۲.
کلیدواژهها:
صنف مدیریت صنفی هنرمند تئاتر قانون کار کارگر هنر سندیکا انجمن
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی چالش های پیش روی تشکیل انجمن صنفی و خدمات صنفی برای هنرمندان تئاتر ایران، هم پای هنرمندان تئاتر در جهان است. به موجب فقدان انجمن صنفی جهان شمول در تئاتر ایران، این هنر به عنوان شغل در ایران مطرح نیست و هنرمندان تئاتر، از حمایت شغلی پایه کارگری نیز برخوردار نیستند. این نارسایی، زیست ابتدایی و اقتصاد تئاتر را دچار بحران مدیریتی کرده است. انجمن صنفی در تمام دنیا حامی کارکنان یک شغل در زمینه های بیمه، درمان، بازنشستگی، بیکاری، ورشکستگی، درآمدزایی و معرفی به کار است و در ایران چنین هویتی وجود ندارد.
روش: روش پژوهش به صورت اسنادی و تطبیقی با رویکرد تحلیل کیفی مقایسه ای بر قوانین کار، صنف و تاریخ تشکل ها و سیری کوتاه بر صنف های تئاتری دنیا در مقایسه با نارسایی قانونی و خدماتی و نظارتی در صنف های ایران بوده است و سدهای تشکیل صنف و خدمات آن با مرور تاریخ و قوانین بررسی می شود.
یافته ها: یافته های این مقاله نشان می دهد که در ایران سه گونه تشکل صنفی، هنری و مردم نهاد، زیر نظر سه وزارتخانه دولتی کار، فرهنگ و کشور وجود دارد که از نظر قانون گذاری و خدمت رسانی، با انجمن های صنفی دنیا شباهت اساسنامه ای و مجوز و کاربردی ندارند. تشکل صنفی به حمایت از حقوق اعضا مربوط می شود، تشکل هنری به کیفیت آثار هنرمندان مربوط است و تشکل مردم نهاد به فعالیت اجتماعی با همراهی مردم ارتباط دارد. از طرفی، انجمن های صنفی ایران را نمی توان با انجمن های صنفی دنیا مقایسه کرد؛ زیرا عدم استقلال و نظارت دولتی و رویکرد غیرانتفاعی، مانع از هم سانی و همکاری با انجمن های صنفی دنیا و قانون بین المللی کار می شود. انجمن های صنفی در دو هویت کارگری (هر کسی که کار می کند) و کارفرمایی (هر کسی که کار ایجاد می کند) شکل می گیرند و صنف به دو هویت کارگر و کارفرما وابسته است. تئاتر در ایران نه کارفرما دارد و نه از قوانین کارگری پیروی می کند؛ بنابراین حتی اگر تشکلی ایجاد شود، به دلیل نبود رابطه قانونی کارگر و کارفرما، امکان فعالیت ندارد.
نتیجه گیری: به دلیل بحران اقتصادی تئاتر و ناکارآمدی انجمن های هنری در حمایت از هنرمندان، چالش های بسیاری پیش روی مدیریت صنفی در تئاتر ایران است که مهم ترین آن ها عبارت اند از: عدم استقلال، فقدان هویت کارگری در قانون کار، تمایل غیراقتصادی هنرمندان، عدم تطبیق با قوانین دنیا، بیمه های غیرپشتیبان، شبه صنف های دولتی، تجربه اندک صنفی، نظارت حاکمیتی، منابع محدود پژوهشی، ناآگاهی حقوقی هنرمندان و... که با اطلاع رسانی صنفی و شناسایی نقش کارفرما و اصلاح قوانین، می توان این چالش ها را به فرصت حمایت از اهالی تئاتر تبدیل کرد. تعیین هویت شغلی و آتیه هنرمندان تئاتر، در گرو برطرف کردن چالش های شناسایی شده در این پژوهش است