مطالب مرتبط با کلیدواژه

امر الوهی


۱.

هویت استعاری الهیات از دیدگاه ونسان برومر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برومر الهیات نظام مند خدای شخص وار امر الوهی استعاره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۲ تعداد دانلود : ۴۱۰
ونسان برومر معتقد است سخن گفتن از امر الوهی تنها در قالب بهره گیری از تماثیل، استعارات و الگوهای ذهنی صورت می پذیرد. هرکدام از این استعارات، زوایایی از امرِ بی صورتِ الوهی را منعکس می کنند و باید در کنار هم و در پرتو یک دیگر تفسیر و تعبیر شوند. هریک از این استعارات، دامنه ای از استلزامات معنایی دارند که به رغم بازتاباندن جلوه هایی از حقیقت امر الوهی، پوشاننده ی سایر وجوه این حقیقت هستند. کارویژه ی اصلیِ دین شناسی و الهیاتِ نظام مند، برجسته سازیِ یکی از این استعارات به مثابه ی کلان -الگوی الهیاتی و بازتفسیر دیگر استعارات در ذیل آن است. برومر برای یافتن آن کلان -الگو، ملاک های چهارگانه ای معرفی می کند که عبارت اند از: «سازگاری با سنت»، «انسجام فراگیر»، «کفایت برای اقتضائات عصر» و «اعتبار برای شخص». الهی دان بعد از کشف کلان -الگوی مزبور، آن را محور نظریه پردازی و تصویرسازی درباره ی خداوند قرارمی دهد. به باور برومر، استفاده از کلان -الگوی «خدای شخص وار» نسبت به سایر الگوهای ذهنی، سازگاری بیشتری با متن مقدس دارد.
۲.

کنش دینی در پدیدارشناسی دین ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماکس شلر پدیدارشناسی کنش دینی مکاشفه امر الوهی دادگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۹ تعداد دانلود : ۳۹۶
فلسفه دین ماکس شلر در واقع پدیدارشناسی ذات نگرِ دین است. محور مباحث او درباره دین مفهومی تحت عنوان «کنش دینی» است، که شلر آن را نوعی «دادگی» معرفی می کند، که در آن امر الوهی/قدسی داده می شود. او معتقد است «شخص» در کنش دینی با خدا ارتباط برقرار می کند، و تجربه این ارتباط منحصربه فرد و تحویل ناپذیر است. این کنش بداهتی دارد که متفاوت با بداهت مورد نظر در منطق است و از شهود پدیدارشناسانه مایه می گیرد. از نظر شلر، کنش دینی بُعدی بنیادین و ذاتی از ابعاد وجودی انسان است. او سه مشخصه ذاتی کنش دینی را برمی شمرد، که مختص به این کنش هستند، و عبارت اند از فراروی از جهان، پر شدن با امر الوهی، و لزوم پذیرش از جانب امر الوهی. به این منظور، ابتدا نگاهی به شناخت شهودی و نقش عاطفه در آن از نظر شلر می اندازیم. آنگاه پس از تبیین مفهوم کنش دینی و دادگی امر الوهی و مشخصات آن از نظر شلر، با بررسی و ارزیابی ویژگی های طرح شده کنش دینی، به چند اشکال می رسیم: ارتباط کنش دینی با «خدا» - به مفهوم ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی - وضوح ندارد؛ ویژگیِ فراروی از جهان نیز مستلزم پذیرشِ پیشینیِ «فراجهان» است؛ و روش شلر در تعیین بُعد بنیادیِ انسان با وظیفه پدیدارشناسی فاصله ای پرناشدنی دارد.
۳.

بررسی نسبت امرِ الوهی و شخص وارگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر الوهی شخص الوهیت شخص وارگی ناشخص وارگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۳۹۵
نسبت «شخص وارگی» و «امرِ الوهی»، همواره، از مسائل مهم الهیات و فلسفه دین بوده و سبب شکل گیریِ دوگانه «شخص وارگی» و «ناشخص وارگیِ» امرِ الوهی شده است. «شخص وارگی» به معنای داشتن اوصافی مانندِ علم، قدرت، اراده و خیر است که در انسان نیز، به صورت محدود، دیده می شود. «تئیزم» با نسبت دادن چنین اوصافی به امرِ الوهی، مهم ترین مدافع شخص وارگی است. در مقابل، «پنتئیزم» چنین استدلال می کند که الف) شخص، مساوی انسان است؛ ب) جسمانیت، مشخصه بارز انسان است؛ ج) در نتیجه، داشتن صفاتی مانند علم و اراده مستلزمِ جسمانیت و مساوی انسان وارگی است. بنابراین، امرِ الوهیِ پنتئیستی از داشتن این اوصاف مبرّاست. چیستی نسبت میان الوهیت و شخص وارگی، پرسش اصلی مقاله حاضر است. نسبت جسمانیت با شخص وارگی و نسبت کمال با امرِ الوهیِ ناشخص وار، سؤالات فرعی پژوهش را تشکیل می دهند و بر آنیم تا نشان دهیم که شخص وارگی لازمه «الوهیت» است. این مسیر با بررسی مؤلفه های الوهیت، یعنی تعالی، تأثیرگذاری و عدم تناهی، و بیان دیدگاه های معارض پی گیری می شود. در پایان، روشن می شود که - بر خلاف ادعای منتقدان - «جسمانیت»، لازمه شخص وارگی نیست و همچنین انکار شخص وارگی امرِ الوهی و در عین حال، پذیرش مؤلفه های کمال مانند «آگاهی»، در گفتار قائلان به ناشخص وارگی تناقض آمیز و نامنسجم است.
۴.

بررسی معناشناسی نیایش در «خداباوری کلاسیک» و «همه خداباوری»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نیایش امر الوهی شخص وارگی ناشخص وارگی تخاطب ژرف اندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
نیایش از منظر «خداباوری کلاسیک» نوعی «تخاطب» با امرِ الوهی/ مقدس است. در برابر، «همه خداباوری» به دلیل نفی شخص وارگی امرِ الوهی از پذیرش این تعریف امتناع و آن را به «ژرف اندیشی» تعریف می کند. نیایش به معنای «ژرف اندیشی» با چالش هایی روبه رو است. این معنا از نیایش افزون بر ناسازگاری مفهومیِ الوهیتِ ناشخص وار، با فهم متعارف از نیایش و واقعیت میدانی رفتار مؤمنان نیز ناسازگار است. ازاین رو، ژرف اندیشی نه تنها «همه خداباوری» را در موضعی برتر از «خداباوری کلاسیک» قرار نمی دهد بلکه آن را در تعریف دین نیز دست خوش چالش می کند. اگر در تعریفِ یک دین نتوان جایگاه بایسته ای برای نیایش یافت، می توان به ناسازگاری آن حکم داد و این اشکالی است که «همه خداباوری» را، به طور جدی، تهدید می کند. در این مقاله با مرور معناشناسی نیایش در دو تصور «خداباوری کلاسیک» و «همه خداباوری» به بررسی نقدهای مطرح خواهیم پرداخت و در پایان ضمن نشان دادن قوت اشکالاتِ وارد بر معنایِ نیایش در «همه خداباوری» نشان می دهیم که معنایِ این مقوله در «خداباوری کلاسیک» قابل دفاع تر است.