مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
فقر روستایی
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۷
223-243
حوزههای تخصصی:
تحقق سلامت، مستلزم محیطی سالم و بسترهای مناسب اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی است به طوری که شناخت ماهیت و ابعاد سلامت و عوامل شکل دهنده و مؤثر بر آن از یک سو و اقدام برای ارتقای آن در نواحی روستایی از سوی دیگر و در نهایت رهایی از دور تسلسل فقر اهمیتی انکار ناپذیر است که می تواند نقش مهمی در پایداری مناطق روستایی و افزایش سطح سلامت روستاییان داشته باشد. با توجه به اهمیت این موضوع، تحقیق حاضر با هدف رابطه سنجی فقر و میزان مراجعه روستاییان به مراکز بهداشتی، درمانی به صورت مطالعه موردی در مراکز درمانی شهر سبزوار انجام شده است. در این تحقیق نمونه ای مشتمل بر 140 نفر از روستاییان مراجعه کننده به بیمارستان ها و مراکز درمانی شهر سبزوار به شیوه تصادفی و در دسترس انتخاب و تعداد 100 نفر از آزمودنی ها، پرسشنامه مذکور را تکمیل نمودند. برای شناسایی عوامل مؤثر 33 متغییر در قالب 4 شاخص عوامل تأثیرگذار وارد بحث شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی، و به منظور همسانی درونی از ضرایب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین فقر روستایی و میزان مراجعه به مراکز درمانی شهرستان سبزوار رابطه معنا داری با سطح همبستگی 0.729 و سطح معناداری (0.000) وجود دارد و همچنین نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد؛ بین متغیر مراجعه به مراکز درمانی و سایر شاخص ها رابطه معناداری وجود دارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها، حاکی از آن است که تمامی شاخص ها نسبت به متغیر مراجعه به مراکز درمانی دارای رابطه معناداری می باشند.
تحلیل اثر ریسک های معیشتی بر ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان دیواندره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
594 - 607
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، بررسی اثر ریسک های معیشتی بر ناامنی غذایی خانوارهای روستایی بود. این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کمی، با توجه به هدف کاربردی، از لحاظ گردآوری داده ها جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرست خانوارهای روستایی کشاورزان کوچک مقیاس در روستاهای شهرستان دیواندره بود (N= 10099). با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 375 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (α>0.7). تجزیه وتحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSSwin18 انجام شد. نتایج نشان داد که خانوارهای روستایی موردمطالعه از میزان ناامنی غذایی زیاد و میزان مواجهه بالایی با ریسک های معیشتی برخوردارند. نتایج آزمون کای اسکویر با مقدار (092/1) نشان داد که تفاوت معنی داری بین توزیع ریسک و ناامنی غذایی بین خانوارها وجود دارد. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین متغیرهای ریسک معیشتی تولیدات زراعی (639/0)، تجارت کشاورزی (739/0)، قیمت (524/0)، اشتغال (474/0)، سلامت (541/0)، سیاسی و سیاست گذاری (425/0)، جمعیت شناختی (387/0) با ناامنی غذایی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این نتایج رگرسیون لجستیک ترتیبی نشان داد که از بین ریسک های معیشتی، ریسک تولیدات زراعی با مقدار (074/0) بیشترین تأثیر را بر ناامنی غذایی خانوارها دارد.
نقش پیوندهای روستایی- شهری در امنیت غذایی خانوارهای روستایی مورد: دهستان دهدشت شرقی، شهرستان دهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی یکی از مؤلفه های اصلی کیفیت زندگی ساکنین مناطق روستایی است. امنیت غذایی در مناطق روستایی تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد که یکی از این عوامل، کم و کیف پیوندهای روستایی- شهری است. در تحقیق حاضر نقش پیوندهای روستایی- شهری در امنیت غذایی خانوارهای روستایی بررسی شده است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری، خانوارهای دهستان دهدشت شرقی در شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد است. بر اساس نتایج سرشماری سال 1395، این دهستان دارای 46 آبادی دارای سکنه و 12277 نفر جمعیت در قالب 3159 خانوار است. روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و میدانی بوده و حجم نمونه مورد نیاز برای تکمیل پرسشنامه با استفاده از فرمول کوکران 325 خانوار محاسبه شده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل مسیر و رگرسیون خطی) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد میانگین هزینه خانوارهای روستایی در محدوده موردمطالعه برابر با 825 هزار تومان بوده است. همچنین 5/32 درصد از خانوارهای موردمطالعه در شرایط ناامنی غذایی قرار دارند. همچنین، بعد اقتصادی پیوندهای روستایی- شهری با تأثیر کلی (621/0) بیشترین تأثیر و بعد اطلاعاتی با (137/0) کمترین تأثیر را بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
تحلیل خط فقر خانوارهای روستایی استان هرمزگان بر حسب بعد خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر روستایی چالش اساسی اکثر کشورهاست و کاهش آن مهم ترین هدف توسعه پایدار روستایی محسوب می شود. پژوهش حاضر جهت محاسبه خط فقر بر حسب بعد خانوار در مناطق روستایی استان هرمزگان از داده های تفصیلی بودجه خانوار طی سال های 1380- 1396 استفاده نموده است. در این راستا پس از استخراج تابع مخارج غیرمستقیم از تابع مطلوبیت استون گیری، ویژگی های خانوار از قبیل سن، جنسیت، وضعیت شغلی و تحصیلات در تابع مطلوبیت خانوار مدل سازی گردیده است و خط فقر از دو روش رگرسیون غیرخطی و پانل دو مرحله ای به ازای بعد خانوار ( 1 تا 10 نفر) برای سال های 1391- 1396برآورد شده است. نتایج برآورد نشان می دهد توجه به ویژگی های اقتصادی- اجتماعی خانوارهای روستایی به خصوص بعد خانوار الزام اساسی محاسبات مربوط به خط فقرروستایی است و اثر بعد خانوار بر خط فقر به صورت از پیش تعیین شده و سرانه موجب ایجاد تورش تخمین خط فقر می گردد به طوریکه میزان اختلاف خط فقر تک نفره ضرب در 10 و یک خانواده 10 نقره با روش محاسبه شده قابل تامل بوده که این اختلاف مربوط به وجود مصرف مشترک و بُعد خانوار است لذا توصیه می شود جهت اثربخش بودن سیاست های رفاهی و حمایتی خانوارها توسط برنامه ریزان و سیاستگزاران ضمن کنترل تورم به مقوله بعد خانوار و خصوصیات آن توجه لازم صورت گیرد. همچنین با توجه به تمایزات مناطق روستایی استان هرمزگان جهت مبارزه با فقر از روش های هدف گیری جغرافیایی بر اساس و یژگی های اقتصادی اجتماعی خانوارهای روستایی استان استفاده شود به همین منظور تهیه نقشه مبارزه با فقر روستایی استان با توجه به معیارهای مطرح شده ضرورتی انکارناپذیراست.
توزیع فضایی فقر با استفاده از هزینه و درآمد بر توسعه پایدارخانوارهای روستایی (مطالعه موردی: مناطق روستایی استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاط روستاها از گذشته به عنوان اجتماعات اولیه، نقش اساسی در شکل گیری و شکوفایی تمدن ها داشته اند .در حال حاضر یکی از از عوامل اصلی در افول و ناکارآمدی تولیدی و زیستی نقاط روستایی ، مسئله فقر می باشد. بنابراین مطالعه جهت شناخت عوامل فقر و ارائه راهکار برای حل آن از ضروریات است. وضعیت خالص درآمدی و هزینه خانوار روستایی یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر توسعه پایدار روستایی، است. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی توزیع هزینه و درآمد خانوارهای روستایی و تحلیل توزیع فضایی آن در بین شهرستان های استان آذربایجان غربی در سال 96-1395 می باشد. باتوجه به هدف مطالعه، جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای روستایی استان آذربایجان غربی است (3669 روستای دارای سکنه و 304853 خانوار). 142 روستا (403 خانوار) با استفاده از فرمول کوکران و به روش خوشه ای تصادفی با انتساب متناسب به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب شدند. اطلاعات لازم به استفاده از پرسشنامه استاندارد (پرسشنامه هزینه درآمد خانوار مرکز ملی آمار ایران) بدست آمده است. نتایج کلی نشان داد، متوسط درآمد کلی خانوارهای روستایی مورد مطالعه در استان آذربایجان غربی 16654920 تومان در سال و متوسط هزینه کلی هر خانوار در ماه برابر با 1989071 تومان است. همچنین، نتایج نشان داد، خانوارهای روستایی شهرستان های نقده و تکاب به ترتیب دارای بیشترین و کمترین سطح درآمد سالانه بوده؛ خانوارهای روستایی شهرستان های شوط، پلدشت و ماکو دارای کمترین میزان هزینه در ماه و شهرستان پیرانشهر دارای بیشترین هزینه خانوار در ماه می باشد.
یک ارزیابی از سطح، روند، و توزیع فقر چندبُعدی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندازه گیری دقیق و به هنگام فقر، اهمیت بسیاری در سیاستگذاری رفاهی و همچنین، ارزیابی اثر سیاست های اجراشده برای کاهش فقر دارد. این پژوهش با شاخص فقر چندبعدی ابعاد گوناگون فقر را در ایران بازبینی و تغییرهای این شاخص را محاسبه می کند و روند آن را از سال های ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۷ در همه استان های ایران و در هر دو منطقه شهری و روستایی مورد ارزیابی قرار می دهد. این تفکیک ها تصاویر دقیق تری از مکان های تمرکز و ابعاد فقر را ارائه می دهند تا راه برای پژوهش های بعدی در خصوص علّیت فقر باز شود و سیاست های حمایتی با توجه به ابعاد فقر بتوانند به طور موثرتری طراحی و هدف گذاری شوند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فقر چندبعدی در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری از نظر سطح بالاتر است و همچنین از نظر روند، کاهش اندکی را نشان می دهد، از این رو یک پیام سیاستی این پژوهش، توجه اساسی به فقرزدایی در مناطق روستایی است.
رویکردی تطبیقی به ارزیابی و تحلیل محتوای مقالات علمی فقر روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر پدیده چندبعدی و گسترده ای است که همواره دولت ها و سازمان های بین المللی جهت کاهش آن تلاش می کنند. بااین حال، فقر روستایی نمود بارزتری دارد. یکی از چالش های مهم جوامع روستایی مسئله فقر است که اندیشه بسیاری از صاحب نظران مسائل روستایی را به خود معطوف داشته است. در روستاها به علت شرایط جغرافیایی، نوع معیشت و توانایی کمتر در مقابله با حوادث، فقر قلمرو گسترده تری دارد. فقر در نواحی روستایی مسائلی چون ایجاد نابرابری، مهاجرت به شهرها، تخلیه روستاها، آسیب پذیری محیطی روستاها، افزایش بیکاری و بسیاری از مسائل دیگر را در پی دارد. تحقیق حاضر باهدف بررسی تطبیقی پژوهش های انجام شده در زمینه فقر روستایی و همچنین شناخت ابعاد و متغیرهای مؤثر بر فقر روستایی در دهه های 1380 و 1390 انجام شده است. این تحقیق بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش مبتنی بر فراتحلیل کمی مقالات است. جهت گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و مرور مقالات منتشرشده در زمینه فقر روستایی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که بعد اقتصادی و متغیرهای مربوط به آن بیشتر از سایر ابعاد موردتوجه واقع شده است. همچنین در میان مقالات موردبررسی در مجلات مختلف، مقالات جغرافیایی با توجه به ماهیت بین رشته ای آن ها، ابعاد گسترده تری را موردبررسی قرار داده اند.
تحلیل عوامل موثر بر کاهش فقر در نواحی روستایی شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر قدمتی به طول تاریخ بشر داشته و به عنوان یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی، اقتصادی و جغرافیائی شناخته می شود. بین فقر وزندگی روستایی ضریب ارتباط زیادی وجود دارد، زیرا بیش از سه چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند. به همین جهت بررسی راهکار های کاهش فقر روستایی از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا، هدف تحقیق حاضر بررسی راهکار های کاهش فقر با تأکید بر متنوع سازی اقتصاد روستایی در شهرستان میاندوآب می باشد، که ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای استفاده گردید. این تحقیق به دو بخش کمی و کیفی تقسیم می شود که در قسمت کیفی با انجام 24 مصاحبه نیمه ساختاریافته اشباع نظری حاصل شد و در قسمت کمی نیز 120 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. سطح پایایی پرسشنامه تحقیق با استفاده از روش آلفای کرونباخ 701/0 به دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد آن می باشد. برای انتخاب نمونه آماری از روش های هدفمند (گلوله برفی و روش متواتر نظری) استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از نظریه مبنایی (روش زمینه ای) رگرسیون، تحلیل مسیر و نمودار اثر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، مهم ترین راهکار های کاهش فقر در این محدوده عبارت اند از: اعطای اعتبارت خرد، بیمه و حمایت مالی دولت، تنوع بخشی اقتصاد روستایی و غیره. همچنین نتایج تحلیل های کمی نشان داد، شاخص تنوع بخشی غیرکشاورزی (غیرزراعی) با مقدار تأثیر 826/0 در رتبه اول اهمیت و شاخص بهبود زیرساخت های تولیدی و رفاهی با مقدار تأثیر 451/0 در رتبه دوم اهمیت به ترتیب بیشترین میزان تأثیر را در کاهش میزان فقر روستایی در محدوده موردمطالعه داشته اند و تنوع بخشی از طریق تحریک بخش های درآمدی (کشاورزی، صنعت، گردشگری و خدمات) موجب کاهش فقر روستایی می شود.
تحلیل وضعیت فقر چندبعدی در جوامع روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر همچنان یکی از چالش های اساسی بشر است که همچنان بیشتر چهره ای بیشتر روستایی دارد. اهمیت پرداختن به مسئله فقر و محرومیت به حدی است که سازمان ملل کاهش آن را به عنوان اولین هدف از اهداف توسعه پایدار قرار داده است. در حال حاضر رویکرد محققین و سیاست گذاران نسبت به پدیده فقر از حالت تک بعدی به چندبعدی تغییر کرده است. درنتیجه دیگر به فقر به عنوان یک مسئله صرفاً اقتصادی نگاه نشده بلکه برای آن ابعاد گوناگون از جمله آموزش، سلامت و رفاه نیز تصور شده است. لذا، شناخت و مقابله با فقر مستلزم درک جامع و نظام مند آن است. مطالعه حاضر با بهره گیری از مفهوم فقر چندبعدی، ضمن بومی سازی شاخص های سنجش ابعاد فقر، از سطح خانوار فراتر رفته و با هدف کمک به سیاست گذاری و برنامه ریزی در راستای کاهش فقر، این پدیده را در سطوح شهرستان، استان و کشور نیز مورد ارزیابی قرار داده است. برای این منظور از داده های سرشماری سال 1395 حدود 20 هزار خانوار روستایی استفاده شد. بر اساس یافته های این تحقیق شاخص فقر چندبعدی در ایران حدود 349/0 است که به ترتیب ابعاد آموزشی، سلامت و رفاه بیشترین سهم را در آن داشته اند. شاخص های شدت و گستردگی فقر نیز به ترتیب 558/0 و 628/0 بوده است. ماهیت فقر در ایران نه تنها از متغیرهای اقتصادی و اجتماعی، بلکه از عوامل مکانی و اقلیمی نیز متأثر است. درنتیجه، نظر به گستردگی و پیچیدگی روابط بین عوامل تأثیرگذار و متأثر از فقر هرگونه برنامه ریزی و سیاست گذاری برای آن نیازمند نگرشی جامع و نظام مند به پدیده فقر است.
نقش تعاونی های شهرستان فامنین در کاهش فقر روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۷
53 - 74
حوزههای تخصصی:
مطالعۀ حاضر از نوع تحقیقات کاربردی بوده که با هدف بررسی نقش تعاونی ها در کاهش فقر مناطق روستایی انجام شده است. منطقۀ مورد مطالعه شهرستان فامنین در استان همدان و جامعۀ آماری تحقیق شامل مجموعه اعضای تعاونی های کشاورزی، خدماتی، صنعتی و چندمنظوره در این شهرستان به تعداد حدوداً 130 نفر بود که به روش سرشماری همۀ آنها بررسی شدند. علاوه بر بررسی های اسنادی، به منظور جمع آوری اطلاعات، از روش میدانی با ابزار پرسش نامه ساختارمند استفاده شد. روایی و پایایی پرسش نامه به ترتیب براساس نظر پانل متخصصان موضوعی و آزمون آلفای کرونباخ ( 88/0) تأیید گردید. همچنین ابزار تجزیه وتحلیل پرسش نامه نرم افزار آماری SPSS22 بود که برای تحلیل داده های به دست آمده از ضریب تغییرات به منظور اولویت بندی عوامل تأثیرپذیر از مشارکت اعضا در فعالیت های شرکت تعاونی و نیز از تحلیل عاملی به منظور مشخص کردن مهم ترین عوامل در کاهش فقر استفاده شد. یافته ها نشان داد که مشارکت اعضا در تعاونی ها توانسته است در کل سبب افزایش درآمد و پس انداز خانوار روستایی، کاهش استفادۀ بی رویه از منابع روستایی، افزایش مسئولیت پذیری و اقتدار مردم محلی، افزایش آگاهی روستاییان، بهبود امکانات و محیط طبیعی روستا، افزایش بودجه دولتی، دسترسی به امکانات و خدمات عمومی و بهداشتی و آموزشی و در نهایت کاهش نسبی میزان فقر روستایی در منطقه مورد مطالعه شود.
نقش شرکت های تعاونی کشاورزی در کاهش فقر روستایی در استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۱
87 - 106
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش شرکت های تعاونی کشاورزی در کاهش فقر روستایی در استان ایلام انجام شد. جامعۀ آماری تحقیق را اعضای شرکت های تعاونی کشاورزی روستاهای استان ایلام تشکیل دادند (2976 >N ). حجم نمونۀ آماری تحقیق بر اساس فرمول کوکران 196 نفر برآورد شد و نمونه گیری به روش طبقه ای تصادفی با انتساب متناسب انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای محقق ساخته بود که روایی ظاهری و محتوایی آن توسط صاحب نظران و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ارائه خدمات اعتباری، آموزشی ترویجی، تأمین نهاده های تولیدی و بازاریابی محصولات کشاورزی توسط شرکت های تعاونی کشاورزی با کاهش فقر روستایی استان ایلام دارای رابطه معنی دار بوده و خدمات چهارگانه فوق به همراه متغیرهای سن و سابقۀ عضویت در تعاونی کشاورزی توانسته اند در مجموع 9/80 درصد از تغییرات متغیر وابسته کاهش فقر روستایی را تبیین کنند. از بین متغیرهای تأثیرگذار، متغیر ارائۀ خدمات بازاریابی محصولات کشاورزی بیشترین تأثیر را در تبیین واریانس کاهش فقر روستایی داشته است.
تحلیلی بر عوامل پیش برنده فقر مسکن در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان دهگلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر پدیده ای جهان شمول، پیچیده و چند وجهی است که متناسب با سطحی از حداقل ها در تمامی جوامع به صورت نسبی نمایان می شود. آنچه که مسئله فقر را به عنوان چالشی جدی پیش روی سیاست گذاران قرار داده، مربوط به عدم بهره مندی از حداقل های زیستی(مسکن، خوراک، پوشاک) است. از این رو هدف از تحقیق حاضر، شناسایی عوامل پیش برنده فقر مسکن و سنجش درجه این نوع فقر در نواحی روستایی شهرستان دهگلان است. تحقیق از نوع کاربردی و ماهیت آن توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری داده ها به دو روش اسنادی و میدانی صورت گرفته و از پرسشنامه به عنوان مهمترین ابزار جمع آوری داده های میدانی بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی(EFA)، تکنیک سروکوال، ماتریس IPA و شاخص سرشمار فقر(HI) استفاده شد. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل عاملی، 38 گزاره، در قالب 10 زیرمعیار و 4 عامل(فقر کالبدی و عملکردی، فقر امنیت و آسایش، فقر برخورداری و بهداشت و فقر حمایتی و قانونی) شناسایی و نام گذاری شد که چهار عامل یاد شده، 8/81 درصد واریانس تجمعی عوامل پیش برنده فقر مسکن روستایی را تبیین می کنند. با در نظر گرفتن پیشران های فقر مسکن روستایی، نتایج تحقیق نشان می دهد که اگرچه کیفیت مسکن جدید روستایی در ابعاد گوناگون وضعیت نسبتاً مطلوبی داشته و فقر مسکن روستایی در ابعاد مختلف کاهش یافته، اما تفاوت هایی بین میانگین مورد انتظار و کیفیت درک شده وجود دارد، که موجب پدیدار شدن نوعی ضعف به ویژه در در ابعاد کالبدی و اقتصادی شده و دلیل عمده آن، تغییر در فضاهای عملکردی خانه های بومی و پایین بودن تسهیلات پرداختی است.
بررسی چالش های توسعه روستایی افغانستان و راهکارهای رفع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
520 - 535
حوزههای تخصصی:
توسعه روستایی یکی از دغدغه های اصلی کشورهای درحال توسعه است. پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی از قبیل فقر گسترده، بیکاری و مهاجرت موجب توجه به توسعه روستایی گردیده است. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار افغانستان (1399)، از مجموع جمعیت این کشور حدود 4/23 میلیون نفر (71 درصد) در نواحی روستایی سکونت دارند. این در حالی است که نواحی روستایی با چالش های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و محیط زیستی مواجه هستند. بنابراین، شناسایی چالش های توسعه روستایی افغانستان پیش شرط تدوین سیاست ها، برنامه ریزی و ارائه الگویی انعطاف پذیر برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی است. در همین راستا، این مطالعه با هدف شناسایی و تحلیل عمده ترین چالش های موجود در حوزه توسعه روستایی افغانستان انجام شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 60 نفر از کارشناسان مسائل توسعه روستایی و کشاورزی این کشور بود. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه و روش آن مصاحبه حضوری بود. برای تجزیه وتحلیل و توصیف داده ها علاوه بر آماره های پراکندگی و مرکزیت، از ضریب تغییرات و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که به ترتیب چالش های اقتصادی، مانند کمبود اعتبارات و سرمایه گذاری در روستاها، اجتماعی، نظیر پایین بودن مشارکت زنان در فعالیت های روستایی، محیط زیستی، از جمله بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی، فیزیکی کالبدی، مانند ضعف یا فقدان شبکه شهری روستایی و در نهایت مدیریتی، به ویژه غلبه نیروی کار غیرمتخصص در فعالیت های اقتصادی روستا، از جمله مؤثرترین چالش های توسعه روستاها در افغانستان هستند که تلاش در جهت رفع آن ها نقش قابل توجهی در دستیابی به توسعه پایدار روستایی و در نتیجه ملی این کشور خواهد داشت.
تحلیل عوامل مؤثر بر فقر روستایی در دوران شیوع ویروس کرونا مورد: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ویروس کرونا بزرگ ترین شوک را بر اقتصاد جهان تحمیل کرده و باعث اجرای سیاست های کنترلی برای مهار آن از سوی دولت ها مانند؛ فاصله گذاری اجتماعی، تعطیلی های موقت کسب وکارها، قرنطینه و .. شده که اثرات منفی آن ها در مناطق روستایی به دلایل مختلف بیشتر بوده و به عاملی اثرگذار در تحولات فقر روستایی بدل شده است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل عوامل مؤثر بر تحولات فقر روستایی استان آذربایجان شرقی در دوران شیوع کرونا بوده و از حیث هدف کاربردی، از نظر ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی است. بنیان فلسفی پژوهش ترکیبی است که در مرحله بررسی تالار گفتمان (Q) رویکرد کیفی و در مرحله تحلیل عاملی جنبه کمی دارد. جامعه گفتمان شامل؛ 24 نفر از مدیران و کارشناسان (فرمانداری، بهداشت و درمان، ادارات دولتی، بخشداری ها، دهیاری ها و ...)، خبرگان محلی و متخصصان حوزه فقر و روستا است. برای انتخاب نمونه آماری از روش گلوله برفی و متواتر نظری استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های ماتریس های کیو، از تحلیل عاملی به روش اکتشافی (استنفسون) استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان داد، عوامل مؤثر بر تحولات فقر روستایی در دوران شیوع کرونا در استان آذربایجان شرقی عبارت اند از؛ 1) عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی؛ 2) تعطیلی کسب و کارها، افزایش هزینه ها و فشارهای اقتصادی و روانی؛ 3) کاهش درآمد، سرمایه تولید و مدیریت ناکارآمد؛ 4) مشکلات مالی و کاهش جریان های فضایی؛ 5) اعتماد اجتماعی و ضعف خدمات بهداشتی-درمانی؛ 6) بازاریابی و دسترسی به خدمات و جاده های ارتباطی؛ 7) مشخص نبودن برنامه ها و سیاست های کلان، کاهش تولید و افزایش ناهنجاری اجتماعی؛ 8) عوامل سیاسی و اعمال محدودیت های حمل ونقلی. در این میان، عامل عدم رعایت محدودیت های قانونی، کاهش سواد و دسترسی به خدمات ارتباطی با مقدار ویژه 13/3 و درصد واریانس 04/13 بیشترین تأثیر را تحولات فقر روستایی در دوران شیوع ویروس کرونا در محدوده مورد مطالعه داشته است.
تحلیل الگوی فضایی فقر روستایی در سکونتگاههای روستایی شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: بین فقر و زندگی روستایی ضریب همبستگی بالائی وجود دارد، زیرا بیش از سه چهارم فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند. ازآنجاکه هرگونه سیاست گذاری موفق (در راستای توسعه روستایی) مستلزم شناخت این پدیده است، لذا، اطلاع از میزان گستردگی فقر حاکم بر جامعه و توزیع فضایی آن از مسائل مهم در تدوین برنامه های کاهش فقر به شمار می رود. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش تحلیل فضایی فقر در سکونتگاه های روستایی شهرستان میاندوآب می باشد. روش تحقیق: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و جهت گردآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. قلمرو مکانی، روستاهای شهرستان میاندوآب می باشد که طبق سرشماری سال 1395، دارای 125893 نفر جمعیت، 37637 خانوار روستایی و 189 روستای دارای سکنه است که با توجه به تعداد زیاد روستاها، براساس فاکتورهای دوری و نزدیکی، موقعیت طبیعی و تعداد خانوار، 20 درصد روستاها به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 313 سرپرست خانوار روستایی ساکن در روستاها تشکیل می دهند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل تصمیم گیری چند معیاره کوپراس ، تحلیل خوشه ای K و آماره مورن I استفاده شد. نتایج: از بین 38 روستای نمونه در سطح شهرستان، تعداد 17 روستا معادل 74/44 درصد روستاها در خوشه «فقر خیلی شدید» قرار دارند و از نظر کشاورزی، تأمین خدمات، اشتغال مولد، درآمد، مشارکت، امنیت، تخریب محیطی و ... مردم این روستاها با مشکلات متعددی روبه رو هستند و اغلب این روستاها در بخش باروق قرار گرفته اند. همچنین، روستاهای لاله لو، قطار داش و قورقچی به عنوان فقیرترین روستاهای شهرستان میاندوآب شناخته شده و فقر روستایی الگوی فضایی خوشه ای و متراکمی را بر اساس آماره مورن I در سطح شهرستان به نمایش گذاشته است. نوآوری: مهمترین نوآوری تحقیق کمی کردن فقر روستایی و تحلیل فضایی در سطح شهرستان میاندوآب با استفاده از تکنیک کوپراس و تحلیل های آماری دیگر.
تحلیل عوامل جغرافیایی موثر در امنیت غذایی خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه انسانی یکی از مهم ترین عناصر در فرایند توسعه شناخته می شود. پرورش انسان های خلاق، مستعد در گرو داشتن جامعه ای با تضمین سلامت جسمی، بهداشتی و برخوردار از امنیت است. امنیت یکی از بارزترین وجوه بالندگی یک جامعه و زمینه ساز رشد، توسعه و ثبات آن محسوب می گردد. برنامه ریزی برای توسعه، پیشرفت و هر گونه فعالیتی که می تواند عاملی مؤثر برای بهبود اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سایر ابعاد جامعه باشد، در سایه استقرار امنیت می باشند، که یکی از وجه اصلی امنیت ، امنیت غذایی است. در این میان شناخت عوامل موثر در امنیت غذایی پیش نیازی ضروری جهت تحقق امنیت غذایی در جامعه می باشد. در تحقیق حاضر به تحلیل عوامل جغرافیایی موثر در امنیت غذایی خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، از نظر ماهیت و روش به صورت توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان می باشد. شهرستان زنجان در سال 1390، دارای 97225 نفرجمعیت روستانشین، 26429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه میباشد. 54 روستا، 290 خانوار بااستفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تحقیق انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه)، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ،برای محاسبه میزان امنیت غذایی از روش مقیاس ناامنی غذایی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، 33.5 درصد خانوارها دارای امنیت غذایی بوده و عوامل جغرافیایی فاصله از مراکز خرید، محل استقرار روستا و کیفیت راه ارتباطی موثر می باشد.
برآورد و سنجش رابطه اثرگذاری گردشگری با کاهش فقر در مناطق روستایی، مطالعه موردی: روستاهای چنگوره و اسماعیل آباد- شهرستان اوج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش گردشگری و تأثیر آن بر کاهش فقر روستایی در روستاهای چنگوره و اسماعیل آباد از دهستان حصار ولیعصر- شهرستان بوئین زهرا می باشد. این پژوهش از نظر هدف کابردی و از نظر روش انجام، توصیفی- تحلیلی می باشد و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مشاهده و مصاحبه) استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق، دو روستایی مورد مطالعه در دهستان حصار ولیعصر می باشد که به صورت تمام شماری مورد بررسی قرار گرفته اند. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش های آماری توصیفی و استنباطی (آماره t ، تک نمونه ای فریدمن و رگرسیونی خطی چند متغیره) استفاده شده است. یافته ها تحقیق نشان می دهد که بین ابعاد گردشگری و کاهش فقر در محدوده مورد مطالعه رابطه معناداری و مثبتی وجود دارد به طوری که در ابعاد کالبدی منجر (به ایجاد تغییرات زیادی ساخت و سازهای روستایی، بهبود وضعیت معابر، شن ریزی و سنگفرش کردن معابر، توسعه زیرساخت های ارتباطی جاده ای و....) و در ابعاد اقتصادی منجر به( ایجاد اشتغال در فعالیت های غیر کشاورزی ، بهبود زیرساخت های خدماتی، تنوع بخشی به منابع درآمدی خانوار و توسعه فعالیت های کارآفرینی...) و در ابعاد اجتماعی منجر به ( کاهش مهاجرت ساکنین به ویژه جوانان، همدلی در میان اهالی روستا با گردشگر، تقویت نهادهای محلی، و تغییر در ارزش های مردم محلی ناشی از حضور گردشگران و غیره) و در ابعاد محیطی منجر به تغییرات( تغییرات کاربری در مزارع و باغات، ساخت و ساز بدون برنامه، تخریب زیبایی های طبیعی، تخریب مراتع و زیست گاه های حیات وحش، آلودگی منابع آب و غیره) شده است.
تدوین راهبردهای کاهش مهاجرت روستا به شهر در استان خوزستان با روش ترکیبی SWOT-AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای کاهش مهاجرت روستا به شهر در استان خوزستان انجام شد. در این پژوهش، ابتدا با استفاده مطالعات تحلیلی و ادبیات موضوع به بررسی نقاط چهارگانه SWOT یعنی قوت، ضعف، فرصت و تهدید پرداخته شد و با استفاده از تکنیک AHP اولویت بندی شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان آگاه و متخصص موضوع در سازمان های ذیربط در استان خوزستان بودند. با استفاه از روش نمونه گیری هدفمند 48 نفر از خبرگان موضوع برای پاسخگویی به سوالات انتخاب شدند. برای پردازش اطلاعات از ماتریس- تکنیک SWOT-AHP از نرم افزار Expert Choice استفاده شد. یافته ها نشان داد که در ارزیابی معیارها، نقاط تهدید، ضعف، فرصت و قوت، اولویت های اول تا چهارم را به خود اختصاص دادند که نشان دهنده غالب بودن فضای مخاطره آمیز بر فضای مفید است. علاوه بر این، با استفاده از ماتریس TOWS اقدام به طراحی دوازده راهبرد برای کاهش مهاجرت روستایی شد که براساس نتایج، دو راهبرد «توسعه تکنولوژی های مناسب جهت کاهش سختی کار در بخش کشاورزی و زنده نگهداشتن امید به فعالیت در بخش کشاورزی» و «تبلیغات صحیح در زمینه اهمیت و ارزش فعالیت جوانان در بخش کشاورزی و به کارگیری فارغ التحصیلان در بخش کشاورزی جهت افزایش قدرت خلاقیت و نوآوری» به عنوان مهم ترین راهبردها در این زمینه شناسایی شدند.
بررسی راهبردهای کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری (مطالعه موردی: شهرستان باروق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فقر از دیرباز از بزرگترین مشکلات جوامع بشری بوده و واقعیتی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که و در حال حاضر نیز جامعه، علی رغم تحولات بسیار عظیمی که در زمینه های مختلف علوم روی داده، با آن روبرو می باشد و از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان در مناطق روستایی در جهت نیل به توسعه پایدار به شمار می رود. هدف پژوهش: مهمترین هدف این پژوهش بررسی راهبردها کاهش فقر در روستاهای مناطق عشایری شهرستان باروق می باشد. روش شناسی تحقیق: از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی-تحلیلی و برای گردآوری داده ها و اطلاعات از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. در این پژوهش با انجام 19 مصاحبه نیمه ساختار یافته مهمترین قوت ها، ضعف ها، تهدید ها و فرصت های شهرستان باورق شناسایی و سپس برای وزن دهی و رتبه بندی به هر کدام از عوامل داخلی و خارجی در ماتریس SWOT از نظرات 12 نفر و برای اولویت بندی نهایی راهبردها از نظرات 17 نفر از جامعه آماری استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از تحلیل SWOT و ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی (QSPM) استفاده گردید. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش شهرستان باروق از توابع استان آذربایجان غربی است. یافته ها و بحث: در شهرستان باروق راهبردهای سرمایه گذاری و توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی با میزان جذابیت 71/2 درصد، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک روستایی در بخش های اقتصادی (خدماتی، کشاورزی، صنعتی) با میزان 21/2، توسعه گردشگری باروق با تأکید بر بوم گردی با استفاده از تسهیلات دولتی و مشارکت بخش خصوصی با میزان 11/2 و تکمیل پروژه میانگذر میاندوآب به سرچم و در جهت توسعه گردشگری و دسترسی فضایی با میزان 05/2 درصد به عنوان مهمترین راهبردها شناخته شدند. نتایج: نتایج نشان داد، توسعه صنایع پایین دست معدن و پتروشمی و برندسازی صنایع دستی، ایجاد و توسعه کسب و کارهای کوچک، توسعه گردشگری با تأکید بر توسعه خانه های بوم گردی و ایجاد و توسعه کارگاه های فرآوری محصولات دامی (لبنیاتی) و توسعه دامپروری مهمترین راهبردهای کاهش فقر در مناطق روستایی و عشایری شهرستان باروق به شمار می روند.
بررسی راهبردهای مدیریتی مقابله با تغییرات اقلیم جهت کاهش فقر خانوارهای کشاورز دشت همدان-بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
57 - 91
حوزههای تخصصی:
رخداد تغییرپذیری های اقلیم، از طریق ایجاد تغییر در عرضه و قیمت محصول های کشاورزی، سودآوری تولید در این بخش را تحت الشعاع قرار می دهد. لذا جنبه های مختلف تنگدستی همگام با دسترسی فیزیکی و اقتصادی به مواد غذایی دستخوش نوسان خواهد شد. بر این مبنا به منظور سیاست گذاری مؤثر برای سازگاری با شرایط جدید اقلیمی، برآوردهای درستی از تغییرپذیری های تنگدستی در جامعه که در نتیجه ی تغییرپذیری های اقلیم ایجاد خواهد شد، مورد نیاز است. با توجه به این رویکرد، در این مطالعه پیامدهای بالقوه ی پیش بینی های مختلف اقلیمی بر الگوی کشت دشت همدان- بهار، با در نظر گرفتن سال زراعی 1397-1396 به عنوان سال پایه، بررسی و میزان تأثیرپذیری منبع های آبی، تولید، درآمد و در پی آن، تنگدستی جامعه ی روستایی در بخش کشاورزی این دشت ارزیابی شد. نتایج نشان داد که با در نظر گرفتن رویکردی میانه در پیش بینی تغییرپذیری های اقلیم، همگام با افزایش سالانه ی عمق پمپاژ آب زیرزمینی به میزان 86/0 متر در دوره ی برنامه ریزی 20 ساله ی تحقیق، ارزش حال درآمد خالص تولیدکنندگان و در پی آن شاخص های نسبت سرشمار تنگدستی، شکاف تنگدستی و شدت تنگدستی در بخش کشاورزی منطقه در مقایسه با شرایط کنونی به ترتیب به میزان 13 درصد کاهش، 15، 33 و 17 درصد افزایش خواهد یافت. با این حال، اتخاذ راهبردهای مدیریتی، بهبود شکل های مختلف تنگدستی به ترتیب تا سطح 9، 20 و 10 درصد را در پی خواهد داشت.