فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۶۲ مورد.
عوامل جمعیتی- اجتماعی اثرگذار بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، مفهوم سبک زندگی به معنای عام و سبک زندگی سلامت محور در معنای خاص، نظر بسیاری از جامعه شناسان و محققان حیطة سلامت را به خود جلب کرده است. مطالعة سبک زندگی سلامت محور به بررسی الگوهای جمعی رفتارهایی می پردازد که سلامت افراد را در معرض خطر قرار می دهند. این پژوهش ها، در پی یافتن علل تضمین کنندة سلامت اند. پژوهش ها در این زمینه یا به صورت توصیف این الگوهای رفتاری سلامت بوده اند یا در پی تبیین این الگوها برآمده اند. تبیین های انجام شده عمدتاً تعیین کننده هایی همچون انتخاب های فردی و عوامل اجتماعی را مد نظر قرار داده اند. با اتخاذ رویکردی مشابه، پژوهش پیمایشی حاضر برای کشف عوامل جمعیتی و اجتماعی مؤثر بر انتخاب های فردی- که بر سبک زندگی سلامت محور سالمندان تهرانی تأثیر می گذارد- بر آمده است. یافته ها نشان می دهد که بیش از دو سوم سالمندان نمونة آماری پژوهش، سبک زندگی متوسط و تنها 8/11 درصد، سبک زندگی سالم دارند. سبک زندگی سلامت محور سالمندان برحسب سن، تحصیلات و رضایت از زندگی متفاوت است و با سبک زندگی سلامت محور ارتباطی معنادار دارد. 16 درصد تغییرهای سبک زندگی سالمندان مورد بررسی، از طریق متغیرهای جمعیتی- اجتماعی تبیین شده اند. در میان متغیرهای مورد بررسی، رضایت از زندگی، مهم ترین متغیر بلافصل اثرگذار بر سبک زندگی سالمندان با ضریب بتای 206/0 است که خود از متغیرهای پایگاه اقتصادی، اجتماعی، دینداری، سن و جنس تأثیر می پذیرد.
مصرف گرایی در سبکزندگی مدرن و دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
موضوع «مصرف گرایی» یکی از ویژگی ها و ترجیحات سبکزندگی غربی است که تحت تأثیر تحولات ناشی از انقلاب صنعتی به ویژه غلبه نظام سرمایه داری متأخر در چند دهه اخیر به ظهور رسیده است. همچنین مصرف گرایی از رهگذر فرآیند جهانی شدن، ارتباطات گسترده جوامع، اشاعه فرهنگی، رسانه های جهان گستر به رویه نسبتا رایج و شایع جامعه جهانی تبدیل شده است.
در تبیین علل و عوامل مؤثر در رواج و نفوذ روزافزون این فرهنگ و نیز پیامدهای فردی و اجتماعی آن تاکنون دیدگاه های مختلفی با رویکردهای روان شناختی، روان کاوی، جامعه شناختی و مطالعات فرهنگی، اقتصادی، ارتباطاتی و الهیاتی عرضه شده است. در این رویکردها، بیش از جنبه های اقتصادی به جنبه های فرهنگی و اجتماعی این پدیده، توجه شده است.
این نوشتار درصدد است که با ارجاع ضمنی به دیدگاه های ارائه شده، جایگاه این رفتار را در سبکزندگی غالب و رایج کنونی، از ابعاد مختلف و با رویکرد غالب مطالعات فرهنگی، تحلیل کند و در پایان به صورت گزاره وار و مختصر به خطوط عام الگوی مصرف از دیدگاه اسلام توجه دهد. روش آن در مقام گردآوری اطلاعات اسنادی و در مقام بررسی آن ها، تفسیری، تعلیلی و تحلیلی است.
سالمندی سالم؛ تحلیل مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت مردان و زنان سالمند در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با استفاده از داده های حاصل از پیمایش نمونه ای و اجرای «پرسشنامة ساخت یافته» در میان سالمندان 60 ساله و بالاتر شهر شیراز در سال 1390 به بررسی مقایسه ای سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت زنان و مردان سالمند و تبیین تفاوت های جنسیتی بر اساس مشخصه های اجتماعی و جمعیتی می پردازد. نتایج تحلیل های دو متغیره بیانگر تفاوت معنادار بین مردان و زنان سالمند در چهار بُعد از شش بُعد سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت است؛ زنان در ابعادی نظیر مسؤولیت سلامت و روابط بین فردی و در مقابل مردان در ابعاد مدیریت استرس و فعالیت جسمانی نمره بالاتری را کسب کردند. در دو بُعد تغذیه و رشد روحی تفاوت معناداری بین دو جنس مشاهده نشد؛ علاوه بر این، وضعیت سلامت خود ادراک و خود کارآمدی سلامت زنان در سطح پایینتری در مقایسه با مردان بوده است. نتایج تحلیل چندمتغیره با استفاده از آزمون تحلیل طبقه بندی چندگانه نشان داد که بعد از کنترل متغیرهای اقتصادی و اجتماعی (تحصیلات، اشتغال، و درآمد) جنسیت به طور محسوس و معناداری سبک زندگی ارتقای سلامت را تحت تأثیر قرار می دهد و زنان میانگین نمره بالاتری را در شاخص سبک زندگی ارتقای سلامت خواهند داشت. به طور خلاصه، نتایج مطالعه نشان داد جدای از ابعاد زیست شناختی متفاوت زن و مرد، شرایط اجتماعی نابرابر، رفتارهای سلامت متفاوتی را برای زنان و مردان به همراه دارد.
زندگی در مناطق مرزی: مطالعه پدیدار شناختی مرزنشینان شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات ویژه ای را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم زده اند. ادراک مفهوم مرز برای مردمان منطقه مرزی همراه با درگیری با چنین وضعیت هایی است و با توجه به این نوع تجربیات است که ادراک آن ها از زندگی شکل می گیرد. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی تفسیری به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهر نوسود از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و چگونگی زندگی مرزنشینی را در بیناذهنیت های آن ها بررسی کند. واحدهای نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند که پس از انتخاب 33 مصاحبه شونده، حجم نمونه به اشباع رسید. تکنیک گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های عمیق-ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل داده ها بر مبنای طرح ون مانن، شش تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مردمان منطقه مرزی شهر نوسود و نحوه معنایابی آنها، از داده ها بیرون کشیده شدند. تم های اصلی در این پژوهش شامل: «در مرکز سیکل دلهره و اضطراب بودن(به واسطه شرایط اضطراب زا احاطه شدن)»، «کنترل نداشتن بر اوضاع و احساس سردرگمی»، «از مرکز توجهات دور بودن(احساس فراموش شدگی)»،«درگیر بودن با نگرش های عمومی»،«استراتژی های سازگاری»، «تلاش برای فهم عوامل اثر گذار» می شوند.به طور کلی، یافته های این پژوهش بیانگر این است که تجربه زندگی مرزنشینی برای شرکت کنندگان در این پژوهش، از تفاوت های فرهنگی و زبانی که چالش ها، مشکلات و نگرانی ها را تشدید می کنند، الهام می گیرد. وارد شدن این عناصر در گستره معانی پاسخ گویان موجب می شوند تا مشکلات و نگرانی ها این امکان را پیدا کنند که در موقعیتی دیگر مطرح شوند. پاسخ گویان در تلاش برای فهم مشکلات و سختی های زندگی شان معنای جدیدی به آن ها می دهند و از این طریق روابطی را بین خود و دیگران شکل می دهند که در نهایت مرزهای هویت قومی آن ها را بازنمایی می کنند.
سبک زندگی فاطمی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مناسبترین سبک برای زندگی کردن چیست؟ سبکزندگی ریخت وشکل بیرونی زندگی افراد است که بر پایه باورها ، ارزشها، عرفیات، آئین های رفتاری مورد پذیرش شکل می گیرد. در نهایت سبکزندگی برونداد همه این پیش زمینه ها در ریخت و تیپ زندگی افراد در ساحت های فردی ، اجتماعی ، اقتصادی، اخلاقی و غیر آن است. پیدا کردن مناسب ترین سبکزندگی به پیدا کردن کامل ترین نوع زندگی برپایه بیشترین پیش زمینه های گفته شده دارد. فاطمه زهرا یکی از مناسب ترین سبک های زندگی را برای الگو شدن دارد. عمر کوتاه وی مانع از آن نشد تا ظرفیت های انبوه زندگی دینی در پرتو قران و سنت و درون مایه های شخصیتی خود را نمایان کند. آن حضرت در ابعاد و ساحت های مختلف اعم از فردی ، خانوادگی ، اجتماعی و سیاسی سبک مبتنی بر اصیل ترین باورهاو ارزشها را از خود بروز داده اند.
پرونده ویژه: دانشگاه و سبک زندگی
حوزههای تخصصی:
چیستی، تاریخچه، رسالت و اهداف
وحدت حوزه و دانشگاه
نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری
پژوهش و دانشگاه؛ موانع و راهکارها
ازدواج دانشجویی؛ آسیب ها و راهکارها
اشتغال و بیکاری فارغ التحصیلان
آسیب شناسی روابط دختر و پسر در دانشگاه
دانشگاه در کلام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)
مدل اصلاح و راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارائه راهکارهای اجرایی برای ایجاد یا گسترش سبک زندگی در حوزه مدل های اجرایی روش شناختی و مدیریت استراتژی و راهبردی است. مدل های اجرایی روش شناسانه خاص گسترش سبک زندگی نیست و ظرفیت آن را دارند که برای ایجاد یا گسترش هر پدیده ای در جامعه به کار گرفته شوند. این تحقیق درصدد ارائه یک مدل از این مدل ها و انطباق آن با سبک زندگی و در نهایت ارائه راهکاری برای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه است. از این رو سؤال تحقیق این گونه صورت بندی شده است که راهکارهای گسترش سبک زندگی اسلامی در جامعه چیست؟ و براساس چه مدلی می توان به این مهم دست یافت؟ روش تحقیق کیفی است که از تکنیک مصاحبه نیمه متمرکز برای جمع آوری داده و تحلیل محتوا در شیوه کد گذاری های سه گانه برای تحلیل داده ها استفاده شده است. تحقیق به سه نتیجه اصلی رسید که عبارتند از: 1. دو دسته راهکار به دست آمد که در دو مدل ارائه شدند: یکی مدل فرایندی راهکارها و دیگر مدل اجرایی راهکارها؛ 2. راهکارها در هفت دسته کیفیت بخشی نیروی انسانی، برنامه ریزی فرهنگی، راهکارهای تربیتی− اخلاقی، راهکارهای محتوایی، راهکارهای مدیریتی، راهکارهای ساختاری دسته بندی شدند؛ 3. در باب مدل سبک زندگی اسلامی نیز داده های بسیار زیادی در مصاحبه ها وجود داشت که به ساخت مدل سبک زندگی و استخراج نظریه انجامید.
بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی با ازخودبیگانگی نوجوانان موردمطالعه: دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال 91-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از علائم بیماری روحی و روانی در بین انسان ها است که موجب می گردد تا آن ها نتواند نقش هایشان را در ارتباط با خود و یا جامعه به خوبی انجام دهند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه میزان مذهبی بودن و سبک زندگی نوجوانان با ازخودبیگانگی آن ها پرداخته است. نمونه موردمطالعه 381 دانش آموزان )دختر و پسر)دبیرستانی شهر شیراز می باشد. برای جمع آوری اطلاعات از روش پیمایشی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز با شیوة نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای به دست آمد.نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای مناسک مذهبی، هویت مذهبی، سبک زندگی و مشارکت فرهنگی رابطه منفی با ازخودبیگانگی نوجوانان دارد و بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. بیشترین همبستگی بین دو متغیر انجام مناسک مذهبی و هویت مذهبی با متغیر ازخودبیگانگی می باشد. مهم ترین متغیری که بیشترین تغییرات ازخودبیگانگی جوانان را تبیین می کند مناسک مذهبی است. این متغیر به تنهایی نزدیک به 19 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح می دهد. دومین متغیر واردشده در مدل، متغیر هویت مذهبی می باشد که 7/2 درصد تغییرات ازخودبیگانگی نوجوانان را توضیح می دهد. سبک مشارکت فرهنگی سومین و آخرین متغیر واردشده در مدل است که با دو متغیر پیشین بر روی هم توانسته اند نزدیک به 23 درصد تغییرات متغیر وابسته را توضیح دهند.
انگاره های مصرف فرهنگی در بین زنان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی پیش رو، بر اساس رویکرد سیری ناپذیری کاتز-گرو و سالیوان و با روش پیمایشی، ضمنِ موشکافی ساختار ذائقه ی زنان استان قم، رابطه ی عوامل مرتبط با انگاره های مصرف فرهنگی در بین 532 نفر از آنها را بررسی می کند. نتایج نشان داد که از نظر مؤلفه های انگاره ی مصرف (یعنی تنوع و فراوانی)، زنان استان قم را می توان در دو سنخ جای داد؛ از نظر تنوع فعالیت فرهنگی، زنان این استان کم مصرف اند و در فرهنگ سطح پائین یعنی در 1 تا 3 فعالیت فرهنگی شرکت دارند. از نظر فراوانی فعالیت فرهنگی، زنان استان قم هیچ مصرف فرهنگی ندارند و فراوانی فعالیت فرهنگی آنها در حد صفر است. همچنین، مهم ترین تعیین کننده های هم تنوع و هم فراوانیِ مصرف فرهنگی زنان در این استان، سرمایه ی اقتصادی، سرمایه ی انسانی، سن، وضع تأهل و وضعیت اشتغال بودند. نتایج دلالت بر آن دارد که بیشتر زنان استان قم هنوز به درجه ی مصرف کننده ی فرهنگِ سطح متوسط (مرد مپسند) و در مرحله ی بالاتر، مصرف کننده ی سیری ناپذیر نرسیده و انگاره ی مصرف فرهنگی آنها محدود به هیچ مصرفی و تک مصرفی و به عبارتی فرهنگ سطح پائین است.