مطالب مرتبط با کلیدواژه

بساطت نفس


۱.

رویکرد وحدت گرایانه ملاصدرا به نظریه اتحاد عاقل و معقول بر مبنای بساطت نفس(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: اتحاد عاقل و معقول بساطت نفس حرکت جوهری عقل فعال معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۰ تعداد دانلود : ۴۷۲
نظریه اتحاد عاقل و معقول جایگاهی ویژه در حکمت متعالیه دارد. برخی از فلاسفه مانند ابن سینا آن را انکار کرده اند؛ لیکن ملاصدرا در موضع قبول آن است. این اختلاف نظر به دلیل اختلاف در مبانی این دو فیلسوف است؛ چنان که می توان گفت این نظریه فقط بر اساس مبانی حکمت متعالیه قابل تصور است. مفاد این نظریه بر اساس دیدگاه های رایج، اتحاد نفس با صور علمیه خود است. مبانی و نظریات ویژه ملاصدرا درباره ماهیت نفس و نیز در معرفت شناسی، امکان ارائه تفسیری خاص را از این قاعده فراهم می کند. نظر رایج درباره فرایند ادراک، تأثر از جهان خارج و صعودی بودن معرفت است، اما ساحتی از معرفت به نحو نزولی وجود دارد. بر مبنای بساطت نفس، هر شیئی در جهان خارج، اصل و حقیقتی در باطن یا مرتبه عقلانی انسان دارد. در صورت ظهور این بساطت، تمام آنچه به عنوان ادراکات عقلی، خیالی و حسی به نفس نسبت داده می شود، ظهور آن اصل در مراتب مادون، از جمله خیال و حس است. ملاصدرا در نظریه اتحاد عالم و معلوم به این ساحت از معرفت نظر دارد، که بهترین تعبیر برای آن، با توجه به وحدت ظاهر و مظهر، وحدت علم و عالم و معلوم است
۲.

اثبات جاودانگی نفس در نظر افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت نفس سینوی در اثبات جاودانگی نفس (یک بررسی تاریخی)(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: بقای نفس بساطت نفس افلاطون ابن سینا گردش ارواح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۸ تعداد دانلود : ۲۹۹
افلاطون در رساله <em>فایدون</em> برای اثبات جاودانگی نفس پس از مرگ سه برهان اقامه می کند. بیان دو برهان اول، بیانی اسطوره ای فلسفی است که بر چرخه های متوالی زایش مبتنی است. برهان سومی که افلاطون برای بقای نفس پس از مرگ اقامه می کند، برهان بساطت نفس است. او معتقد است چیزی که جزء ندارد فساد نمی پذیرد و از آنجا که نفس جزء ندارد با مرگ بدن جاودان خواهد بود و از بین نخواهد رفت. در فلسفه اسلامی یکی از مهم ترین مباحث درباره نفس، اثبات جاودانگی و بقای نفس پس از مرگ است. ابن سینا فیلسوف بزرگ مشائی برای اثبات جاودانگی نفس براهینی را اقامه کرده است. به نظر نگارنده مهم ترین این برهان ها، برهان اثبات جاودانگی نفس از طریق بساطت است که افلاطون، قبل از ابن سینا آن را اقامه کرده است. این مقاله در صدد آن است تا براهین بقای نفس از دیدگاه افلاطون و تأثیر آن در برهان بساطت ابن سینا را از لحاظ تاریخی بررسی و تحلیل کند. روش بحث در این مقاله یک سیر تاریخی و با استناد به عبارات خود فیلسوفان به ویژه ابن سینا خواهد بود. پاسخ اجمالی که این مقاله به این مسئله می دهد این است که اثبات جاودانگی نفس از راه بساطت در فلسفه ابن سینا از لحاظ تاریخی صبغه افلاطونی دارد.