فردوس هنر

فردوس هنر

فردوس هنر سال اول تابستان 1399 شماره 1

مقالات

۱.

مبانی نظری معماری اشراقی: آیا معماری اشراقی ممکن است؟

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فضای معماری فضای نوری نور اشراقی طراحی نور نور/ فضا شهاب الدین سهروردی مارتین هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۵ تعداد دانلود : ۴۷۰
بیان مسئله: معماری اشراقی یعنی آن معماری که در تعریف مبانی اولیه اعم از اجزاء، مقدمات و کلیت مبتنی بر نظریة فلسفی و وجودشناسی اشراق باشد؛ فلسفه ای که مؤسس آن در عالم اسلامی شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق است و قطب الدین شیرازی از مفسران مشهور آن است. این معماری تا آنجا که فلسفه اشراقی نظریه ارسطویی ماده و صورت را در خود هضم و جذب کرده و با آن همراه است از معماری کلاسیک که مفاهیم فلسفی صورت و ماده جوهر و عرض را مفروض می شمارد، تمییز داده نمی شود. ماده تا بی نهایت تقسیم پذیر است و آنچه به آن وحدت می بخشد صورت است، اما آن اصل متافیزیکی مهمی که مخصوص معماری اشراقی است و بر صورت افزون می شود و حتی بر آن غلبه دارد؛ نور است.هدف مقاله: در این مقاله دربارة فرضیه معماری نور و امکان انطباق آن با نور محصور در فیزیک و معماری مبتنی بر صورت فضایی بحث می شود. این مقاله هنوز مدعی استخراج معماری موسوم به اشراق نیست بلکه در مبانی فرضیة چنین معماری غور و تحقیق می کند که می تواند موردعلاقه اندیشمندان معمار ملی و اسلامی این سرزمین باشد.نتیجه گیری: فضاهای نوری در معماری یعنی آن فضاها که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از شعاع نور بهره مندند بر فضاهای غیرنوری نه تنها در ظهور غلبه دارند بلکه معنی و مفهوم و حتی مفاهیم بنیادی فضاهای غیرنوری جهان منوط به معنی و مفهوم فضاهای نوری است. این فضاهای نوری در حکم آینه هایی هستند که فضاهای واقعی و جهان واقع ما را احاطه کرده اند و از آنها گریزی به خارج نداریم. اما ما جهان واقعی و فضای واقعی را پذیرفته ایم زیرا ما به فضاهای نوری که متمایز کننده اند واقف هستیم. از سوی دیگر می توان گفت در کنار فضاهای نوری فضاهای کور و تاریکی وجود دارند و ازاین رو که آنها را تنها در فضاهای روشن و نوری می توان به جای آورد تابع فضاهای روشن یافته می شوند. فضاهای روشن آینه اند و فضاهای گم شده را در آنها می توان به جای آورد و بازشناخت. برخلاف عقیده تیموتی میشل که می گوید جهان و امر واقعی کاملاً بیرون از تجلی و ظهور ظاهر می شود و قلمروی ناب واقعی است که مقدم بر همه ظهور است به نظر ما فضای نوری در شناخت مقدم بر فضای واقعی، تاریک و موهوم است و فضای موهوم و هیولایی بدون نور قابل شناخت نیست. معماری اشراقی یک معماری ضد راز و ضد استعاره ای است. همه چیز را باید آن چنان که شرقی است، تعریف کرد و ساخت. در زبان این معماری روشنی جای استعاره را می گیرد و همه چیز برای دیدن و دیده شدن به کار می آید.
۲.

بررسی گونه شناختی چراغ پایه های فلزی دوره میانی اسلامی در ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: لوازم روشنایی پیشامدرن چراغ پایه فلزکاری ایران دوره اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۴۰۱
بیان مسئله: چراغ پایه های فلزی، از سده چهارم هجری به این سوی، از جمله شاخص ترین نوع وسیله های روشنایی دوره اسلامی در ایران به شمار می روند. چراغ پایه ها، همان گونه که از نامشان پیداست، پایه یا ایستنده ای بوده اند که پیه سوزی بر روی آنها قرار می گرفته است. این وسیله ها در روند تکامل خود از طرح های شاخصی برخوردار شده اند که شناخته شده ترین آنها با روپایه های کاودیسی شده و پایه های چمباتمه زده از اشکال درخشان سده های پنجم و ششم هجری به شمار می رود. مسئله عمده ای که این تحقیق بدان می پردازد بررسی و پی گیری روند تحولات طرح چراغپایه های فلزی دوره اسلامی در ایران و شناسایی مهم ترین ویژگی های گونه شناختی آنها است.هدف مقاله: براین اساس، این مقاله بر آن است تا با مطالعه مهم ترین تحولات و تغییرات ایجاد شده در شیوه طراحی چراغ پایه های فلزی دوره اسلامی مسیری را که هر کدام از آنها از ابتدای دوره اسلامی تا حدود سده هفتم هجری طی کرده اند شناسایی و ترسیم کند. سؤال مقاله: بارزترین گونه های چراغ پایه های فلزی تولید شده در ایران دوره اسلامی چه ویژگی هایی دارند؟روش تحقیق: برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی تحلیلی استفاده و درصد بسیار زیادی از اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانهای جمعآوری شده است. همچنین، در این پژوهش، برای تبیین تحولات صورت گرفته در انواع و گونههای مختلف چراغ پایه های فلزی ایرانیاسلامی از معیارهای خاصی بهره گرفتهام که کمار ویاس برای بررسی نظاممند تاریخ تحولات اشیا پیش روی محققان نهاده است. نتیجه گیری: پس از انجام بررسی های لازم، درنهایت، مهم ترین تحولات طراحی چراغ پایه های فلزی دوره اسلامی ایران طی سه گونه متمایز شناسایی و دسته بندی شده است: گونه اول چراغ پایه هایی با روپایه های کاودیسی شده و پایه های چمباتمه زده را شامل می شود؛ گونه دوم، دربرگیرنده چراغ پایه هایی با روپایه های گنبدی شکل با پایه های چمباتمه زده است و، نهایتاً در گونه سوم، چراغ پایه هایی با پایه های گنبدی شکل را معرفی می کند. در آخر مشخص شد که هم زمان با رواج و رونق شمعدان های زنگوله ای شکل مشهور دوران اسلامی در ایران تحول طراحی چراغ پایه ها متوقف شده است؛ به نظر می رسد محبوبیت روزافزون شمعدان های فلزی این دوره موجب کاهش استفاده از این چراغ پایه ها شده است.
۳.

معرفی و آسیب شناسی کتاب های درسیِ آموزش هنر با موضوع زندگی و آثار استاد محمود فرشچیان (وزارت آموزش وپرورش؛ از سال 1362 تاکنون)

کلیدواژه‌ها: وزارت آموزش وپرورش کتاب درسی آموزش هنر محمود فرشچیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳ تعداد دانلود : ۲۶۱
بیان مسئله: بدون تردید، هنر یکی از مؤثرترین شاخصه های توسعه فرهنگی در طول تاریخ بشری بوده است. از سوی دیگر پایداری و رشد هنر در متن فرهنگ، در گرو آموزش علمی میسر بوده است. یکی از بهترین شیوه های آموزش هنر هم، آشنایی دانش آموزان با نحوه سیروسلوک اخلاقی بزرگان هنر و شناخت و بررسی آثار ارزشمند آن ها است. در این میان زندگی و آثار استاد محمود فرشچیان به عنوان مصداق بارزی از این بزرگان مورد تأمل بوده است. هدف مقاله: هدف در گام نخست، معرفی و توصیف دقیق و مستند کتاب های درسی آموزش هنر با موضوع استاد فرشچیان و در گام بعدی، آسیب شناسی و شناخت نقاط قوت و ضعف این منابع، جهت اتخاذ سیاست های راهبردی و مؤثر در این زمینه بوده است. سؤال مقاله: آیا کتاب های درسی آموزش هنر با موضوع استاد محمود فرشچیان به طور مستند و جامع معرفی و توصیف شده اند؟ و آیا این منابع حساس به لحاظ نقش آموزشی و پرورشی شان، آسیب شناسی و تحلیل شده اند؟ روش تحقیق: این مقاله، با روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد و اطلاعات کتابخانه ای و میدانی، ضمن معرفی و توصیف نسبتاً جامع کتاب های درسی آموزش هنر (با محوریت فرشچیان)، به ویژه کتاب های مقطع راهنمایی، از سال 1362 تاکنون که توسط آموزش وپرورش منتشر شده اند، به آسیب شناسی فرم و محتوای این منابع پرداخته است. نتیجه گیری: ضمن تحسین وزارت آموزش پرورش در بازتاب دادن زندگی و آثار فرشچیان در کتاب های درسی آموزش هنر، مطالب و آثار درباره هنرمند، دارای کاستی ها و کمبودهای جدی علمی-پژوهشی هستند که فهرست آن ها در پایان این مقاله درج شده است. آسیب شناسی اصولی این کتاب ها، می تواند بر غنای این نوع از منابع آموزشی بیفزاید.
۴.

مقایسه ساختاری خطِّ نسخ ایرانی و خطِّ نسخ عثمانی (با تمرکز بر کتابت جز سیم قرآن مجید به خط احمد نی ریزی و محمد شوقی افندی)

کلیدواژه‌ها: خط نسخ نسخ ایرانی نسخ عثمانی احمد نی ریزی محمد شوقی افندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳۴ تعداد دانلود : ۹۳۲
بیان مسئله: از دیرباز تا کنون، خط نسخ در کنار خط کوفی و نستعلیق، سه خط اصلی در کتابت و هنر کتاب آرایی در جهان اسلام به شمار می روند اما با مطالعه دقیق در حوزه سبک شناسی خط نسخ، تفاوت هایی در نوع کتابت این خط در کشورهای مختلف مشاهده می شود که نیازمند بررسی دقیق است. هدف مقاله: انجام این پژوهش به منظور ارائه شاخص هایی جهت شناخت نسخ ایرانی از عثمانی صورت گرفته تا علاقه مندان به هنر خوشنویسی و پژوهشگران توانایی تشخیص این دو سبک را از یکدیگر بیابند و همچنین می توان هدف فرعی این پژوهش را کمک به نسخه شناسان دانست زیرا سبک شناسی این دو قلم، برای شناسایی محل و ادوار نسخه های فاقد تاریخ کتابت مفید است.  سؤالات مقاله: 1. آیا شیوه نگارش خط نسخ در ایران و کشور عثمانی با یکدیگر متفاوت بوده است؟ 2. درصورتی که شیوه نگارش خط نسخ در ایران و عثمانی، متفاوت باشد، تمایز میان آن ها برای خوشنویسان و نسخه شناسان مبتدی دشوار است، پس چگونه می توان این دو شیوه را از یکدیگر تشخیص داد؟ روش تحقیق: در این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای - تحلیلی صورت گرفته، نخست اطلاعاتی در خصوص خط نسخ و دو خوشنویس برجسته جهان اسلام احمد نی ریزی و محمد شوقی افندی که اولی ایرانی و دومی عثمانی است، جمع آوری شده و سپس شیوه کتابت این دو هنرمند بزرگ در جز سی ام قرآن به صورت دیجیتالی و به کمک نرم افزار مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. نتیجه گیری: تجزیه وتحلیل های صورت گرفته، نشان داد که نسخ رایج در ایران با عثمانی متفاوت بوده و به منظور تشخیص این دو شیوه، شاخص هایی از قبیل؛ بررسی شیب کرسی، مد و تشدید، اندازه اعراب، شیوه کتابت سکون، اندازه دندانه ها، زاویه حروف عمودی نسبت به کرسی ارائه شده است.
۵.

شناسایی ابزارها و روش های مناسب تبلیغاتی برای معرفی و توسعه بازار فرش دست باف ایران

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فرش دست باف ایران تبلیغات ابزار تبلیغ شیوه تبلیغ رسانه یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۸ تعداد دانلود : ۲۴۴
بیان مسئله: فرش دست باف ایران، هنر دیرین این سرزمین است که نه تنها یک زیرانداز و کالای مصرفی، بلکه همچون عنصری فرهنگی، حامل بار تاریخ، فرهنگ، باورها، آداب ورسوم، زیبایی های هنری و هویت بومی ایران است. افزون بر این ها، فرش دست باف نقش اقتصادی درخور توجهی ایفا می کند. بر این پایه، دستیابی به بهترین ابزار و شیوه برای تبلیغ فرش دست باف ایران، برای دوام و مانایی این هنر کهن و صنعت ملّی و نیز به منظور حفظ و توسعه بازارهای آن دارای اهمیت است. از این رو پژوهش حاضر در همین مسیر به انجام رسیده است. هدف مقاله: برای بقا و ماندگاری هنر- صنعتی که افزون بر ارزآوری برای کشور، مایه ارتزاق و معیشت بخشی از مردم ایران است، ناگزیر باید در اندیشه توسعه بازار و افزایش مصرف کنندگان بود و برای این مهم، «تبلیغات» نقشی ویژه دارد. بر این پایه هدف از این پژوهش «شناسایی ابزار و روش های مناسب تبلیغاتی برای معرفی و تبلیغ فرش دست باف ایران» بوده است که در خلال آن اهداف فرعی دیگری همچون «شناسایی ارزش ها و ویژگی های مثبت فرش دست باف ایران برای بهره گیری از آنها در فرایند تبلیغ» نیز دنبال شده است. سؤال پژوهش: پرسش اصلی این پژوهش آن است که چگونه، با چه شیوه و با استفاده از کدام ابزار تبلیغاتی می توان زمینه معرفی و گسترش بازار فرش دست باف ایران را فراهم آورد؟ و آیا فرش دست باف ایران مزایای ویژه ای در این فرایند دارد؟ روش تحقیق: این پژوهش از روش پیمایشی برای بهره گیری از آراء و نظرات صاحب نظران حوزه تبلیغات و ارتباطات بهره برده و تجزیه وتحلیل داده ها متناسب با سطوح متغیرها صورت پذیرفته است.به این منظور «متخصصان ارتباطات و تبلیغات در ایران» به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند و نمونه گیری در این پژوهش به صورت سهمیه ای و هدفمند بوده است.تجزیه وتحلیل داده ها نیز با استفاده از شیوه های آمار توصیفی- استنباطی با اتکا به نرم افزار SPSS.16 انجام شد. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که ابزار گوناگون تبلیغاتی در میزان شناساندن فرش دست باف ایرانی به مصرف کنندگان اثرات یکسانی ندارند. بین «شناساندن مزایای فرش دست باف ایران و معایب سایر کف پوش ها و زیراندازها» و نیز «شناساندن مزایای فرش دست باف ایران و معایب فرش های تولیدی کشورهای دیگر» با «میزان اقبال خریداران به فرش ایران» رابطه معناداری وجود دارد.در انتخاب ابزار و پیام تبلیغاتی برای معرفی فرش دست باف ایران، «سطح پوشش رسانه»، «به هنگام بودن»، «دوام و ماندگاری»، «قابل اعتماد بودن»، «در دسترس بودن و سهولت استفاده»، و «هزینه» از عوامل تعیین کننده به شمار می آیند. در میان انواع ابزارها و گونه های تبلیغات، تبلیغات پخشی (تلویزیون، رادیو، ماهواره و...)، بیشترین کارآمدی را در معرفی و تبلیغ فرش دست باف دارا هستند. برپایی نمایشگاه در رتبه دوم و تبلیغات چاپی (روزنامه، مجله، بروشور و...) در جایگاه سوم واقع شده اند. در میان ویژگی های قابل تأکید فرش دست باف در روند تبلیغات، «تنوع طرح، نقش، رنگ، اندازه و جنس در فرش دست باف ایران» مهم ترین است. همچنین در این پژوهش آشکار شد که بهره گیری از چهار شیوه مرسوم در فرایند «یادگیری» -روش های «نفی و اثبات»، «شرطی سازی»، «طرح ناگهانی» و «استدلالی» - در تبلیغ هنر - صنعت فرش دست باف ایران دارای اهمیت و کاربرد است.
۶.

نظریه «معماری جمعی» در معماری معاصر کشورهای اسلامی: تحلیل و بررسی گونه های مختلف معماری جمعی در معماری معاصر کشورهای اسلامی بر اساس ارتباط «معمار - کاربر»

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معماری جمعی معماری مشارکتی کاربر گونه شناسی معماری معماری معاصر کشورهای اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸۸ تعداد دانلود : ۴۲۹
بیان مسئله: واژه هایی همچون؛ معماری مشارکتی، معماری جمعی، معماری اجتماعی و ... به طورکلی به گونه های مختلفی از حضور کاربر در فرایند طراحی معماری اشاره دارند هرچند که هر یک به لحاظ نوع و سطح مشارکت کاربر در فرایند طراحی با دیگری متفاوت است. بسیاری از منابع موجود در این حوزه ها بیشتر به جنبه های نظری مشارکت در طراحی پرداخته اند، و کمتر به نمونه های بارز آن در معماری معاصر پرداخته شده است. از سویی دیگر معمولاً زمانی که صحبت از مشارکت در طراحی می شود بیشتر یادآور دخالت مستقیم کاربران از طریق پرسش نامه، کارگاه و حتی حضور در مرحله ساخت بنا است. این تحقیق به دنبال پاسخ به این پرسش است که گونه های مشارکتی معماری معاصر کشورهای اسلامی شامل چه مواردی است؟ هدف مقاله: رسیدن به طبقه بندی و گونه شناسی معماری جمعی در کشورهای اسلامی. روش شناسی تحقیق: در این تحقیق علاوه بر روش تحقیق کیفی، با استفاده از روش تحقیق عملیاتی-تکنیکی سعی بر این است تا بتوان با استفاده از نمونه های کارآمد و پاسخگوی معماری جمعی به طبقه بندی و گونه شناسی رویکردهای آن دست پیدا کرد. شیوه گردآوری اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای و منابع معتبر این حوزه، از طریق بازدید میدانی، مصاحبه های تشخیصی و محتوایی صورت گرفته است. فرضیه های مقاله: گونه های مشارکتی تأویلی و ناحیه گرا بیشتر در معماری معاصر کشورهای اسلامی استفاده می شود. نتیجه گیری: معماری جمعی، دارای گونه های مختلفی از مشارکت کاربر در فرایند طراحی است به طوری که بررسی نظریه ها و نمونه های پاسخگوی معماری جمعی نشان می دهد گونه های مختلفی از نحوه تعامل معمار-کاربر وجود دارد؛ این گونه ها شامل: بسیج اجتماعی، مشارکت پرسش نامه ای، طراحی مشورتی، مشارکت کارکردی، مشارکت تعاملی، ناحیه گرایی و مشارکت تأویلی می باشند. تحلیل و بررسی معماری معاصر کشورهای اسلامی نشان می دهد کاربست نظریه معماری جمعی بیشتر از نظریه های مشارکتی و اجتماعی و از حیث؛ گونه شناسی، بسیج اجتماعی و مشارکت ناحیه گرا و تأویلی، موفق بوده است.