مطالب مرتبط با کلیدواژه

لیبرال دموکراسی


۴۱.

ایران، چین جدید و افق گشایی کمربند- راه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایده کمربند راه جمهوری خلق چین توسعه سریع لیبرال دموکراسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۲۴۸
اشاره ای به چیستی ایده کمربند راه، اشاره ای است که در این مقاله کتابخانه ای، شناخت چین مدرن را به عنوان مبدع آن ضروری می سازد. درنتیجه، سرگذشت چین مدرن در دو مرحله کمونیست و توسعه اقتصادی شتابان، مرکز توجه قرار می گیرد. یکی از پیامدهای داخلی چنین روندی ایجاد شکاف توسعه ای میان برخی مناطق کشور است که دولت را به اجرای برنامه هایی برای رفع این بی توازنی وامی دارد. پیدایش طبقه متوسط دیگر پیامد این روند است که به مصرف محصولات فرهنگی غربی گرایش دارد. این مسئله، بستر چالش های «تله طبقه متوسط» و «دموکراسی خواهی» را در عرصه های اقتصاد و سیاست پدید می آورد. توسعه اقتصادی شتابان چین، افزون بر پیامدهای داخلی، پیامدهای خارجی ویژه ای دارد که شکاف اقتصادی سیاسی شرق و غرب نظام بین الملل، یکی از آثار آن است. تجربه متفاوت چینی ها در توسعه، به تحول نظریه های توسعه ختم می شود؛ زیرا مقایسه نسبت هم سازی میان دموکراسی و توسعه اقتصادی در تجویز ذهنی امریکایی ها با تجربه عینی چینی ها در تباین قرار دارد. به این مسئله می توان حواشی چشم انداز جهانی توسعه چین و طرح ابرقدرتی آن را افزود که بعضاً از سوی امریکایی ها تولید و ترویج می شود؛ و از قضا، مفاهیم راه، جهانی سازی و ابرقدرتی، ظرفیت های مهمی برای پیشبرد این بحث است. از این منظر، امروزه ما با دو دیدگاه مختلف درباره راه ابریشم مواجهیم: راه ابریشم جدید چینی، راه ابریشم نوین امریکایی. درنهایت نیز مسئله ایران و راه ابریشم از جهات مختلف بررسی خواهد شد.
۴۲.

بازخوانی سیر تطور نظرات فوکویاما به عملکرد جریان نومحافظه کاری از بوش تا ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرانسیس فوکویاما پایان تاریخ لیبرال دموکراسی نومحافظه کاری هژمونی خیرخواهانه زوال سیاسی ترامپیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۱۹۱
به اذعان تحلیل گران، نظریه «پایان تاریخ» فرانسیس فوکویاما یکی از بنیان های نظری سیاست دولت های آمریکا در سه دهه اخیر بوده است و جهت گیری سیاست خارجی آمریکا بر این مبنا استوار بود که لیبرال دموکراسی و اقتصاد بازار، الگوی قابل تجویز برای رهایی از مشکلات خواهد بود.سؤال اصلی پژوهش این است که مبانی و مصادیق انتقاد و اعتراض فوکویاما به جریان نومحافظه کاری در بیش از دو دهه اخیر چه بوده است و با توجه به دیدگاه های متغیر او، چه سناریوهایی می توان برای آینده سیاست خارجی آمریکا ترسیم کرد؟ هدف پژوهش، تبیین این موضوع است که با توجه به دیدگاه های انتقادی فوکویاما و مواجهه آمریکا با پدیده ترامپیسم، جهت گیری و روند سیاست خارجی آمریکا در قالبی غیر از منظومه سیاسی- اقتصادی لیبرالیسم به کدام سمت و سو پیش می رود. یافته های تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد سیاست خارجی آمریکا با توجه به چالش های پیش رو از جمله وضعیت سیال و پیچیده بین المللی و همچنین بروز شکاف های داخلی در آمریکا، راهبردهای خود را در قالب ترکیبی متوازن از همکاری و رقابت دنبال و منحصر به پیگیری ارزش های چالش زای لیبرال دموکراسی نخواهد کرد. فوکویاما تفاوت برخورد با رسانه ها را بخشی از اختلافات جامعه قطبی شده امریکا می داند و فناوری های جدید ارتباطی را تشدید کننده افول لیبرالیسم امریکایی می داند.
۴۳.

تبیین قدرت یابی احزاب راست رادیکال اروپایی ( 2008- 2018) بر پایه رویکرد «عرضه و تقاضای» پوپولیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لیبرال دموکراسی پوپولیسم احزاب راست رادیکال اروپا رویکرد عرضه و تقاضا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۴
بسیاری از تحلیلگران، قدرت گیری جریانات پوپولیس تی در اروپا را نماد و مُسَ بِب ناپایداری و «گسست سیاست» اروپایی خوانده اند. ظهور سریع رهبران و احزاب پوپولیست در قدرت از میانه دهه 2000 تا سال های پایانی دهه 2010 نشان داد که شیوع و مقبولیت پوپولیسم به بالاترین حد خود در 30 سال گذشته رسیده است. به ویژه از سال 2016، به قدرت رسیدن احزاب و جنبش های پوپولیستی مخالف آموزه های لیبرالیس تی در اروپا و ایالات متحده به نگرانی ها در خصوص گسترش شیوه های اقتدارگرایی سیاست در این کشورها دامن زده است. پرسش اصلی پژوهش این است که علل و زمینه های قدرت یابی جریانات پوپولیستی و به ویژه احزاب راست رادیکال در طی دو دهه گذشته در اروپا چه بوده است؟ یافته های پژوهش با بهره گیری از رویکردی بدیع در قالب نظریه «عرضه و تقاضا» پوپولیستی نشان می دهد که مطالبات و نارضایتی های 1- اقتصادی و 2- اجتماعی- فرهنگی در سَمت تقاضا (رویکرد پایین به بالا) و در مقابل، استراتژی ها و سازوکارهای سیاسی- نهادی بکار گرفته از سوی دولتمردان و احزاب پوپولیستی در سَمت عرضهِ سیاست های پوپولیستی (رویکرد بالا به پایین)، موجب روی آوری رأی دهندگان اروپایی به رهبران و احزاب راست افراطی و فراهم شدن شرایط بسیج سیاسی شهروندان از سوی این احزاب شده است. روش پژوهش، کیفی از نوع تبیین علی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است. 
۴۴.

ناسیونالیسم متاخر و فروپاشی ذهنیت توسعه در افغانستان 2002-2021(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ناسیونالیسم افغانستان توسعه لیبرال دموکراسی چندفرهنگ گرایی و توسعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۵
افغانستان سرزمین اقلیت های قومی است که با کمترین توجه به ملی گرایی در تعارض زیسته اند. عدم یکپارچگی-اجتماعی، حاکمان را نیز در مشرب رهبران ملوک الطوایف دراین کشور معرفی می کند. طرف دیگر، ملت-دولت سازی مدرن است که اشاره به انقلاب کبیر فرانسه و استعمار در هندوستان دارد. این دو، افغانستان را نیز دچار شوک فرهنگی،کش و قوس سنت و مدرنیته ساخته است. افغانستان به دلیل دوری از اروپا، ضعف ادبیات مدرنیسم در فرهنگ سیاسی بارها لباس مدرنیسم را به تن کرده، اما کهنه خویی، لباس مدرن را با خشونت دور ریخته است. چنانکه یکی از مفاهیم نو، ناسیونالیسم است که افغانستان سنتی را در لباس مدرن معرفی می کند. این آموزه در همپوشی با لیبرالیسم که ایدئولوژی پسا نوزایی و روشنگری است و تاثیر توسعه گرایی را در اروپا با خود دارد، در افغانستان اما نتوانسته توسعه را به قوام رساند. در واقع، ناسیونالیسم بیش ازآن که به همبستگی ملی و توسعه بی انجامد، بانی دگرستیزی میان اقوام چند فرهنگ افغانستان گردیده است. زیرا کاربست ناسیونالیسم مدنی بدون تئوری، ارمغان آن محض ملی سازی تباری، تعارض اجتماعی، ضعف ملی-گرایی و توسعه نیافتگی است. چنانکه شورش های مسلحانه، ظهورگروه های تروریستی، دخالت بیرونی، نابودی زیربناها و فروپاشی ذهنیت توسعه از تبعات آن در افغانستان می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر، با روش جامعه شناسی تاریخی به شیوه ی-کتابخانه ی با طرح این سوال که « تآخیر در شکل گیری ناسیونالیسم چه تاثیری بر توسعه داشته و چگونه به فروپاشی ذهنیت توسعه در افغانستان انجامیده است؟ با فرضیه ی ذیل پاسخ میدهد. « تآخیر در شکل گیری ناسیونالیسم مدنی، ضعف تفکیک سپهرخصوصی از عمومی در هشتمین قانون اساسی ، مساعد نبودن زمینه های تاریخی به آموزه های لیبرالی، کارکرد غیرجامعه شناسانه ی جامعه جهانی و استمرارملی سازی تباری بدون توجه به پیشینه ی فرهنگی اقوام از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۱ ذهنیت توسعه را در افغانستان فروپاشنده است.