فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۲٬۱۵۱ مورد.
منبع:
هنر زمستان ۱۳۷۶ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
داستان گویی نمایشی در ایران
حوزههای تخصصی:
هر چند داستان گویی نمایشی در سرزمین ها و زمان های مختلف همواره وجود داشته، در ایران روال رو به رشدی نداشته است. پیش از اسلام، گوسان های پارتی و خنیاگران ساسانی، هنگام داستان گویی از موسیقی، رقص و آواز و احتمالا همراهی چند بازیگر بهره می گرفتند. این نوع داستان گویی در جریان تغییر مذهب ایرانیان از آیین زردشت به اسلام، جوهره خود را حفظ کرد؛ اما برخی ویژگی های خود را از دست داد و بر بازیگری داستان گو اتکا پیدا کرد. در دوره اسلامی به سبب محدودیت هایی که در پی تفسیر آموزه های دینی برای هنرهای تجسمی و نمایشی به وجود آمد، داستان گوییِ نمایشی به روایتی محدود شد که غالبا یک نفره انجام می گرفت و آن را «نقالی» می خواندند. همین محدودیت موجب تقویت بازیگری شد و بر تعزیه تاثیر گذاشت. با عزاداری گسترده و نمایش گرایانه ای که در دوره صفوی آغاز شد و در قرون بعد به نمایش مصائب (تعزیه / شبیه خوانی) منجر گشت، زمینه اجتماعی مساعدی برای نمایش دادن و تجسم بخشیدن داستان های حماسی و مذهبی فراهم آمد و میراث داستان گویی نمایشی نقالان، این تحول را به کمال رسانید.
بررسی نسبت نور، سایه و تاریکی با تئاتردر قبل و بعد از آدولف آپیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نور از آغازین روزهای پیدایش تئاتر به مفهوم امروزین آن، همراه تئاتر بوده و تا به امروز کارکردهای گوناگونی برای آن تعریف شده است. وجود نور در صحنهی نمایش همیشه همراه با سایه بوده و غیاب آن، تاریکی را به وجود آورده است. به همین دلیل میتوان نور، سایه و تاریکی را عناصر یک حوزهی مشترک دانست و نسبت ها و کارکردهای آنها را مورد بررسی قرار داد . جایگاه نور، سایه و تاریکی و کارکردهای آنها در تاریخ تئاتر دارای یک نقطهی عطف اساسی است و آن نقطهی حضور متفکرانه و نظریه پردازانهی آدولف آپیا در عرصهی تئاتر میباشد. تا زمان حضور آپیا در تئاتر، تنها کارکردی را که برای نور متصور بودند؛ روشن سازی صحنه جهت دیده شدن عناصر موجود بر روی صحنه بود. لیکن با حضور آپیا در تئاتر سایه و تاریکی به همراه نور سه عنصر تشکیل دهندهی هنر نمایش شده و هر یک جایگاه و کارکرد متفاوتی را یافتند. این مقاله میکوشد با بررسی شرایط تئاتر در قبل و بعد از حضور آپیا کارکردها و نسبت نور، سایه و تاریکی را در صحنهی تئاتر مورد بررسی و تطبیق قرار دهد. روش تحقیق بکار برده شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و از تکنیک کتابخانه ای بهره برده شده است.
آخرین نوار کراپ
حوزههای تخصصی:
یادداشت بهرام بیضایی در سوگ اکبر رادی
حوزههای تخصصی:
ظهور شیوه های نوین بازیگری در قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان، تئاتر قرن بیستم را تئاتر کارگردانان می دانند. در این قرن است که جایگاه و پایگاه نظریه های اجرایی از اهمیت ویژه ای برخوردار می گردد و جایگاه عناصر اصلی خلاقیت های تئاتری (متن، بازیگر، کارگردان، دکور، طراح صحنه و لباس و ...) از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. یکی از پرجاذبه ترین این بحث ها، به جایگاه و نقش بازیگر توجه داردزیرا در اجرای تئاتر بازیگر تنها عنصر واقعا زنده است و به همین دلیل بیش از سایر عناصر اجرا در همزمان کردن موضوع نمایش نقش دارد؛ بازیگر به وسیله بدن و بیان،و ریتم و حرکتی که در صحنه می آفریند جهان نقش خود و احساس تماشاگران را در هم می آمیزد، یگانه می کند و جهانی سرشار از تخیل و باور می آفریند . موضوع کار بازیگر، امروزه آن چنان گسترشی یافته که دارای روش ها و مکتب های گوناگون گردیده و به بحثی کلاسیک تبدیل شده است. با توجه به آن که قرن نوزدهم میلادی، دوره ی شکل گیری و توسعه ی تئاتر به مفهوم جدید آن است، و از آن رو که بازشناسی اهمیت نقش بازیگر در تئاتر، اساساً، ریشه در رویکردهای نظری تئاتر قرن نوزدهم دارد، در مقاله ی حاضر کوشش شده است تا به منظور بازنمایی این رویکردها، به بررسی وضعیت بازیگران در اواخر قرن نوزدهم پرداخته و تأثیر و انعکاس نظریه های کارگردانان اواخر قرن نوزدهم در اندیشه و افکار کارگردانان قرن بیستم را، خصوصاً در مورد جایگاه و کار بازیگر در تئاتر، مطرح نماییم.
شیوه نزدیک شدن به متن تئاتری به همراه تجزیه و تحلیل نمایشنامه درخواست شغل
منبع:
تئاتر ۱۳۸۴ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
نقد کتاب: یک رویکرد تجربی: نقد و بررسی نمایشنامه «سه زن بلند بالا(اثر: ادوارد آلبی)»، (Three Tall women)
حوزههای تخصصی:
واکاوی نقش طیب حاج رضایی در کودتای 28 مرداد 1332
حوزههای تخصصی:
پس از سقوط رضا شاه در شهریور 1320، پسرش محمدرضا با تلاش های محمدعلی فروغی و خواست متفقین بر سریر قدرت نشست. هرچند در ابتدای حکومت پهلوی دوم، آزادی های سیاسی برقرار شد و فضا برای تنفس احزاب و گروه های سیاسی بوجود آمد، اما همین آزادی موجب گردید که رفته رفته مخالفان حکومت از گوشه و کنار سر بر آورده، نوای اعتراض سر دهند و درصدد به لرزه درآوردن پایه های سلطنت پهلوی و سپس نابودی آن شوند. در چنین شرایطی که هیاهوی اعتراض از هرسو شنیده می شد، دولت و شاه از هر وسیله ای برای پیش بردن امیال و خواسته های خود سود می جستند. یکی از این ابزارهای کارآمد، گروه هایی از افراد جامعه بودند که با توسل به زور بازو و قبضة چاقو به اهداف خود دست می یافتند. این افراد که با کارهایی چون چاقوکشی، درگیری لفظی و فیزیکی با مردم، زورگویی و گاهی قتل و خونریزی باعث ارعاب مردم می شدند، به حربه ای در دست دولت بدل گردیدند. یکی از این افراد که به عنصری دولتی بدل شده بود و در راستای امیال حکومتی گام بر می داشت، طیب حاج رضایی بود. نقش او را به طور گسترده در حادثة 9 اسفند 1331، کودتای 28 مرداد 1332، دخالت در حوزه های انتخاباتی مجلس هجدهم و درگیری با عوامل ملی گرای مخالف شاه می توان مشاهده کرد. تغییر موضع ناگهانی طیب حاج رضایی و روی گردانی وی از رژیم شاه و روی آوردن به نهضت امام خمینی(س)، جنبة دوم زندگانی طیب را تشکیل می دهد، به طوری که نقش وی را در قیام ضد حکومتی پانزده خرداد 1342 به وضوح می توان مشاهده کرد. بدین ترتیب، این مقاله با شیوة توصیفی- تحلیلی و با هدف شناخت نقاط تاریک کودتای سال 1332 به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که طیب حاج رضایی با چه هدفی در این کودتا شرکت کرد، چه نقشی در کودتا ایفا نمود و عملکرد او چه تاثیری در روند وقوع کودتای 28 مرداد داشت#,
نمایش عروسکی سایه در اندونزی: وایانگ کولیت
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه نویسی در ایران از آغاز تا کنون 19
حوزههای تخصصی:
یادداشتی بر نمایش عشق آباد: از خاطره درمانی تا خنده درمانی (نوشته و کار داود میر باقری)
حوزههای تخصصی:
واقعیت استیلیزه در تئاتر رئالیستی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازنمایی واقعیت بر روی صحنه، منجر به پیدایش دیدگاه های متفاوت و یا حتی گاهی متضاد راجع به تئاتر رئالیستی می شود. گروهی، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت«مکشوف » را، متعهدانه و متبحرانه، به معرض نمایش می گذارد. اما، گروهی دیگر، تئاتر رئالیستی را تئاتری می دانند که واقعیت را «خلق می کند» و پس از گذراندنش از فیلترهای پالایشی، بدون هیچ تعهدی نسبت به ارائ? واقعیت روزمره، آن را نمایش می دهد. در هر صورت، آنچه مسلم است، اینکه، تئاتر واقعگرا، تئاتری واقعی نیست. واقعیت در تئاتر، در یک فرایند تئاتریکال، «بازنمایی» می شود. همین عنصر «بازنمایی» است که واقعیت ارائه شده در هنر را تحریف کرده و به یک «واقعیت استیلیزه »، یا شیوه پردازی شده تبدیل می نماید. از این رو، در تئاتر، استیلیزاسیون ، هدف نیست، بلکه «روش» است، روشی است دیالکتیک که می خواهد واقعیت پنهان در مناسبات روزمر? اجتماعی بشر را به صورت توهمی از واقعیت و بر اساس ارتباط علت و معلولی افشا نماید. در فرایند شیوه پردازی، رئالیسم خام به «رئالیسم آگاه» تبدیل می شود. دراین پژوهش، ابتدا سعی داریم به تعریفی مشخص از واقعیت در ساختار تئاتر رئالیستی نایل شویم و به شیو? قیاسی، واقعیتِ حقیقی را با واقعیتِ شیوه پردازی شده تحلیل نماییم.
مروری بر تئاتر فرانسه
منبع:
سوره ۱۳۶۸ شماره ۷
حوزههای تخصصی:
کارگردان و هدایت بازیگر
منبع:
هنرهای زیبا ۱۳۷۴ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان معتبر تئاتر جهان بر این عقیده اندکه تئاتر بیش از هر چیز عبارت از بازی بازیگر است. این ادعا متکی بر استدلال قابل قبولی است ‘ مبنی بر اینک نمایش را می توان بدون دکور‘ بدون تنظیم نور‘ بدون لباسی طراحی شده و بدون گریم و بی نیاز از موسیقی اجرا کرد. اما نمی توان تئاتری را تصور نمود که در آن بازیگر نقش نداشته باشد. اگر این واقعیت را بپذیریم که جوهر نمایش همانا در بازی است ‘ باید بیندیشیم که کار اصلی کارگردان تئاتر چیست؟ آیا کار اصلی اومنحصر به ایجاد فضایی زیبا و دلنشین از طریق دکور‘ نور‘ وسایل صحنه‘ ترکیب صحنه ‘ موسیقی و... یا انتقال یک پیام کلی از طریق مجموعه این عناصر است؟ اگر چنین است آیا می توان نمایشی ترتیب داد که د رآن بازیگر نقش نداشته باشد؟ باید گفت که بی تردید حاصل چنین تلاشی هر چه باشد تئاتر نیست! پس تئاتر با بازیگر به وجود می آید .و مهمترین و اصلیترین وظیفه کارگردان د رتئاتر همانا هدایت بازیگراست.
فضا در تئاتر از دیدگاه هایدگر
منبع:
بیدار بهمن ۱۳۸۰ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی: