مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
سقوط قیمت سهام
حوزه های تخصصی:
بدهی های کوتاه مدت، ساز و کاری است که مدیران را در معرض نظارت های مکرر قرار می دهد و موجب کاهش اختیارات مدیریت می شود؛ بنابراین کیفیت افشای اطلاعات را بهبود می بخشد. از آنجا که وام دهندگان حساسیت بیشتری به کاهش قیمت سهام شرکت به نسبت افزایش آن دارند، انگیزه های زیادی برای نظارت بر وام گیرندگان و جمع آوری اطلاعات درباره وضعیت مالی آنها خواهند داشت. پژوهش حاضر با مطالعه جنبه ای از پیامدهای سررسید بدهی، تأثیر سررسید بدهی را در خطر سقوط قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بررسی می کند. در این راستا، تعداد 120 شرکت برای دوره زمانی 1388-1393 بررسی شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش از داده های تابلویی با نرم افزار آماری Eviews استفاده شده است. شواهد نشان داد شرکت هایی که بدهی های کوتاه مدت زیادی دارند، خطر سقوط سهام کمی خواهند داشت. این شواهد با این ادعا سازگار است که بدهی های کوتاه مدت، نقش نظارتی مؤثری در مدیریت دارد و ذخیره اخبار بد توسط مدیران را محدود می کند. نتایج نشان داد تأثیر منفی بدهی های کوتاه مدت در خطر سقوط قیمت سهام برای شرکت های با عدم تقارن اطلاعاتی زیاد، بیشتر است. به طور کلی، یافته ها نشان داد بدهی های کوتاه مدت نه تنها از منافع سهامداران محافظت می کند، ارزش سهامداران را نیز حفظ می کند.
ریزش قیمت سهام و راهبردهای کسب و کار: شواهدی از راهبردهای تدافعی و آینده نگر کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
5 - 22
حوزه های تخصصی:
سرمایه گذاران همواره دغدغه حفاظت از سرمایه گذاری خود را دارند و ریسک سقوط سهام این سرمایه گذاری را به مخاطره ریسک سقوط سهام، می تواند متأثر از نوع راهبرد رقابتی کسب و کار باشد، بر این اساس در این پژوهش به ارزیابی تأثیر راهبردهای تدافعی و آینده نگر کسب وکار بر ریزش قیمت سهام پرداخته شده و با انتخاب نمونه ای شامل 113 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1390 تا 1396، فرضیه هایی مبنی بر تأثیر راهبردهای تدافعی و آینده نگر بر ریزش قیمت سهام با استفاده از رگرسیون پانلی مورد آزمون قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان دهنده تأثیر منفی و معنی دار راهبرد تدافعی بر ریزش قیمت سهام با توجه به معیارهای دوگانه چولگی منفی و نوسانات پایین به بالا قیمت سهام است. سایر یافته های پژوهش نیز، اثر مثبت و معنی دار راهبرد آینده نگر کسب و کار بر معیارهای دوگانه سقوط قیمت سهام یعنی چولگی منفی و نوسانات پایین به بالا را نشان می دهد. متغیر کنترلی اندازه شرکت نیز نشان دهنده، دارای تاثیر منفی بر ریسک سقوط قیمت سهام است. در همین حال اثر سایر متغیرهای کنترل بر ریسک سقوط قیمت سهام از معنی داری آماری برخوردار نیست.
تأثیر ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری مالکیت نهادی
حوزه های تخصصی:
سقوط قیمت سهام به این پدیده اشاره مینماید که به دلیل انتشار ناگهانی اخبار منفی انباشت شده واحد اقتصادی؛ در سطح بازار، قیمت سهام در اندک زمانی، سقوط شدیدی مینماید. لذا، نگهداشت اخبار منفی از جانب مدیریت، از دلایل اصلی ریسک سقوط قیمت سهام محسوب میگردد. پژوهشگران عنوان مینمایند که ارتباطات سیاسی سهامداران و اعضای هیئتمدیره میتواند عملکرد مدیریت و بهتبع آن ریسک سقوط قیمت سهام واحدهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار دهد. از طرفی، برخی دیگر از محققان عنوان مینمایند که مالکیت نهادی بهعنوان یک مکانیسم ناظر و مؤثر میتواند نقش بسزایی در تعدیل تأثیر ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام ایفا نماید. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام با در نظر گرفتن اثر تعدیل گری مالکیت نهادی است. نمونه آماری پژوهش شامل 126 شرکت در بازه زمانی 1390 تا 1397 است. روش آماری مورد استفاده جهت آزمون فرضیههای مطرح شده در این پژوهش، روش دادههای ترکیبی است. مدل پژوهش با استفاده از روش آماری رگرسیون چندگانه مورد آزمون و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از فرضیه اصلی پژوهش نشان میدهد ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج حاصل از فرضیه فرعی پژوهش نشان داد؛ مالکیت نهادی تأثیر معناداری بر شدت اثر ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام ندارد؛ به عبارت دیگر، مالکیت نهادی بهواسطه دیدگاه کوتاهمدتی که نسبت به مقوله سودآوری واحدهای اقتصادی دارد، نمیتواند بهدرستی وظیفه نظارتی خود را ایفا نموده و اثر تعدیلی بر تأثیر ارتباطات سیاسی بر ریسک سقوط قیمت سهام داشته باشد.
بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی، ابهام گزارشگری مالی و سقوط قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
خطر سقوط قیمت سهام در بازار یکی از نگرانیهای اصلی سرمایهگذاران است و پژوهش در این زمینه میتواند برای بازار سرمایه حائز اهمیت باشد. این تحقیق در پی بررسی رابطه بین حاکمیت شرکتی، ابهام گزارشگری مالی و سقوط قیمت سهام در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میباشد. اجزای حاکمیت شرکتی مورد استفاده در این تحقیق شامل درصد مالکیت سهامداران نهادی، نسبت تمرکز مالکیت سهام، درصد سهامداران مدیریتی، استقلال هیئت مدیره، اندازه هیئت مدیره، نفوذ مدیر عامل، دوگانگی مدیر عامل و درصد سهام شناور آزاد می باشند. نمونه آماری موردپژوهش شامل 95 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره 5 ساله 1388 تا 1392 میباشد. برای بررسی و آزمون فرضیهها، از آزمون رگرسیون چندگانه استفادهشده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها نشان میدهد که بین هیچکدام از اجزای حاکمیت شرکتی و سقوط قیمت سهام رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین ابهام گزارشگری مالی و سقوط قیمت سهام در شرکتها رابطه معناداری وجود دارد. روش مورداستفاده در این تحقیق از نوع همبستگی میباشد. این روش در مورد پژوهشهایی که هدف آنها کشف رابطه بین متغیرهای مختلف میباشد، سودمند است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات شبه تجربی یا پس رویدادی (با استفاده از اطلاعات گذشته) است که بر اساس از اطلاعات واقعی بازار سهام و صورتهای مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران انجام میشود. ازلحاظ اینکه این تحقیق به مطالعه دادههای مرتبط با پنج سال متوالی و مقاطع زمانی خاص میپردازد در قالب تحقیقات سری زمانی و مقطعی میباشد و ازآنجاییکه نتایج کسبشده را میتوان در فرآیند تصمیمگیری استفاده کرد، این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی محسوب میشود.
بررسی رابطه بین چسبندگی هزینه و ریسک سقوط قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی بررسی رابطه بین چسبندگی هزینه و ریسک سقوط قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران به همراه ارائه پیشنهادات کاربردی می باشد. پژوهش حاضر بر حسب هدف از نوع تحقیقات کاربردی است. این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی و روش شناسی پژوهش از نوع پس رویدادی است. برای آزمون فرضیه ها، از مدل رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. اطلاعات اخذ شده در رابطه با متغیرهای تحقیق وارد صفحه گسترده اکسل شده و سپس با استفاده از نرم افزارهای EViews و Stata تحلیل شدند. جامعه آماری این پژوهش به روش حذف سیستماتیک از میان تمام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، طی دوره زمانی 1390 تا 1398 می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که چسبندگی هزینه بر ریسک سقوط قیمت سهام تاثیر معنی داری و مثبت دارد و فرضیه در سطح اطمینان 95 درصد مورد پذیرش قرار می گیرد. ریسک سقوط قیمت سهام یک شرکت تابعی از انتقال اطلاعات آن از داخل به خارج است. از طریق تجزیه و تحلیل چسبندگی هزینه شرکت های مورد بررسی استدلال می شود که ریسک عملیاتی نیز عاملی مهم است که بر ریسک سقوط قیمت سهام تأثیر می گذارد. برای شرکت های دارای چسبندگی هزینه، احتمال ریسک سقوط کاهش می یابد.
ارائه مدلی برای تشخیص زمان سقوط قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
177 - 156
حوزه های تخصصی:
سقوط قیمت سهام به تغییر بزرگ، منفی، غیرمعمول و ناگهانی در روند بازده سهام اشاره دارد که در نبود حادثه مهم اقتصادی رخ می دهد و چون مهم ترین هدف سرمایه گذاری اشخاص، یعنی کسب سود را به مخاطره می اندازد، اگر تشدید شود سبب بدبینی سرمایه گذاران خروج منابع از بورس اوراق بهادار می گردد. بنابراین، پژوهش حاضر به بررسی، کشف و ارائه مدلی برای سقوط قیمت سهام پرداخته که ضمن همخوانی با تعاریف و نظریه های مرتبط با سقوط قیمت سهام، بتواند زمان سقوط قیمت سهام را با ورود داده های جدید شناسایی نماید. برای این منظور، تعداد 49559 داده مربوط به بازده ماهانه 299 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی مهرماه 1371 الی فروردین ماه 1397 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور راستی آزمایی مدل طراحی شده، 90 درصد از شرکت های مورد بررسی (269 شرکت)، به صورت تصادفی به عنوان شرکت های آموزش برای طراحی مدل انتخاب شدند و 10 درصد باقی مانده (30 شرکت) به عنوان شرکت های آزمایش برای راستی آزمایی مدل مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج نشان داد مدل تعیین شده بر مبنای نسبت درست نمایی، توانایی تشخیص زمان سقوط قیمت سهام شرکت های مورد مطالعه را مطابق با هدف پژوهش دارد
رابطه بین سقوط قیمت سهام و سهامداران نهادی پایدار و گذرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تئوری نمایندگی همواره این احتمال وجود دارد که مدیران شرکت لزوماً به نفع سهامداران تصمیم نگیرند و به امید بدست آوردن خبرهای خوب در آینده، زمینه های ایجاد محیط گزارشگری غیر شفاف و به تبع احتمال سقوط قیمت سهام را فراهم آوردند. در مقابل مفاهیم حاکمیت شرکتی با تأکید بر سهامداران نهادی از آن ها به عنوان سازوکار کنترلی جهت مقابل با رویکرد فرصت طلبانه و انعقاد قراردادهای کارا، بر نقش سرمایه گذاران نهادی در مکانیسم راهبری شرکت و توانایی بالقوه ای آن ها در تأثیرگذاری بر رویه ها و سیاست های اتخاذشده از سوی مدیران تأکید می کنند. بر همین مبنا مطالعه در خصوص نقش سرمایه گذاران نهادی در سقوط ناگهانی قیمت سهام ضروری به نظر می رسد. ازاین رو پژوهش حاضر با بهره گیری از دو فرضیه نظارت کارآمد و همگرایی منافع و طبقه بندی نمودن سهامداران نهادی به دو گروه سهامداران نهادی پایدار و گذرا رابطه بین سهامداران نهادی با سقوط قیمت سهام (با دو مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) را با استفاده از اطلاعات 152 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ، مورد بررسی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سهامداران نهادی پایدار با سقوط قیمت سهام (مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. لیکن این رابطه بین سهامداران نهادی گذرا با سقوط قیمت سهام (مدل کانت و ضریب چولگی بازده منفی) برقرار نیست؛ که این موضوع بر تفاوت قائل شدن بین سهامداران نهادی پایدار و گذرا و همچنین تأکید بر سهامداران نهادی پایدار به عنوان سازوکار کنترلی مؤثر بر ارکان راهبری سازمان و مقابله با سقوط ناگهانی قیمت سهام اشاره می نماید.
مروری بر اطلاعات شفاف مالی و نقش آن در سقوط قیمت سهام
حوزه های تخصصی:
در محیط پرتلاطم امروزی، بسیاری از سرمایه گذاران بر اهمیت شفاف سازی اطلاعات در استراتژی های خود توجه دارند. فقدان اطلاعات و یا عدم اطمینان درباره آن ها، امروزه تبدیل به یک مشکل اساسی در بازارهای مالی شده است. یکی از الزامات رقابت سالم دسترسی همه مشارکت کنندگان بازار به اطلاعات شفاف است. یکی از انواع مهم بازارها (در کنار بازارهای کالا، پول و کار) بازار سرمایه است که اطلاعات شفاف بر عملکرد آن به شدت مؤثر است. نقصان اطلاعات در این بازار موجب افزایش هزینه مبادلات و ناتوانی بازار در تخصیص بهینه منابع می شود. اطلاعات که جزء جدایی ناپذیر فرایند تصمیم گیری است، هر چه شفاف تر و قابل دسترس تر باشد، می تواند به اتخاذ تصمیمات صحیح-تری در زمینه تخصیص بهینه منابع منجر گردد و در نهایت باعث کارایی تخصیصی و شفافیت بازار شود که هدف نهایی بازار سرمایه است. با توجه به اینکه عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه به افزایش فرصت های مدیریت اطلاعات و در نتیجه مدیریت سود منجر می شود، می توان گفت که در محیطی با عدم تقارن اطلاعاتی بالاتر، بین مدیریت سود به عنوان معیار عدم شفافیت اطلاعات مالی و ریسک سقوط قیمت سهام رابطه شدید تری وجود دارد. از این رو هدف این تحقیق مروری بر اطلاعات شفاف مالی و نقش آن در سقوط قیمت سهام هست.
طراحی مدل پیش بینی احتمال سقوط یا ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار: رویکرد شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احتمال سقوط یا ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار از اهمیت فراوانی در تحلیل پرتفوی و قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای برخوردار است و پیش بینی دقیق آن فرایندی پیچیده است. باتوجه به اهمیت و ضرورت پیش بینی خطرپذیری سقوط قیمت سهام در بورس اوراق بهادار، هدف این پژوهش، ارائه رویکردی احتمالی برای این پیش بینی با رویکرد «شبکه های عصبی مصنوعی» است. مدل های مبتنی بر این رویکرد که برگرفته از فرایند یادگیری مغز انسان هستند، با استفاده از سرعت محاسباتی رایانه، روابط هر چند پیچیده بین متغیرها را فراگرفته و از آنها برای پیش بینی مقادیر آتی متغیرها استفاده می کنند. نمونه پژوهش شامل داده های ۲۰ شرکت در دوره 10 ساله 1390 تا 1399 است. پژوهش حاضر توانمندی مدل های شبکه عصبی مصنوعی و تابع پیش بینی حاصل از آنها را جهت برآورد احتمال سقوط قیمت سهام در ایران مورد آزمون قرار می دهد . نتایج نشان داد که مدل های شبکه عصبی مصنوعی از عملکرد مناسبی برای برآورد احتمال ریزش قیمت سهام در بورس اوراق بهادار برخوردارند.
عوامل موثر بر خطر کاهش ناگهانی ارزش سهام با در نظر گرفتن نقش میانجی ساختار قدرت در شرکت
حوزه های تخصصی:
بر اساس تئوری نمایندگی همواره این احتمال وجود دارد که مدیران شرکت لزوما به نفع سهامداران تصمیم نگیرند و به امید بدست آوردن خبرهای خوب در آینده، زمینه های ایجاد محیط گزارشگری غیر شفاف و به تبع آن احتمال سقوط قیمت سهام را فراهم آوردند. در مقابل مفاهیم حاکمیت شرکتی با تأکید بر سهامداران نهادی از آن ها به عنوان سازوکار کنترلی جهت مقابل با رویکرد فرصت طلبانه و انعقاد قراردادهای کارا، بر نقش سرمایه گذاران نهادی در مکانیسم راهبری شرکت و توانایی بالقوه ای آن ها در تأثیرگذاری بر رویه ها و سیاست های اتخاذشده از سوی مدیران تأکید می کنند. لذا این پژوهش به بررسی عوامل موثر بر خطر کاهش ناگهانی ارزش سهام با در نظر گرفتن نقش میانجی ساختار قدرت در شرکت در بورس اوراق بهادار تهران طی بازه زمانی 1392 تا 1399 با استفاده از اطلاعات 79 شرکت منتخب به روش حذف سیستماتیک پرداخته است. برای آزمون فرضیه ها ، دو معیار چولگی منفی بازده سهام و معیار نوسان بازده هفتگی خاص به عنوان متغیر خطر سقوط قیمت سهام اندازه گیری شد. لذا برای هر فرضیه دو الگو به تفکیک این معیارها تدوین و به روش GMM برآورد شد. نتایج برآورد الگوها نشان داد که بازدهی سهام شرکت بر خطر سقوط قیمت سهام تاثیر ندارد. کیفیت حسابرسی بر خطر سقوط قیمت سهام تاثیر مثبت دارد. سودآوری بر خطر سقوط قیمت سهام تاثیر معکوس دارد. ساختار قدرت بر رابطه بین بازدهی سهام شرکت با خطر سقوط قیمت سهام از نقش میانجی برخوردار نیست. ساختار قدرت بر رابطه بین کیفیت حسابرسی با خطر سقوط قیمت سهام از نقش میانجی برخوردار است. ساختار قدرت بر رابطه بین سودآوری با خطر سقوط قیمت سهام از نقش میانجی برخوردار نیست.
سنجش ریسک سقوط قیمت سهام و هم سویی آن با حباب های قیمتی مبتنی بر ساختار قیمت گذاری منطقی سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل مؤثر بر ریسک سقوط قیمت سهام و درک روابط بین این پدیده و عوامل زمینه ای آن به واسطه تأثیر بر تصمیمات مرتبط با سرمایه گذاری و تخصیص بهینه منابع حائز اهمیت است. هدف این پژوهش، سنجش ریسک سقوط قیمت سهام و همسویی آن با حباب های قیمتی مبتنی بر ساختار قیمت گذاری منطقی سهام در بازار سرمایه ایران است. به منظور بررسی و تحلیل فرضیه پژوهش، داده های مربوط به 30 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1390 تا 1401، استخراج و برای آزمون فرضیه پژوهش استفاده شدند. در این پژوهش ابتدا مدل سنجش سقوط قیمت سهام برای شرکت های نمونه برآورد شد. سپس کارایی و اعتبار مدل، با آزمون کوپیک سنجش و ارزیابی و در سطح اطمینان 95 درصد تأیید شد. در ادامه، پس از برآورد مدل های قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، به منظور سنجش هم سویی ریسک سقوط قیمت سهام با حباب های مبتنی بر ساختار قیمت گذاری منطقی سهام، از آزمون های بارتلت، لون و براون - فورساید استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهند بین واریانس ریسک سقوط قیمت سهام با حباب های مبتنی بر ساختار قیمت گذاری منطقی سهام در شرایط محیطی کشور ما هم سویی وجود ندارد. به عبارت دیگر، در کشور ما شرایط سقوط قیمت سهام همراستا با حباب های قیمتی شکل گرفته مبتنی بر قیمت گذاری منطقی سهام نیست.