مطالب مرتبط با کلیدواژه

رنج وجودی


۱.

بررسی مواجهة با رنج آزادی اگزیستانسیال و راههای گریز از رنج آزادی از منظر اروین یالوم و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی رنج وجودی اگزیستانسیالیست اختیار پرتابشدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸۸ تعداد دانلود : ۶۹۶
پیوند میان «آزادی» و «رنج» به نحو شهودی روشن نیست؛ زیرا در نگاه اول «آزادی» ظاهراً فقط دربرگیرندة اشارات ضمنی مثبت بلاواسطه است اما آزادی روی تیره ای دارد که همراه با رنج وجودی است. آزادی از منظر انسان خالق از لحاظ روانی سرشار از اضطراب است از این جهت که ما به عمیق ترین مفهوم، مسئول خودمان هستیم؛ نه تنها برای جهان درونی بلکه برای جهان بیرونی نیز مسئول هستیم. تکلیف هر فرد تألیف دنیا و انسانیت خویش است. انسان نمی تواند از این مسئولیت و از این آزادی اجتناب کند. مهم ترین عامل رنج زا بودن آزادی در اندیشة یالوم نوع معرفت شناسی اگزیستانسیالیستی است که معتقد است انسان در این دنیا پرتاب شده است و برای ساخت خویش نه قانونی در اختیار دارد و نه مبدأ ماورایی وجود دارد تا او را راهنمایی دهد، اما در معرفت شناسی مولانا هم خدا وجود دارد هم قانون. در این جا آن چه باعث رنج زا شدن آزادی است نحوة عمل کردن به قانون است؛ مسئله این است که آیا انسان می تواند در جنگی بی پایان تکلیف الهی که همانا آفرینش انسانیت است موفق شود.
۲.

بررسی مواجهه با رنج تنهاییِ اگزیستانسیال در اندیشه اروین یالوم و رنج عارفانه فِراق در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رنج وجودی تنهایی فراق پرتاب شدگی معنا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۴ تعداد دانلود : ۱۰۶۷
اروین یالوم معتقد است که تنهایی یک حد مرزی و رنجِ وجودی است که با انسان تنیده شده است . انسان ، تنها به دنیا می آید ، تنها از دنیا می رود و خودش به تنهایی مسئول آفرینش ماهیت خویش است؛ نه این که در این عالَم مددکاری ندارد ، بلکه هیچ پناهگاهی نیز برای او وجود ندارد و ناخواسته در این عالم پرتاب شده است . جلال الدین محمد بلخی (مولوی) نیز از رنج تنهایی یاد می کند ، اما از سنخِ تنهاییِ تلخ یالومی نیست ، بلکه تنهایی در قالب فِراق از اصل خویش است ، دلهره اش نه به خاطر بی پناهگاهی ، بلکه به سبب بی اویی و غربت در عالَم است که برایش دردناک و رنج آور شده است . در اندیشه یالوم ، رنجِ تنهایی راه حلی ندارد و مسئله ای وجودی است که انسان باید آن را بپذیرد و تنها می تواند آن را تسکین دهد ، اما مولوی با خدا بودن را رافعِ رنجِ فراق و تنهایی می داند . نویسنده امیدوار است با ارائه این تحقیق ، از رنج تنهایی با رویکردی معناجویانه بکاهد . در همین راستا ، در ابتدا به ترسیم وجوه رنجِ تنهایی اشاره کرده و در پایان ، به بیان راهکارهای رهایی از این رنج تنهایی می پردازد .