مشروطه در تاریخ ایران، رویدادی مهم، تأثیرگذار و سرنوشت ساز به شمار می رود. معمولاً از این رویداد به عنوان گذار از خودکامگی به قانون گرایی در ایران یاد می شود و تحلیلگران و محققان تاریخ ایران انتظار داشته اند پس از وقوع آن، ایران وارد جرگه کشورهایی شود که با تأسیس نهادهای بایسته یک نظام مشروطه راه خود را در جهت ایجاد جامعه مدنی باز کند. اما چنین نشد و مشروطه خواهی در ایران متحمل نزاع های بسیاری شد. این امر دلایل متعددی دارد اما در این مقاله تلاش می شود که بر پایه روش تحقیق تاریخی از طریق بازخوانی گزارش های مطبوعات در آن زمان، در خصوص رویارویی های موافقان و مخالفان مشروطه، تأثیر این چالش ها بر عدم شکل گیری حکومت قانون و خصوصاً تداوم استبدادزدگی بررسی شود.
هم بنیان گرفتن انقلاب مشروطه و هم پدید آمدن زمینههای آن را بیهیچ شبههای باید در گرو تشدید حضور روحانیت معاصر شیعه در عرصة سیاست دانست. زمانیکه علما در جنگهای ایران و روس دریافتند که بی همراهی آنها اثری از ایران در این تهاجمات باقی نمیماند، در عمل و نظر وارد کارزار شدند. نتیجه هر چه شد، آنها در مجاهدت و جهاد کوتاهی نکردند. در زمان جنبش تنباکو و راه افتادن کاروان استعماری بریتانیا برای تصاحب منابع اقتصادی ایران هم علمای ایران و عراق پا در میدان گذاشتند و کشور را نجات دادند؛ امّا همگی اینها مقدمهای شد برای ایجاد دگرگونیهای اساسی در ساختار نظام سیاسی ایران که میرفت نه ایرانی باقی بگذارد و نه اسلام و تشیعی!
گستردهترین، پیچیدهترین و پرتکاپوترین حضور روحانیت شیعه در جنش مشروطه اتفاق افتاد و کارزار دیانت و سیاست در این دوره از تحولات تاریخی ایران چنان شدتی گرفت که هنوز هم از مشروطه، رهبران و پیروان آن میگوییم و مینویسیم. بدیهی است که نوع عملکرد و سطح شور و حضور روحانیان درانقلاب مشروطه یکسان نبود و ایبسا هر کدام کاری و دیدگاهی داشتند، امّا در اساس کار، که اصلاح دین، دولت و ملّت باشد، همگی متفق و دلسوز بودند. در این مقاله با عملکرد بزرگان دیانت در عصر مشروطه به اجمال و اختصار آشنا خواهید شد.