه و بر اساس نظر خبرگان انتخاب شدند. سپس با روش سوآرا وزن نهایی معیارهای موردنظر به دست آمد که معیارهای قابلیت کارکردی نرم افزار، پیاده سازی مدیریت پروژه و قابلیت کیفی نرم افزار به عنوان بااهمیت ترین معیارها معرفی شدند. سپس به انتخاب مناسب ترین سیستم ERP، بر اساس روش آراس خاکستری، پرداخته شد که گزینه دوم (سیستم اطلاعات مالی)، به عنوان مهم ترین گزینه های سیستم ERP برای موردمطالعه شناسایی شدند.
انتخاب مدیر پروژه بر اساس مدل شایستگی با استفاده از روش های تلفیقی سوآرا و واسپاس (مورد مطالعه: پروژه سیکاس پارک پیشگامان کویر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه های ساخت و ساز به دلیل غیرقابل پیش بینی بودن فرآیند، عملیات و محدودیت منابع یکی از پیچیده ترین انواع پروژه است که نقش مدیر پروژه برای موفقیت پروژه های ساخت و ساز حیاتی است . از این رو حوزه انتخاب مدیر پروژه ساخت و ساز از اهمیت برخوردار است . از طرفی انتخاب سیستماتیک و نظام مند مدیر پروژه ضروری است . در پژوهش های گذشته به موضوع نظام مند بودن توجه نشده است و بیشتر نظرات شخصی و سلیقه ای خبرگان برای انتخاب مدیر پروژه ملاک قرار گرفته شده است . در همین راستا برای رفع این خلاء ء پژوهشی، پژوهشی برای انتخاب مدیر پروژه ساخت و ساز بر مبنای مدل شایستگی انجام گرفت . در ابتدا با مقایسه استانداردهای شایستگی مدیریت پروژه، استاندارد مدیریت پروژه استرالیا به عنوان مناسب ترین مدل انتخاب گردید . سپس با توزیع پرسش نامه به خبرگان تیم تصمیم گیری و بهره گیری از روش سوآرا، معیارها و زیرمعیارها وزن دهی شدند . نتایج نشان داد که زیر معیارهای توانایی رهبری، انجام کارها و مدیریت تغییر محیط به ترتیب به عنوان زیرمعیارهای مهم شناسایی شدند ، سپس با بهره گیری از روش واسپاس گزینه های مدیریت پروژه رتبه بندی شدند .
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای کاهش هزینه زنجیره تأمین کابل و تجهیزات نیروگاهی با استفاده از مهندسی ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
125 - 152
حوزه های تخصصی:
مهندسی ارزش یکی از ابزارهای خلق و بهبود ارزش می باشد که ضمن کاهش هزینه های غیرضروری و حفظ کارکرد اصلی، منجر به افزایش کارایی می گردد. امروزه این تکنیک به منظور کاهش هزینه در صنایعی همچون برق که با هزینه های بالا مواجه هستند استفاده می شود. از آنجا که در بسیاری موارد، کارایی پایین در زنجیره تأمین این صنعت منجر به افزایش هزینه ها می گردد، لذا بهره گیری از گام های مهندسی ارزش بسیار اثربخش خواهد بود. در این مقاله سعی شده تا با ترکیب مبحث زنجیره ارزش و روش های نوین تصمیم گیری چندشاخصه نسبت به شناسایی و اولویت بندی راهکارهای کاهش هزینه در زنجیره تأمین کابل و تجهیزات جانبی نیروگاه سیکل ترکیبی سیرجان (گل گهر) اقدام شود. بدین منظور نخست راهکارهای نهایی کاهش هزینه پس از برگزاری جلسات متعدد با خبرگان تیم مهندسی ارزش پروژه شناسایی شدند. سپس این راهکارها با معیارهایی که از ادبیات تحقیق استخراج و با نظر خبرگان تیم مهندسی ارزش پروژه (در قالب فرآیند دلفی فازی) تعدیل و نهایی شد، مورد ارزیابی قرار گرفت. معیارهای نهایی و هریک از زیرمعیارها با روش سوآرا وزن دهی شدند. سپس وزن نهایی هریک از زیرمعیارها محاسبه شد. در ادامه برای اولویت بندی راهکارهای نهایی از روش آراس خاکستری بهره گرفته شد. پس از اولویت بندی راهکارها، راهکار دوازدهم (کاهش زمان سفارش تا خرید و تحویل از طریق اصلاح رویه خرید)، به عنوان بهترین راهکار برای کاهش هزینه و در نتیجه افزایش کارایی زنجیره تأمین موردنظر شناسایی شد.
استفاده از تئوری اعداد خاکستری در روش های تصمیم گیری چند شاخصه برای ارزیابی ریسک برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
167 - 198
حوزه های تخصصی:
عدم قطعیت، جزء جداناشدنی و اجتناب ناپذیر پروژه ها است. ادبیات تحقیق نشان می دهد که پروژه های فناوری اطلاعات و به ویژه برون سپاری این پروژه ها با ریسک زیادی همراه است. ازاین رو با توجه به اهمیت این حوزه، در این پژوهش به شناسایی و اولویت بندی ریسک های برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات پرداخته شد. در ابتدا با بررسی تحقیقات انجام شده، فهرستی از معیارهای شناسایی شده در اختیار خبرگان شرکت قرار گرفت، سپس معیارهای موردنظر پس از بررسی موردمطالعه و بر اساس نظر خبرگان با روش دلفی فازی نهایی و انتخاب شدند. در گام بعد بر اساس روش سوآرا وزن نهایی معیارهای موردنظر به دست آمد. همچنین با بررسی پژوهش های انجام شده در این حوزه، فهرستی از مهم ترین ریسک های برون سپاری پروژه های فناوری اطلاعات شناسایی گردید. سپس برای اولویت بندی ریسک های شناسایی شده، از روش آراس خاکستری بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که معیار اشتراک دانش و تجربیات، به عنوان مهم ترین معیار و از دست دادن منابع مزیت رقابتی، به عنوان مهم ترین ریسک شناسایی گردید.
توسعه الگوریتم موازنه به هنگام بار در سیستم های کارگاهی (مطالعه کیفی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات در سطح تاکتیکی ،تولید انبوه سفارشات مختلف است که هر یک از این سفارشات با توجه به شرایط تولید و اهمیت مشتریان دارای اولویت های مختلف هستند ،خط تولید متشکل از چندین ایستگاه کاری و ماشین است که هر یک در تواتر تولید با هم در ارتباط اند و ورودی یکی خروجی دیگری است در این حالت هر ماشین و فرآیندی که باید محصول را تولید نماید با محدودیت های فرآیندی و تکنولوژی به لحاظ زمان و حجم و وزن هر کار و سلامت فیزیکی ماشین آلات ،راندمان نیروی انسانی ، مواجه است .این مقاله با هدف لحاظ نمودن تمامی عوامل تاثیر گذار بر متوازن سازی خط تولید که در برنامه ریزی تولید کارگاهی اهمیت ویژه دارد، صورت می پذیرد و با بررسی تحلیلی در سوابق حل مسایل متوزان سازی خط تولید و با بهره گیری از خبرگان، مولفه هایی را که در برنامه ریزی و زمان بندی خط تولید موثر اند را شناسایی و با بهره گیری از روش ترکیبی سوآرا و کوپراس ،این مولفه های تاثیر گذار را به الگوریتم متوازن سازی بر خطدر سیستم های تولیدی می افزاید . نتایج این تحقیق نشان می دهد که بروز رسانی صورت گرفته در الگوریتم متوازن سازی بر خط تولید نسبت به روش های پیشین دارای قابلیت عملیاتی و کیفیت در نتایج است.
تعیین ترکیب بهینه استراتژی های زنجیره تأمین لارج با بهره گیری از تحلیل SWOT، تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره و تئوری بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
221 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش بر تلفیق پارادایم های ناب، چابک، تاب آوری و سبز در زنجیره تأمین و محدودیت های آنالیز SWOT، برای بهبود عملکرد زنجیره تأمین متمرکز است.
روش: در ابتدا از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره استفاده شد. از روش سوآرا برای وزن دهی به معیارهای زنجیره تأمین لارج و از روش آراس خاکستری به منظور اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شد. در سطوح مختلف قوت، ضعف، فرصت و تهدید از تحلیل SWOT، استراتژی های مناسب شناسایی شدند. به منظور تعیین ترکیب بهینه استراتژی ها، از ارزش شاپلی فازی و تئوری بازی استفاده شد.
یافته ها: نتایج وزن دهی نشان داد که معیارهای ضایعات کسب وکار، کیفیت و هزینه از بالاترین اهمیت برخوردار هستند. همچنین هشت استراتژی در سطوح مختلف قوت، ضعف، فرصت و تهدید از تحلیل SWOT برای تعیین ترکیب بهینه استرات ژی ها انتخاب شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، ترکیب بهینه استراتژی 1 WT 2 WO 2 ST 2 SO پیشنهاد شد که شامل استراتژی های وجود شبکه یکپارچه برای تولید، انتقال، کاهش ضایعات فنی و غیرفنی در شبکه توزیع و خرید برق توسط شرکت های خصوصی بود.
شناسایی و اولویت بندی قابلیت های تکنولوژیکی به منظور افزایش تاب آوری زنجیره تأمین
منبع:
مدیریت نوآوری و راهبردهای عملیاتی سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
229 - 243
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه به دلیل پیچیدگی های محیط کسب وکار که با سطح بالایی از عدم اطمینان و ریسک همراه است، شرکت ها درصدد مدیریت و کاهش ریسک زنجیره تأمین خود می باشند. یکی از راهکارهای مقابله با ریسک های زنجیره تأمین، افزایش تاب آوری زنجیره تأمین است. برای افزایش تاب آوری زنجیره تأمین، لازم است قابلیت های مختلف آن موردتوجه قرار گیرد. یکی از مهم ترین قابلیت ها، قابلیت های تکنولوژیکی است. شرکت هایی که در قابلیت های تکنولوژیکی از بلوغ کافی برخوردار نیستند، نمی توانند چندین شیوه مدیریت ریسک را هم زمان اجرایی نمایند. از طرفی بسیاری از قابلیت های تکنولوژیکی به یکدیگر مرتبط بوده و قادر به ایجاد تأثیر متقابل بر سایر توانایی ها هستند. ازاین رو در این مقاله برای کاهش ریسک ها و به تبع آن افزایش تاب آوری زنجیره تأمین، پس از شناسایی شاخص های مربوط به قابلیت های تکنولوژیکی، این شاخص ها اولویت بندی شدند. روش شناسی پژوهش: در ابتدا با بررسی تحقیقات انجام شده در حوزه تاب آوری زنجیره تأمین، شاخص های مربوط به قابلیت های تکنولوژیک برای افزایش تاب آوری زنجیره تأمین بررسی شد و فهرستی از معیارهای شناسایی شده در اختیار خبرگان شرکت قرار گرفت، سپس معیارهای موردنظر پس از بررسی موردمطالعه و بر اساس نظر خبرگان با روش دلفی فازی تعدیل، تائید و نهایی شد. در گام بعد بر اساس روش سو آرا شاخص های موردنظر وزن دهی شدند. یافته ه ا: شاخص های قابلیت تکنولوژیکی همکاری، چابکی زنجیره تأمین، انعطاف پذیری عرضه به ترتیب به عنوان مهم ترین شاخص ها شناسایی گردیدند. اصالت/ارزش افزوده علمی: با توسعه فناوری اطلاعات و لزوم تاب آوری زنجیره های تأمین، شناسایی قابلیت های تکنولوژیکی و تأثیر آن بر تاب آوری برای کاهش ریسک زنجیره تأمین ضروری است. در این مقاله ضمن شناسایی قابلیت های تکنولوژیکی برای افزایش تاب آوری زنجیره تأمین، این قابلیت ها اولویت بندی می گردند. همچنین استفاده تلفیقی از روش های دلفی فازی برای تائید شاخص ها و روش سوآرا منجر به استواری نتایج شده است.
شناسایی ابعاد استراتژی کسب وکار دیجیتال جهت ورود به بازار های بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، با توجّه به تحولات اخیر بازاریابی، اهمیت فناوری اطلاعات و ابزارهای دیجیتال و دغدغه اصلی بازاریابان در شیوه انتخاب استراتژی مناسب جهت ورود و تدوین استراتژی های ورود به بازارهای بین الملل مبتنی بر ابزارهای دیجیتال به ویژه رایانش ابری پوشیده نیست، ازاین رو هدف این پژوهش شناسایی و اولویت بندی ابعاد و شاخص های استراتژی کسب وکار دیجیتال برای ورود به بازارهای بین الملل مبتنی بر پارادایم رایانش ابری است. روش پژوهش حاضر توصیفی- اکتشافی بوده ، نخست با بررسی پژوهش های انجام شده، پرسشنامه ای از معیارهای شناسایی شده براساس روش تحلیل محتوای اسنادی در اختیار خبرگان قرار گرفت. پس از شناسایی ابعاد و شاخص های مدل پژوهش با دریافت نظر 15 خبره (متخصص در حوزه دیجیتال، بازاریابی و رایانش ابری) با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره شامل سوارا (روش تحلیل نسبت ارزیابی وزن دهی تدریجی) و آراس خاکستری، وزن دهی و اولویت بندی شد. یافته های به دست آمده از هردو روش حاکی از آن است که دامنه استراتژی کسب وکار دیجیتال - معماری دیجیتال، منابع استراتژی کسب وکار دیجیتال - معماری دیجیتال، دامنه استراتژی کسب وکار دیجیتال - مدل کسب وکار دیجیتال، منابع استراتژی کسب وکار دیجیتال - مدل کسب وکار دیجیتال و سرعت استراتژی کسب وکار دیجیتال - پویایی کسب وکار به ترتیب اولویت اوّل تا پنجم را داشتند. بر اساس اوزان محاسبه شده، مهم ترین بُعد استراتژی کسب وکار دیجیتال، معماری دیجیتال، پویایی کسب وکار، مدل کسب وکار دیجیتال و مدیریت اطلاعات است.
شناسایی و اولویت بندی ریسک های منابع انسانی با بهره گیری از روش تلفیقی سوآرا و آراس خاکستری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
53 - 78
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریسک ها و نااطمینانی های مربوط به منابع انسانی می توانند پیامدهایی ناگوار از جمله کاهش عملکرد فردی و سازمانی در پی داشته باشند. در این مطالعه به شناسایی و اولویت بندی ریسک های منابع انسانی در یک شرکت مدیریت سرمایه و مالی پرداخته شده است. روش شناسی: در ابتدا با بررسی ادبیات پژوهش و روش تحلیل محتوا ابعاد ریسک های منابع انسانی استخراج شد. این ابعاد با استفاده از روش دلفی فازی بررسی و غربال سازی شد. در گام بعد با استفاده از روش سوآرا معیارهای غربال شده ارزیابی و وزن دهی شدند. سپس با استفاده از روش آراس خاکستری به ارزیابی و رتبه بندی انواع ریسک های منابع انسانی شناسایی شده پرداخته شد. یافته ها: از میان ابعاد ریسک ها، معیارهای گردش کارکنان، مالی و بهره وری بیشترین تأثیر را داشتند. همچنین از میان ریسک های منابع انسانی نیز ریسک های برنامه های جانشین پروری و کارمندیابی، جبران خدمات کارکنان و نگهداشت کارکنان به ترتیب رتبه های اول تا سوم را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: پیش بینی و مدیریت مؤثر ریسک های منابع انسانی می تواند مانع از دست رفتن کارکنان و موجب ارتقای عملکرد فردی و سازمانی شود. توجه به اولویت این ریسک ها می تواند به ارتقای اثربخشی این اقدامات کمک کند.