جای نام هایی که برای نامیدن گستره وسیعی از نیمه غربی ایران به کار می رفتند، از سقوط ساسانی تا برآمدن صفویان، در عرصه اجتماعی و سیاسی اداری تغییرات فراوانی یافتند و در نوشته هایی که در این مقطع تألیف شدند، به گونه های مختلفی به کار رفتند. در تاریخ نگاری اسلامی این جای نام ها نیز به تناوب استفاده می شدند و مورخان از آن ها برای پرداختن به گستره جغرافیایی مدنظرشان بهره می بردند. پرسش اصلی جستار پیش رو این است که جای نام های جبال، قهستان و عراق عجم چگونه در نوشته های گوناگون مورخان ظاهر شدند و کاربرد آن ها چگونه بود. رویکرد پژوهشی این نوشتار مبتنی بر توصیف عمیق و گسترده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در اندیشه مورخان اسلامی، جبال (تقریباً) در سده سوم به عنوان جای نام رایج گستره وسیعی از نیمه غربی ایران به کار می رفت. به تدریج و بدون آن که تعریف و تحدید مشخصی داشته باشد در انواع نوشته های تاریخی رواج یافت و جایگزین جای نام های باستانی منطقه از قبیل ماه و پهله شد، اما در سده بعد به سبب تحولات سیاسی منطقه و مهم شدن برخی شهرها نظیر ری و اصفهان، شهرمحوری بر نگرش بسیاری از مورخان غالب شد و اجازه نداد جبال به عنوان یک جای نام رایج، اشاعه پیدا کند. همچنین جای نام قهستان که ترجمه فارسی جبال بود، در این مقطع در نوشته های فارسی رواج یافت و بر آشفتگی ها افزود. در سده ششم جای نام عراق عجم به تدریج در نوشته های مورخان جای باز کرد؛ اما به سبب رونق یافتن تاریخ نگاری عمومی در سده های هشتم و نهم هجری که با تکیه بر منابع سده سوم تا ششم هجری فراهم آمدند، جای نام های جبال و قهستان درحالی که در عرصه اجتماعی و سیاسی-اداری تقریباً فراموش شده بودند، نیز در نوشته های مورخان فارسی نویس به حیات خود ادامه دادند، البته مورخان مصر و شام تا حد زیادی از این آشفتگی بر کنار بودند.