۲.
یکی از نظریات فمینیستی در موج دوم جنبش فمینیسم، نظریه پدرسالاری است. بر اساس نظریه پدرسالاری، منشأ اصلی فرودستی زنان را باید در نظام سلطه پدرسالاری (و یا مرد سالاری) جستجو کرد. نظریه پدرسالاری اگر چه در ابتدا، توسط فمینیستهای رادیکال بنیانگذاشته شد، اما از سوی سایر گرایشهای فمینیستی به استثنای فمینیسم لیبرال مورد قبول واقع گردید. در این مقاله نویسنده تلاش میکند با تبیین و توضیح این مفهوم یا نظریه، نقدی هر چند اجمالی از آن ارایه کند.
۳.
سخن گفتن از فمینیسم و جنبشهای فمینیستی، سهل و دشوار مینماید. بخشی از دشواری پرداختن به فمینیسم را میتوان در تنوع گرایشهای فمینیستی دانست که گاه به تعارضهای جدی در ناحیه نظر و عمل کشیده میشود. از سوی دیگر درکنار تنوع گرایشهای فمینیستی، میتوان به تنوع برداشتهای متفاوت و متناقض نسبت به فمینیسم و همچنین دستاوردها و پیامدهای فمینیستی اشاره کرد که ضرورت احتیاط و همه سواندیشی در سخن گفتن از فمینیسم ایجاب میکند. بر این اساس ابتدا باید از ضرورتهای بحث از فمینیسم اشاره کرد که در آن به طور ضمنی به بخشی از دشواریهای گفت و گو درباره فمینیسم نیز اشاره میشود.
۵.
میزگرد با موضوع «فمینیسم اسلامی» با حضور حجت الاسلام زیبایینژاد، و آقای ابراهیم شفیعی سروستانی که اسفندماه سال جاری در دفتر مطالعات و تحقیقات زنان (قم) برگزار شده است. که دیدگاه های این بزرگواران در این شماره به نظر خوانندگان عزیز می رسد.
۶.
جهانی که مکتب فمینیستی معاصر ترسیم میکند، جهان عجیبی است. از تاریخی سخن میگوید، که با آنچه درگروههای تاریخ دانشگاهها، تدریس میشود، مغایرت دارد. دیدگاهی را علمی میخواند که فقط به طور گزینشی، آموزههای گروههای علوم را اتخاذ میکند و رویکردی متناقض و غیرلیبرال به اخلاق است که در آن درستی یک عمل تا حد زیادی به فاعل آن بستگی دارد. جهانبینی ارائه شده در فمینیسم معاصر، شباهت زیادی به فرد شعبده باز دارد که میتواند در برنامه تحسین برانگیزی تردستی کند، به شرط آنکه از زاویه خاصی به برنامه او نگاه کنید و هیچ تلاشی برای بررسی دقیق کارش صورت نگیرد. در حقیقت نمیتوان به راحتی این تردید را از بین برد که دلیل اصرار همیشگی فمینیستها بر وجود دپارتمان جداگانهای برای برنامه "مطالعات زنان"، این است که مطالب آنها اگر مانند تاریخ، فلسفه، یا علم، تدریس میشد، مورد بازبینی دقیق و بررسی نقادانه قرار میگرفت؛ در حالیکه آنها باید از این بازبینی نقادانه، معاف باشند. در این مقاله رابرت شیفر به نقد ریشه های نقد نشده فمنیسم می پردازد.