مقاله حاضر به بررسی سرمایه اجتماعی، فرهنگی و نمادین امام خمینی به عنوان رهبر نهضت اسلامی ایران و بنیانگذار جمهوری اسلامی اختصاص دارد. سرمایه کل ایشان ترکیبی است از سرمایه اجتماعی و فرهنگی که وجهی نمادین یافته و بعد از رحلت ایشان به عنوان یک میراث برای کنش گران حاضر در میدان سیاسی جمهوری اسلامی باقی مانده است. هدف از نگارش این مقاله آن است که مفهوم «سرمایه نمادین» در کلام و اندیشه حضرت امام مورد شناسایی و تعریف واقع شود. نتیجه این نوشته ارائه تعریف از سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین حضرت امام خمینی است.
در پیروزی انقلاب اسلامی عوامل متعددی را میتوان مؤثر دانست. آن چه تا کنون در بررسیهای مربوط به علل این رویداد کم تر مورد توجه قرار گرفته است، عومل و زیر ساختهای فرهنگی این انقلاب بزرگ است. در کنار مبارزات سیاسی، تلاشهای فکری و فرهنگی وجه اهمیت شخصیتهای مبارزی چون آیت الله دکتر مفتح، شهید مطهری و شهید باهنر و دیگران بوده است.
در این مقاله، تلاش شده تا با عنایت به اینکه انقلاب اسلامی اساساً بر اساس غالب نظریه ها، یک انقلاب فرهنگی و اندیشه ای و ماحصل مبارزات گفتمانی و هژمونیک شدن یک گفتمان در تقابل با گفتمانهای دیگر بوده است و با توجه به این مساله مهم که تلاش امام خمینی برای گفتمان سازی و کسب اعتبار برای این گفتمان و تبدیل آن از اسطوره به پنداره یکی از مهم ترین عوامل پیروزی انقلاب اسلامی بوده است، با استفاده از نظریه و روش تحلیل گفتمان به این سؤال اصلی پاسخ دهد که: «چرا گفتمان سیاسی امام خمینی در میان گفتمانهای متعدد رایج در آستانه انقلاب توانست هژمونیک شود؟»
در پاسخ به این سؤال، نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه همراه با مفاهیمی از نورمن فرکلاف و روث وداک به عنوان چهارچوب نظری انتخاب گردیده است و با مبنا قرار دادن این نظریه، فرضیه این مقاله در پاسخ به سؤال فوق بدین شرح است: «گفتمان سیاسی امام خمینی به دلیل داشتن توان به کارگیری ""رویه های طرد و برجسته سازی""، ""ایفای نقش عاملان سیاسی""، ""اعتبار"" و ""در دسترس بودن""، در آستانه انقلاب اسلامی در ایران هژمونیک شد.»