مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
اخلاق و سیاست
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
مهدى بازرگان (1286 - 1373ش) در واپسین سالهاى زندگى خود، به تبلیغ جدایى دیانت از سیاست پرداخت و هفت دلیل به نفع آن بر ساخت. چگونگى این دلیلها، شگفتى ناظران و داوران آگاه را برانگیخت. پرسش اصلى آن است که آیا مطالب مهندس بازرگان، استدلال است یا اعتراض؟ ظاهر عبارات ایشان، فرضیّه اول را تأیید مىکند ولى دقّت و ژرفنگرى در بحثهاى ایشان و قرائن دیگر این فرضیّه را تایید نمىکند و به همین جهت چارهاى جز پذیرش فرضیّه دوم باقى نمىماند. در نتیجه نمىتوان بازرگان را از طرفداران سکولاریسم شمرد. او از روى تلخ کامى و در واکنش به وضع اجتماعى موجود و انتقاد به مخالفان، صرفاً اعتراضى سیاسى بیان کرده و تذکّرى اخلاقى داده است.
تقابل سیاست و اخلاق در مسأله ی «دست های آلوده»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
آیا برای رهبران سیاسی جایز است برای رساندن جوامع خود به منافع بزرگ و دور نگاه داشتن آنها از فجایع، عمیقترین اصول اخلاقی را نادیده انگاشته، در راستای خلاف آنها حرکت نمایند؟ با این پرسش، قصد طرح موضوعی را داریم که در میان فیلسوفان به مسألهی «دستهای آلوده» مشهور شده است. دشواریهای زیاد و مختلفی در مباحث فلسفی پیرامون این موضوع وجود دارد که انعکاس دهندهی پیچیدگی نظریّههای کلّیتر در ارتباط با سیاست و اخلاق است. همهی این مباحث به هر حال متوجّه این موضوع است که تصمیمگیری و عمل صحیح سیاسی گاهی در معارضه و مخالفت باارزشهای مسلّم اخلاقی قرار میگیرند.
مقالهی حاضر سعی بر این دارد که این دشواریها را حل نماید و موضوعات کلیدی و اصلی سیاسی که نظریّهی «دستهای آلوده» به آن دعوت میکند را از ابهام خارج کند. در آغاز مقاله متنی را از یکی از رمانهای مشهور قرن نوزده میلادی به زبان انگلیسی ذکر میکنیم و سپس ردپای عنوان دستهای آلوده را دنبال کرده، به گذشته بر می گردیم و به نامهایی چون ماکیاولی[1] میرسیم؛ هرچند که شهرت و رواج فعلی این عنوان را باید بیش تر مدیون نوشتهها و کارهای نظریّه پرداز معروف آمریکایی درعرصهی سیاست، یعنی مایکل والزر،[2] بدانیم. نظرات والزر با توجّه به کارهای دانشمندان پیش از وی، چون ماکیاولی و ماکس وبر[3] و با توجّه به تغییرات مشخّص در نگرش فکری وی، به طور مختصر مورد بحث واقع میشود. به دنبال آن، پنج مسألهای که این مقاله برای طرح آن نوشته شده را مطرح خواهیم کرد.
نخستین مسألهایکه به آن خواهیم پرداخت این است که آیا موضوع دستهای آلوده مطلبی سردرگم و قواعد آن متناقض است؟ دوم، آیا عبورکردن و نادیده گرفتن حدود و ضوابط اخلاقی به خاطر مصالح سیاسی، در چارچوب اخلاق و قوانین آن انجام میشود و یا فراتر از آن اتفاق میافتد؟ سوم، آیا فراخوان «دستهای آلوده» از هر جهت و یا حداقل در اصول، محدود به سیاست است یا این که میتواند در سایر جنبههای زندگی نیز کاربرد داشته باشد؟ این مسألهی مهمی است. چهارم، شرایطی که موجب توجیه مسألهی دستهای آلوده می شوند چه هستند؟ پنجم، علیرغم این که مسألهی دستهای آلوده با موضوع دو راهیهای اخلاقی نسبت و شباهت دارد، ولی مسأله این است که آیا این شباهتها میتواند موجب نادیده گرفتن تفاوتهای مهم گردد؟
در جریان بحث پیرامون موضوعات فوق، به مسایل مرتبط دیگری نیز خواهیم پرداخت؛ نظیر تفاوتها وشباهتهای موضوع دستهای آلوده با «واقعگرایی اخلاقی»،[4] چگونگی تمسّک به اصول «اخلاق نقش»[5] برای منطقی نشان دادن قواعد مسألهی دستهای آلوده، کشف ارتباط این موضوع با مسألهی «حدود اخلاق وظیفهگرا»[6] و تأکید بر این نکته که بیشترین انگیزه در رویآوردن به مسألهی دستهای آلوده از موضع مبهم علم اخلاق در قبال نبایدهای مطلق اخلاقی ناشی میشود؛ زیرا موضع علم اخلاق در این قسمت دارای دو بخش است؛ انکار آن ها، به همراه تعلّق خاطر انسانها در داشتن و انجام دادن برخی از آن ها.
حقِ اخلاقی: امکان یا امتناع؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد نشان دهد که (1) ”حق“ معنایی اخلاقی نیز دارد؛ و (2) تکالیف اخلاقی به دو دسته تکالیف متناظر با حقِ اخلاقی، و تکالیف غیر متناظر با چنین حقی تقسیم می شوند. حقِ اخلاقی حقی است که از ملاحظاتی اخلاقی نشأت می گیرد و بیانگر یا مبرز این ملاحظات است. برای استدلال به سود این مدعیات دست کم دو راه وجود دارد: یکی بررسی مبانی توجیهی حق و نشان دادن اینکه توجیهی که به سود برخی از حقوق وجود دارد توجیهی اخلاقی است (بخش 2) و دیگری بررسی نقش، جایگاه و کارکرد حق در اخلاق و گفتمان اخلاقی (بخش 3).
مبانی و اصول روابط بین الملل در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره اول پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
11 - 38
اسلام به عنوان کامل ترین و آخرین دین الهی، با داشتن نزدیک به یک و نیم میلیارد پیرو وجود حدود پنجاه کشور مسلمان در عرصه نظام بین الملل، باید دستورات و قواعدی را به مسلمانان ارائه کرده باشد یا این قواعد در متون اسلامی موجود باشند تا مسلمانان بر اساس آنها یا با بهره گیری از آنها، به تعامل با سایر ملت ها بپردازند. در این مقاله سعی شده مبانی و اصول مورد نظر اسلام برای رفتار و تعامل در نظام بین الملل، از قرآن، سنت پیامبر6و سیره امام علی7استنباط و ارائه شوند. ابتدا هر مبنا به اجمال مورد بحث قرار گرفته، و پس از آن اصولی که مبتنی بر آن مبنا است بدون هر گونه توضیحی بیان شده است. منظور از مبانی، آموزه ها و باورهای ثابت و غیرقابل تغییر اسلام است که زیرساخت های فکری و اعتقادی مسلمانان را تشکیل می دهند، و منظور از اصول، راهبردهای کلان و اصلی قابل عمل در هر زمان هستند که از مبانی استنباط و استخراج می شوند. این اصول اگرچه ممکن است در هر دوره زمانی ثابت باشند اما در گسترده تاریخ و در دوره های زمانی مختلف، متناسب با شرایط سیاسی اجتماعی قابل انعطاف و قابل تفسیر هستند.
استلزامات اخلاق در عرصه اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
5 - 24
حوزه های تخصصی:
ارزش های اخلاقی یکی از مهم ترین عناصری هستند که اصلاح اجتماعی متقوّم به آنهاست، اما از آنجا که ادبیات اخلاقی ما غالباً رویکرد فردی دارد، بازخوانی اخلاقیات اسلامی در افق اجتماعی و تمدنی ضرورت دارد . نگارنده جداانگاری اخلاق و سیاست را مردود می داند و دوگانه انگاری ماکس وِبِر را به تفصیل مورد نقد قرار داده و اذعان دارد که مبانی، اصول و آموزه های اخلاقی مربوط به دو حوزه فردی و اجتماعی در یک نظام اخلاقی واحد سامان می یابد . در عین حال، معتقد است که عرصه اجتماعی اخلاق، اقتضائات خاصی دارد و با لوازم ویژه ای همراه خواهد بود که از دریچه نگاه فردی قابل مشاهده نیست و مستلزم نگاه کلان اجتماعی است . از این رو، در این جستار، اخلاق اجتماعی را از چهار جهت: 1) موضوع؛ 2) غایت؛ 3) منبع؛ ۴) نوع الزام، با اخلاق فردی مقایسه کرده و سعی کرده است ممیّزات آن را برشمارد و از این طریق ضرورت بازخوانی آموزه های اخلاقی اسلام در افق اجتماعی و استلزامات آن را آشکار سازد .