مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال شخصیت وابسته
حوزه های تخصصی:
اثربخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در درمان یک مورد اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر, تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر بینش در وابستگی و کاهش افسردگی مراجع بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعه موردی بود. یک آزمودنی 26 ساله دختر که با استفاده از مصاحبه بالینی، ملاک های تشخیصی DSM-IV-TR و آزمون رورشاخ مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تشخیص داده شد، شرکت کرد و با استفاده از مقیاس افسردگی بک (1978) و پرسشنامه مکانیسم های دفاعی (آندروز و همکاران, 1993) مورد ارزیابی قرار گرفت. اثربخشی درمان با استفاده از مشاهده, خود گزارشی مراجع و تکرار پرسشنامه افسردگی انجام شد.
یافته ها: در میزان وابستگی بیمار کاهش قابل ملاحظه ای مشاهده شد و در مقیاس افسردگی بک, نمره مراجع از 19 در جلسات اول به 8 در جلسه آخر کاهش یافت.
نتیجه گیری: روان درمانی مبتنی بر بینش با تکیه بر تداعی آزاد و تخلیه هیجانی, در درمان اختلال شخصیت وابسته مؤثر می باشد.
کلید واژه: اختلال شخصیت وابسته, روان درمانی مبتنی بر بینش, مطالعه موردی
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت الگوی پایداری از رفتار و تجربه درونی است که با انتظارات فرهنگی به میزان قابل ملاحظه ای مغایرت دارد، فراگیر و انعطاف ناپذیر است، در دوران نوجوانی یا بزرگسالی آغاز می شود، در طی زمان پایدار است و به پریشانی و اختلال منجر می شود یکی از انوع اختلالات شخصیت، اختلال شخصیت وابسته است. این به واقع سازگارانه و طبیعی ست که آدمیان نیازمند برقراری ارتباط با دیگران و یاری گرفتن از آن ها باشند، اما در افراد دارای اختلال شخصیت وابسته این نیازهای وابستگی بیش از اندازه بوده و می توانند کاملاً مشکل ساز باشند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی زنان دارای شخصیت وابسته است. بدین منظور از میان زنان مراجعه کننده به کلینیک های مشاوره شهر تهران تعداد 30 نفر که بر اساس آزمون میلون (MCMI) دارای شخصیت وابسته بودند به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و گروه کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه رفتار درمانی دیالکتیکی و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. پیش از انجام مداخلات و بلافاصله پس از انجام مداخلات هر دو گروه به وسیله آزمون خودکارآمدی عمومی شرر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد در بین گروه های آزمایش و کنترل، با ثابت نگه داشتن اثر پیش آزمون، تفاوت معنادار وجود دارد (P
تأثیر روان درمانی پویشی بلندمدت کرنبرگ بر ساختار شخصیت بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی تأثیر روان درمانی پویشی بلند مدت با رویکرد روابط موضوعی کرنبرگ بر ساختار شخصیت بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته بود. روش : 30 مراجع مبتلا به اختلال شخصیت وابسته از بین زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی تهران بر اساس معیارهای تشخیصیDSM5 و ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند؛ آزمودنی ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. رضایت آگاهانه از آزمودنی ها اخذ شد و گروه آزمایش به مدت 6 ماه و دو جلسه در هفته تحت درمان روان پویشی بلند مدت قرار گرفتند، گروه کنترل نیز به منظور رعایت اخلاق پژوهش در نوبت رواندرمانی قرار گرفت. مصاحبه ساختار یافته برای ارزیابی سازمان شخصیت (STIPO) در ابتدا از هر دو گروه گرفته شد. علاوه بر آن پس از 6 ماه و پس از پایان جلسات درمانی نیز مجدداً تکرار گردید. یافته ها : نتایج نشان داد گروه آزمایش کاهش معناداری در میانگین ابعاد ساختاری خشکی شخصیت، هویت و مکانیزم های دفاعی پس از 6 ماه از درمان و در ابعاد ساختاری خشکی شخصیت، هویت، مکانیزم های دفاعی، روابط موضوعی و اخلاقیات پس از اتمام درمان نسبت به گروه کنترل نشان داد. نتیجه گیری: برحسب نتایج حاصل از این پژوهش مداخله روان درمانی پویشی بلند مدت با رویکرد روابط موضوعی کرنبرگ بر تغییر ساختار شخصیت مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته اثرگذار بود. به متخصصان بالینی در کار با بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وابسته استفاده از این درمان توصیه می شود.
اثربخشی درمان شناختی - تحلیلی بر خودکارآمدی و مشکلات بین فردی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۶۹
208-229
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی _ تحلیلی بر خودکارآمدی و مشکلات بین فردی زنان دارای شخصیت وابسته بود. ت روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه زنان 19 تا 40 ساله شهر تهران که به مراکز مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، دفتر مشاوره تنکابنی و دفتر مشاوره پژوهشگر، مراجعه کرده و بر اساس آزمون شخصیت میلون دارای اختلال شخصیت وابسته بودند، تشکیل می داند. از بین افراد جامعه 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش در معرض 10 جلسه درمان شناختی _ تحلیلی قرار گرفت درحالیکه گروه کنترل این درمان را دریافت نکرد. افراد گروه کنترل و آزمایش قبل از اجرای مداخلات و یک ماه پس از اجرای مداخلات از طریق پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (1982) و مقیاس مشکلات بین فردی بارخام (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی _ تحلیلی به طور معناداری (P<0.0001) در افزایش خودکارآمدی و کاهش مشکلات بین فردی افراد گروه آزمایش موثر بوده است. نتیجه گیری: متخصصان حوزه سلامت روان می توانند از درمان شناختی _ تحلیلی در بهبود مشکلات بین فردی و خودکارآمدی زنان دارای اختلال شخصیت وابسته بهره مند شوند.
وضعیت فقهی- حقوقی معاملات افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 16
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: گسترش اختلالات روانی در سطح جوامع سبب آسیب پذیری و آسیب رسانی به بسیاری از افراد شده است. در این میان افراد مبتلا به انواع اختلالات در معرض آسیب بیشتری قرار می گیرند. اختلال وابسته یکی از شایع ترین اختلالات روانی شخصیتی است که در آن فرد نیاز مفرط و فراگیری به مراقبت دارد و نیازمند آن است تا دیگران مسئولیت اکثر مسائل عمده زندگی شان را به عهده بگیرند؛ به گونه ای که به جهت ترس از دست دادن حمایت یا تأیید دیگران و جلب حمایت و محبت آن ها به هر عمل ناخوشایندی از جمله معاملات اکراهی مبادرت می ورزند که مستقیماً صحت اعمال حقوقی ایشان را تحت تأثیر قرار می دهد. آنچه به عنوان سؤال اساسی مطرح است این است که وضعیت صحت معاملات افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته با توجه به ویژگی هایی که دارند چگونه است؟
روش پژوهش: نوشتار حاضر به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی تدوین شده است. جهت روشن شدن ابعاد فقهی موضوع، با ارسال استفتا، نظر مراجع تقلید به دست آمد و به تحلیل آرا پرداخته شد و همچنین برای بررسی ابعاد حقوقی موضوع پرونده های قضایی مرتبط شناسایی شد و مورد مطالعه و ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها و نتیجه: نتایج حاصل شده بدین شرح است که در اختلالات شخصیتی، در فرض اختلال شخصیت وابسته، افراد برخلاف میل باطنی خود و صرفاً به جهت ترس از دست دادن حمایت دیگران و یا شریک وابسته به معاملات اکراهی روی می آورند و همین مسئله سبب خدشه دار شدن رضای معاملی می شود و وفق ماده 199 قانون مدنی، که معاملات اکراهی را غیرنافذ دانسته، معاملات این دسته از افراد نیز به جهت اکراه ناشی از اختلال روانی در وادی عدم نفوذ قرار می گیرد و در صورت رضایت معامله صحیح است و منشأ آثار خواهد بود.