مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
آرامگاه
بناهای آرامگاهی ایران در دوره های پس از اسلام در قالب ساخت مقابر باشکوه برسر گور اولیای مذهبی و گاه شاهان و افراد مشهور،رواج پیدا کرد. در دوره سلجوقیان (5و6 ه .ق) احداث این مقابر به عنوان یک بنای مذهبی به اوج خود رسید و ساخت مقابر با پلانهای متنوع در تمام پهنه تحت حکومت سلجوقیان فراگیر شد. در قرآن آیات مشخصی برای تدفین ذکر شده و دفن کردن مرده در خاک به عنوان یکی از اصول مهم شریعت مورد تأ کید قرار گرفته است از سوی دیگر برجسته کردن قبورساختن بنا بر روی آن نه تنها توصیه نشده بلکه به نظر می رسددر بسیاری از مذاهب اسلامی نهی شده است. این تحقیق باروش تحلیلی- توصیفی با توجه به اسناد کتابخانه ای به معرفی بنای سه گنبد ارومیه می پردازد.
مطالعه مقایسه ای نقاشی های دیواری مقبره های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
5 - 27
حوزه های تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
ارتباط عرفان و هنر اسلامی وتجلّی آن در معماری آرامگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وابستگی هنرهای مختلف به مباحث عرفانی چنان عمیق و پیچیده است که فرض جدایی آنها از یکدیگر محال می نماید. این همبستگی در بین ادیان الهی و هنر بومی آن کشورها به خصوص شریعت مقدّس اسلام آشکارتر است؛ پس آیا عرفان ابزاری مؤثّرتر وسخنگوتر وشارحی برتر از هنر برای معرفی و حضور خود نداشته است و آیا می توان گفت عرفان متعلّق به ذات وماهیّت تمام ادیان است؟ در این مقاله سعی شده به روش اسنادی اهمّیّت هنر معنوی و تجلّی عرفان در هنر اسلامی مورد بررسی قرارگیرد و زیبایی های فراموش شده، یادآوری گردد ودر نهایت نقش اساسی عرفان در جهت بخشیدن وهدایت هنر و هنرمندان به سوی مقصد الهی شان بیان شود.
تحلیل آرکیتایپی فضای عرفانی در آرامگاه های عارفان دوره ایلخانی (شیخ عبدالصمد نطنزی و شیخ صفیالدین اردبیلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
161 - 186
حوزه های تخصصی:
روانشناسی تحلیلی یونگ ابزار معرفی تازه ای جهت فهم معانی و دریافت پیام هایی نو از منابع هنری و ادبی به شمارمی رود. براساس این نظریه، کهن الگوها(آرکی تایپ)، بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیمی مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر به جای گذاشته اند. در میان آثار معماری، آرامگاه های عارفان دوره ایلخانی به عنوان فضاهایی عرفانی، یکی از بهترین زمینه های ظهور این صُور ازلی را دارا می باشند. یکی از کهن الگوهای مهم و محوری که در روانشناسی تحلیلی یونگ مطرح است، کهن الگوی رُشد(فرآیند تفرّد) می باشد که درباره پرسش های معنوی در مورد معنای زندگی و هدف هستی مطرح می شود. یونگ معتقد است که این کهن الگو را فقط می توان با اسرار توصیف ناپذیر «وحدت عرفانی» قیاس کرد. براساس هدف پژوهش حاضر، که شناخت مفاهیم معنایی آرکی تایپ می باشد، ضمن بهره گیری از روش محتوای کیفی از رویکردهای مطرح در ادراک نشانه ها استفاده شده است. این تحقیق با مطالعه بر روی این لایه های نشانه ای سعی دارد تا کیفیت و نحوه ارتباط میان تفکر عرفانی، کهن الگوها و ساختار معماری فضاها را روشن سازد. با این فرض که توجه به سیر از جهان دنیوی به جهان اخروی همواره در ادبیات و عرفان موردتوجه بوده است، به نظرمی رسد این کهن الگو در ساختار معماری آرامگاه های موردنظر بازتاب یافته باشد.
پژوهشی بر ساختار معماری و سبک شناسی بنای آرامگاهی دستگردان طبس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۱۲۷-۱۱۴
حوزه های تخصصی:
شکل گیری بناهای آرامگاهی با در نظر گرفتن دلایل محیطی و جغرافیایی، فرهنگ و باورهای یک جامعه را بازتاب می دهد. در این میان، نواحی شرقی ایران، در توسعه و تکامل معماری مقابر دوره اسلامی سهم چشمگیری داشته است. بخش دستگردان در شهرستان طبس و در شمال استان خراسان جنوبی قرار دارد. طی بررسی باستان شناسی سال ۱۳۹۴ در این منطقه، یک بنای آرامگاهی شناسایی گردید که تاکنون به لحاظ کارکرد معماری و تاریخ ساخت، مورد مطالعه قرار نگرفته است؛ از این رو ضرورت انجام این پژوهش فراهم گردید. پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع پژوهش های بنیادی و براساس ماهیت و روش، از نوع تحقیقات تاریخی-تحلیلی است. در فرایند این مقاله سعی شده با استناد به منابع کتابخانه ای و بر پایه پژوهش میدانی و تهیه نقشه، به واکاوی و تحلیل گونه معماری بنای آرامگاهی دستگردان پرداخته شود. از آنجا که هیچ گونه کتیبه تاریخ داری در این بنا به دست نیامده و به درستی نمی توان پیشینه تاریخی و هویت بنا را تعیین نمود، اما براساس طرح، عناصر کالبدی و بافتی که آرامگاه دستگردان در آن شکل گرفته، این نتیجه حاصل شد که طرح اصلی این بنا برگرفته از بناهای آرامگاهی در خراسان بزرگ با طرح مربع شکل در سده های اولیه تا میانی دوره اسلامی است. همچنین با مقایسه داده های فرهنگی و عناصر ساخت مایه بنا می توان پی ریزی آن را به اواخر دوره سلجوقی تا ایلخانی نسبت داد.
تأملی بر ساختار معماری و هویت تاریخی بنای آرامگاهی جوخواه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۹۱-۱۶۵
حوزه های تخصصی:
بناهای آرامگاهی یکی از مهم ترین گونه های معماری اسلامی هستند. مطالعه این گونه بنا در بستر جغرافیایی، درک و شناخت معناداری را از این آثار پیش روی ما قرار می دهد. منطقه وسیع طبس، باوجود دارا بودن ظرفیتی غنی از آثار تاریخی و فرهنگی فاخر و به دلیل مهجور بودن و شرایط سخت جغرافیایی، مورد کم توجهی مسئولان و باستان شناسان قرار دارد. در بررسی باستان شناختی بخش جوخواه طبس که در سال 1394ه .ش. انجام گرفت، بناهای متعددی ازجمله یک آرامگاه منفرد شناسایی شده که تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. در این پژوهش شیوه ساخت بنا با توجه به نحوه گنبدزنی، اجرای تاق ، نوع مصالح و نوع تزئینات به کار رفته، موردتوجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر براساس هدف از نوع توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن براساس رهیافت های تاریخی است. در این پژوهش روش یافته اندوزی ها بر پایه مطالعات میدانی و استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش تلاش دارد، با تکیه بر یافته های باستان شناسی، مطالعات تطبیقی و هم چنین استناد به منابع مکتوب دوران اسلامی، به واکاوی هویت و تاریخ ساخت آرامگاه جوخواه طبس بپردازد. برآیند مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که الگوی ساخت این مقبره برگرفته از طرح مربع شکل، مانند بسیاری بناهای آرامگاهی در خراسان بزرگ طی سده های اولیه دوران اسلامی است. اگرچه با مقایسه داده های فرهنگی و عناصر ساخت مایه بنا با سایر آثار مشابه، می توان تاریخ ساخت آن را به اواخر سده ششم تا اوایل سده هفتم هجری قمری نسبت داد.
جستجوی اصولی برای طراحی آرامگاه ها با تکیه بر مطالعات تاریخی، نمونه موردی طراحی آرامگاه سعدی
حوزه های تخصصی:
آرامگاه و آرامگاه سازی از دیرباز در فرهنگ ایران زمین مورد توجه بوده است. آرامگاه ها بناهایی شاخص بوده اند که عمدتا نقشی فراتر از کارکرد تدفین داشته و از نظر معناشناختی و کالبدی واجد اهمیت اند. با این حال، هنگام طراحی آرامگاه شخصیت ها و بزرگان تاریخی این پرسش اساسی طرح می شود که در طراحی آرامگاه آنها از چه اصول و الگوهای تاریخی می توان بهره گرفت. سعدی شاعر بزرگ ایران، در ادبیات تعلیمی و غزل سرایی ازجایگاه ویژه ای برخوردار است و مقبره ی او محل زیارت علاقه مندان به شعر و عرفان است. از این رو نیازمند فضای شاعرانه و روحانی در شان اوست. اما مقبره ی کنونی سعدی که در عصر پهلوی طراحی شده، فاقد کالبد، سلسله مراتب فضایی مطلوب و همچنین کارکرد اصلی آرامگاه که همانا پاسخگویی به نیازهای معنوی مخاطبان خود است، می باشد. این مقاله در پی آن است که با مرور مفاهیم نظری مرتبط با شکل گیری آرامگاه ها و مطالعه گونه شناسی آن ها، به تدوین چارچوب نظری جهت جستجو و تدوین الگوهای طراحی آرامگاه مبتنی بر مطالعات تاریخی پرداخته شود. این مقاله در دو بخش اصلی تدوین شده است. در بخش نخست، پس از مرور چارچوب نظری موضوع که در برگیرنده مفهوم آرامگاه، زیارت و تاریخچه تدفین است، به تدوین چارچوبی برای مطالعه تاریخی و جستجوی الگوهایی برای طراحی آرامگاه از طریق گونه شناسی معنایی، کارکردی و کالبدی آرامگاه ها در بستر تاریخی و جغرافیایی در سایه شناخت شخصیت متوفیان پرداخته می شود. در بخش دوم، این چارچوب در قالب جستجوی الگوهای تاریخی برای بازطراحی آرامگاه سعدی آزموده می شود. روش تحقیق در این پایان نامه توصیفی- تحلیلی با رویکردی کیفی است. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به طراحی و بازطراحی فضاهای آرامگاهی مطلوب کمک نماید.
چارچوبی نوین برای خوانش معماری آرامگاهی ایران در دوره تاریخی ایلخانیان (مطالعه موردی: آرامگاه های محدوده جغرافیایی آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
105-120
حوزه های تخصصی:
دوره ایلخانیان مغول یکی از ادوار مهم و سرنوشت ساز تاریخ ایران محسوب می شود و بسیاری از نوآوری های فرهنگ و تمدن ایران که در دوره های بعد پدیدار گشتند پیامد تحولاتی بود که در زمان تأسیس سلسله ایلخانی با اتکا به پیشینه باعظمت ایرانیان به منصه ظهور رسید و دستاوردهای ارزشمندی را نیز به تاریخ بشری عرضه کرد. منطقه آذربایجان نیز در این دوره یکی از مراکز توانمند در عرصه های گوناگون هنر اسلامی گردید. پایبندی ایلخانیان به شمنیسم و رواج و اشاعه آن باعث شکوفایی تصوف در ایران عصر آنان شد. اگر عرفان را مکتبی فکری- عملی که سعی بر شناخت حقایق امور به طریق اشراق و کشف و شهود دارد، تعریف کنیم، عرفان شمنی و تصوف اسلامی در زیر این تعریف می گنجد. در این دوره در سایه آزادی مذهبی، تجلی آموزه ها و برخی از وجوه تصوف در ساختار کالبدی معماری بناها را شاهدیم. در بین مجموعه های معماری این دوره، معماری آرامگاهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به اینکه آرامگاه سازی در میان جوامع مختلف معلول عامل عمده اعتقاد به جهان بعد از مرگ و حب ذات است، به نظر می رسد ساختار معماری آرامگاهها، ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم کهن الگویی داشته باشند. روانشناسی تحلیلی یونگ ابزار معرفی تازه ای جهت فهم معانی و دریافت پیامهایی نو از منابع هنری و ادبی به شمار می رود. بر اساس این نظریه، کهن الگوها، بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیمی مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر به جای گذاشته اند. یکی از کهن الگوهای مهم و محوری که در روانشناسی تحلیلی یونگ مطرح است، کهن الگوی فرآیند فردیت می باشد که در رابطه با پرسش های معنوی در مورد معنای زندگی و هدف هستی مطرح می شود. با این فرض که آثار معماری در ایران، به مثابه متون ادبی، واجد تفسیر و تشریح اند، این تحقیق سعی دارد با استناد به روش تحلیل کهن الگویی، خوانش معنایی جدیدی بر اساس تأثیر آیین های شمنیسم و تصوف در ساختار معماری این بناهای ارزشمند تاریخی را ارائه نماید. بر این اساس، فهرستی از آرامگاههای دوره ایلخانی با استناد به دایره المعارف پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی گردآوری شد و نهایتا فرایند خوانش آرامگاهها بر اساس رمزگان معماری(رمزگان تکنیکی، رمزگان نحوی و رمزگان معنایی)ارائه گردید.
مقبره فردوسی از توس تا سیحون، از دیروز تا امروز
حوزه های تخصصی:
حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر پر آوازه ایرانی، حافظ و نگهبان زبان پارسی و فرهنگ ایرانی است. پس از درگذشت این شاعر بزرگ ایران زمین، در مقاطع گوناگون تاریخی، ابنیه و عمارت های خاصی در کنار مزار وی از سوی افراد مختلف احداث گردید. اهمیت شناخت این ابنیه و نیز استمرار توجّه به مقبره این شاعر بزرگ تا دوران معاصر سبب شد تا پژوهش حاضر پیرامون شناخت و بررسی این بناها شکل بگیرد. بدین ترتیب تلاش شد تا با بررسی منابع تاریخی و نیز اسناد و مدارک دوران معاصر، سیر تغییر و تحول آرامگاه فردوسی شناسایی شود. از مقاطع مهمی که به مقبره فردوسی توجه شد دوران پهلوی اول است که از مرحله تصمیم برای ساخت مقبره تا طراحی و ایجاد بنا اختلاف نظرات فراوانی وجود داشته است که در این مقاله موضوعات مهم پیرامون این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است.