فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
نقش ترکان سلجوقی در تاریخ هنر ایران به نحوی سامان یافته که اغلب تاریخ دانان و متخصصین هنر، عصر حکومت آنان را اوج هنرهای اسلامی ایران در طول چهارده قرن گذشته دانسته اند. اگرچه گستره ی امپراطوری سلجوقی از چین تا اندلس را در برگرفته بود، اما به سبب زندگی پیشین کوچ رویشان هنر قابل ملاحظه ای نداشته اند. در همین راستا مرکزیت فرهنگی ایران در آن عصر باعث شد کلیه ء خط مشی های هنری خود را از ایران گرفته و با حمایت های خود آثار بسیاری در غالب معماری، صنایع مستظرفه و... تولید و به سر حد کمال برسانند. از جمله هنرهایی که در این دوره توانسته شکوفایی عصر فرهنگی دوره ی سلجوقی را در هنر ایران به نحو شایسته ای در خود جای دهد، فلزکاری بوده است. در این دوره فلزکاری با قالب ایرانی- اسلامی اش در شهر هایی مانند هرات، مرو، ایالات خراسان قدیم و همچنین، اصفهان به اوج خود رسید. به نحوی که شکوه آن را در مکتب فلزکاری خراسان می توان بررسی نمود. در این نوشته به بررسی ویژگی های هنری فلزکاری عصر سلجوقی، فلزات مورد استفاده، روش های متداول تزئین اشیاء فلزی و بررسی و تقسیم بندی گستره ی نقوش به کار رفته در آن پرداخته شده است.
نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر بودایی
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۶ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
در طی سده ششم پیش از میلاد دو دین بزرگ در هند پدید آمد. آیین بودا 1 و جین 2، که تاثیر عمیقی بر فرهنگ و هنر هند از سده ی سوم پیش از میلاد تا سده ی هفتم میلادی داشت. به بیانی این دو فرقه در سیر مذهب هندوئیسم به ظهور رسیدند که به مسئله غامص زندگی هندوان یعنی نجات از قانون کرمه و رهایی از چرخه پیاپی تولد و مرگ (سمسارا)، هر یک با نگاهی متفاوت جداگانه پاسخی اندیشیده و به طرق مختلف سعی کرده اند آن معمای مشکل را حل کنند. آیین بودا بیش از جینیزم بر فرهنگ و هنر هند باستان تاثیر می گذارد و باعث به وجود آمدن آثار شگفت انگیزی از نقش برجسته و مجسمه می گردد. برهمنان هندو، بودا را تجلی نهم ویشنو، یکی از خدایان تثلیت هندو (برهما، ویشنو، شیوا) اعلام می کنند، اما شخص بودا مدعی طرح آیینی جدید بود و بودائیان خود را هندو نمی دانند. بودا در هنر بودایی، حتی در انسانی ترین صورت خود باز نمادی از بودا می باشد و هرگز تجلی یکی از سه خدای هندوان نیست. در هنر هند نمادهای بودا به سه دسته کلی تقسیم می شود : 1- نمادهای غیرشمایلی مانند: چرخ دارما، نیلوفر آبی، شیر 2- نمادهای نیمه شمایلی مانند : استوپا، تخت خالی، جای پا 3- نمادهای شمایلی : مجسمه ها و نقش برجسته های بودا. وجه تمایز بودا با جین و دیگر شخصیت ها در هنرهای هند باستان با توجه به آثار باقی مانده در نقش برجسته ها و مجسمه ها این است که همواره شمایل بودا پوششی بر تن دارد و کاملاً برهنه تصویر نشده است. موضوع هنر بودایی بیشتر اشاره به زندگی و تعالیم بودا دارد.
نگاهی نو به ریشه شناسی واژه ی چرم در متن کتیبه ی بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ستون چهارم کتیبه ی بیستون، واژه ی فارسی باستان- čarman به صورت čarmāو به معنای «در چرم» و البته در کنار واژه ی- pavastāyāبه معنای «درپوست» به کار رفته است . با یک بررسی دقیق، چنین به نظر می رسد که ترجمه های سنتی ارائه شده برای واژه ی - čarman ، از افاده ی یک معنای منطقی برای این متن ناتوانند ؛ چرا که از نابغه ای چون داریوش بعید است که ادعا کرده باشد که متن یک کتیبه را هم بر «پوست» وهم بر «چرم»– به ویژه به مفهوم امروزی این دو واژه – نگاشته است.
همچنین، می دانیم که بزرگ ترین نسخه ی این متن، در محل صخره ی بیستون به معرض نمایش گذاشته شده و لذا بسیار بعید است که داریوش خودِ این نسخه، یعنی صخره ی بیستون را در فهرست محل های نگارش این متن از قلم انداخته باشد. از سوی دیگر، در برخی گویش های غربی و جنوب غربی کشور واژه ی «چرم» به معنای صخره ی صاف و صیقلی کوه به کار می رود و البته می دانیم که خاستگاه زبان فارسی باستان که مادر راستین فارسی نو به شمار می آید، جایی جز استان های غربی و جنوب غربی کشور نبوده است.
لذا می توان نتیجه گرفت که واژه ی محلی «چرم» در استان های مذکور، به خوبی می تواند بازمانده ی همان واژه ی فارسی باستان - čarman باشد که به احتمال زیاد در دوران هخامنشی نیز با همین معنا، یعنی« صخره ی صاف و صیقل خورده» به کار می رفته است.
تناسب انسانی در هنر هخامنشی ، بررسی موردی : نقش برجسته های پلکان تالار آپادانا ، تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تناسبات انسانی در نقوش برجسته پلکان آپادانا به عنوان یکی از مهم ترین آثار هنری دوره هخامنشی می پردازد. بررسی بر روی سه پیکره منتخب از مجموعه نقش برجسته های موسوم به سربازان جاویدان و اشراف دارای جامه پارسی و مادی، موسوم به بزرگان ایرانشهر انجام گرفته است. فرآیند بررسی شامل استفاده از روش های هندسی انتقال اندازه ها و استفاده از مراجع خارجی برای تعیین ابعاد بخش های سر و چهره و ترسیم نمای روبروی این افراد با هدف تعیین نسبت اعضای گوناگون بدن بوده است. سپس، یافته های حاضر با تناسبات انسان آرمانی ارایه شده از سوی لئوناردو داوینچی، به عنوان مرجعی برای ابعاد انسان واقعی، مقایسه شده است. در نهایت، با هدف تعیین منشاء این سیستم تناسبات، نتایج بررسی حاضر با تناسبات انسانی موجود در هنر تمدن های مصر، بین النهرین و یونان، که بر اساس نظریات محققان گوناگون ، مراجع هنر التقاطی هخامنشی محسوب می شوند، مقایسه شده است. نتیجه بررسی حاضر نشان می دهد که در آثار اولیه هخامنشیان، مانند کتیبه داریوش در بیستون، طراحان از تناسبات انسانی مأخوذ از هنر بین النهرین برای طراحی پیکره ها استفاده نموده؛ اما در طراحی نقوش برجسته پلکان آپادانا در تخت جمشید، از نوعی تناسبات انسانی متمایز، دارای نسبت های مشخص بین اعضا و تعیین ابعاد اجزای بدن بر مبنای نسبت 14/1 ارتفاع پیکره بهره گرفته اند.
تنوع خط کوفی در کتیبههای سفال سامانی (قرن سوم تا پنجم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم فرهنگی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام سفال، کاشی و ...
خوشنویسی یکی از هنرهای خاص دوران اسلامی است و خط کوفی- اولین نشانهی ظهور این هنر- از همان ابتدا در پیوند با کلام الهی، اعتبار و ارزش خاصی را برای آن رقم زده است. این پشتوانهی معنوی به همراه حضور در عرصههای مختلف موجبات ظهور انواع کوفی را فراهم ساخت که ادوار و فرهنگهای مختلف سهم عمده ای در پروراندن ویژگیهای منحصربهفرد آن داشتند. در این میان سامانیان با احیای سنتهای هنری کهن، کیفیات و صفات ایرانی را در خط کوفی وارد کردند که نمونهی عالی آن در کتیبهی ظروف سفالین تجلی یافته است. در این مقاله ضمن استخراج انواع خط کوفی منقش بر این سفالینه ها و گنجاندن آن در طبقهبندی رایج خط کوفی، تحولات فرمی آن مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده نیاز پژوهندگان این عرصه در حد امکان تأمین شود؛ از یک طرف خصوصیات هر یک از این خطوط جهت معرفی آن به طراحان معاصر بازنمایانده شده تا با آگاه ساختن آنها از پیشینه و اصول خط، در افزایش مهارتهایِ کاربردی آنان سهیم باشد و از طرف دیگر با تشخیص سیر تحولات صوری خط علاوه بر معرفی خاستگاه و منشاء گونههای مختلف، بر اساس آن سیری تاریخی ارائه گردیده که در کنار مؤلفههای دیگر میتواند راهگشای زوایای مبهم در گاهشماری این سفالینهها باشد.
نقش برجسته ها و مجسمه های هند باستان در هنر پیش از آریایی و بعد از آریایی
منبع:
باغ نظر ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزه های تخصصی:
هنر و تمدن هند را با قدمتی 6000 ساله، باید در اساطیر دینی و خدایان آنها جستجو کرد. به این منظور ابتدا به زندگی و تمدن اقوام اولیه ساکن در شبه قاره پرداخته می شود که در مکتب تاریخی با عنوان دراویدی از آنها یاد شده است. آنان خالق تمدن درخشان در دره رود سند و شهرهای بزرگ هاراپا و موهنجودارو بوده اند و با اعتقادات و ادیان طبیعت پرستانه یکی از خاستگاههای مهم و بارز خدایان و کیشهای بعدی هند می باشند.هجوم آریاییها در اواسط هزاره دوم ق.م از سمت شمال غرب به شبه قاره صورت گرفت و بعد از درگیریهایی با اقوام بومی و مهاجمان جدید، در آن سرزمین مستقر و ساکن شده و عصر ودایی به تدریج آغاز می شود که باعث تغییر و دگرگونیهایی در تمدن و هنر آن سرزمین می شود در طی این دوران رزم نامه ها و حماسه سراییهای مکتوبی مانند: رامایانا و مهاباراتا را می آفرینند. نقش برجسته های زیادی در دل کوهها و غارها و معابد از خدایان و رزمهای آنان حک می کنند و در ساختار اجتماعی نیز تحولاتی صورت می گیرد به طوری که سه نظام طبقاتی – اجتماعی برهمنان، کشاتریا و وایشیا پدید می آید که انعکاسی از تثلیث خدایان در عصر ودایی « خدایان آسمانی- خدایان جوی- خدایان زمینی» و همینطور در عصر برهمنی «برهما – ویشنو – شیوا» می باشد.از آنجا که هنر هند باستان چه قبل از آریایی و چه بعد از آریایی به زندگی و نزول خدایان در زمین پرداخته است. لذا برای تجزیه و تحلیل هنر آن نیز باید به ادیان و تفکرات و اعتقادات آن اعصار پرداخته شود. که این موارد با آثار تصویری تطبیق داده شده است. هر چند هنر هند باستان تحت تاثیر هنر بین النهرین، ایران، یونان و روم بوده است ولی دارای ویژگیهای خاص و منحصر به فرد می باشد. از جمله اینکه با وجود کاملاً جسمانی و مادی بودن از تفکری ماورایی در قالب نمادین و اسطوره ایی، آثاری پویا و پرتحرک را آفریده اند.
بررسی شکل و فرم در ریتون های ایرانی (هزاره چهارم قبل از میلاد تا پایان دوره ساسانی )*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریتون ها ظروف آشامیدنی هستند که در هنر ایران بسیار به چشم می خورند . در کل ظروفی را که جانور سان بوده و دارای روزنه ورود و خروج مایع باشند تحت عنوان ریتون طبقه بندی می نمایند.موجودات مورد استفاده در ساخت این ریتون ها شامل انواع حیوانات تخیلی و واعی می شود.استفاده از ریتون ها از هزاره چهارم قبل از میلاد تا پایان دوره ساسانی در ایران متداول بوده است.تنوع شکل و فرم در ریتون ها نشان دهنده سبک های هنری متنوع در ساخت آنهاست ، ضمن اینکه دقت در نوع نقوش و تزیینات این ظروف شنان دهنده اعتقادات اساطیری و آیینی موثر در شکل گیری انهاست .پژوهش حاضر ضمن بررسی بیش از 140 نمونه ریتون های ایرانی بدست آمده از نقاط مختلف ، ساختار ریتون ها و نیز شکل آنها را مطالعه می نماید.بر این اساس سه دسته ریتون های مخروطی ، شاخی شکل و کوزه ای شکل را می توان تشخیص داد.تزیینات عمده ریتون ها در گروههای مختلف عبارتند از تزیین پیکره انتهایی به شکل موجودات مختلف ، حکاکی نقوش روی بدنه و یا استفاده از حلقه های تزیینی .
بررسی نقوش و شیوه تزیین توپی گچی ته آجری در بناهای دوره سلجوقی و ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بناهای دوره سلجوقی وایلخانی دو نوع تزیین اساسی دیده می شود: تزیین آجری و تزیین گچبری. توپی گچی ته آجری زینتی است که با استفاده از گچ و آجر به وجود می آید؛ اما نه در رده تزیینات گچی قرار می گیرد و نه در زمره تزیینات آجری. آرایه ای است قائم به ذات، با پشتوانه بصری قوی که با سادگی ابتدایی و هماهنگی چشم نواز ساختمان را از بند تزیینات پیچیده و رمز آلود جدا ساخته، نوعی رهایی و آزادی در ترکیب تزیینات بنا به وجود می آورد. علت اصلی ایجاد توپی های گچی علاوه بر مباحث زیباشناختی اعتماد معماران و اساتید زمان صفویه به پاتین روی آجرها که ماده سخت نگهدارنده بدنه آجری و عدم تراش این پاتین و کاربرد بند کشی های گچی به خاطر پوشاندن عیوب آجرها و جلوگیری از همان تراش در از بین بردن پاتین آجر بوده است .
کاغذ پاپیه ماشه و مجسمه های کاغذی
حوزه های تخصصی:
اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی بنیادهای طبیعی و آیینی اهریمن پرستی زروانی و نمونه های بازمانده ازآن در شاهنامه و فرقه ی شیطان پرست یزیدیه می پردازد. آیین زروانی به دلیل پیوند گسترده با نیروهای ویرانگر طبیعی، سرنوشت گریزناپذیر و برتری نیروهای شر بر خیر، زمینه ی ترس از اهریمن، قربانی برای او و نیز اهریمن پرستی را فراهم کرده است. برتری نیروهای شر بر خیر در پیکره های زروان به خوبی به تصویر کشیده شده و توصیف اهریمن در متون پارتی مانوی، الفهرست ابن ندیم و نمادپردازی های فرقه ی یزیدیه از مَلَک طاوس(شیطان)، انتساب پیکره های زروان را به اهریمن تاییدمی کند. نمونه هایی از قربانی برای اهریمن در داستان ضحاک ماردوش شاهنامه و تمثیل شیر و نخجیران کلیله و دمنه به جای مانده است. نشانه های اهریمن پرستی زروانی نیز در داستان دژ بهمن و متون یزیدیه نمودیافته است.
چیدمان کتیبه نگاری: کتیبه شناسی: کتیبه های عربی در ایران
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی مجسمه سازی و برجسته کاری ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی خوشنویسی و کتابت ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی معماری کاربردی ایران و اسلام
کتیبه نویسی در اصطلاح خوشنویسی از نخستین سده های دوره ی اسلامی رایج شد. در اوایلِ ایرانِ دوره ی اسلامی، همانند سایر کشورها، زبان عربی زبان پایه جهت نگارش متون منثور و مذهبی در ابنیه و اشیا بوده است. نشانه های به کار رفته بر روی قبورِ ایرانی در صدر اسلام نیز به زبان عربی کتابت شده بودند. قاعده ی کلی جهت ساختار متون کتیبه ها در مساجد، آرامگاه ها، مناره ها و سازه های شهری مانند دیوارها، پل ها و آب انبارها شامل : بسم الله، فعل (عموما اَمَرَ بِبَناها که به معنای ""دستور داده شد تا ساخته شود"" است)، اشاراتی به بنا، نام و عناوین حامی و پشتیبان، تاریخ و نام هنرمند است. علاوه بر کتیبه های تاریخی، کتیبه های مذهبی و دینی از جمله آیات قرآنی، احادیث، اشعار، ادعیه و عبارات پرهیزکارانه نیز به زبان عربی بودند. برخی از متون قرآنی در تمام ادوار تاریخی در انواع ابنیه استفاده میشده و محبوب بوده است. سپس احادیث نیز محبوب شدند. اکثر احادیث به این دلیل انتخاب می شدند که با کاربرد ساختمان ها مناسب تر بودند و اغلب براساس تعصبات مذهبی بر روی کتیبه ها نگارش می شدند و با روی کار آمدن فرقه ی بعدی، در متن کتیبه ها تغییراتی ایجاد می شد. اشعار مذهبی عربی نیز در کتیبه های بناهای ایرانی استفاده می شدند.
در قرون اولیه اسلامی، کتیبه های ابنیه با خط زاویه دارِ کوفی در دنیای اسلام نگارش می شدند. در آغاز قرن چهارم هجری قمری/دهم میلادی این خطِ ساده به شیوه های مختلف و با نقش و نگارهای متفاوت نگارش شد. جابه جایی از خط زاویه دار به خط منحنی در نگارش کتیبه ها در ابنیه را می توان پیش از قرن ششم هجری قمری/ دوازدهم میلادی مشاهده کرد. مشهورترین خط منحی جهت کتیبه نگاری در قرون بعدی خط ثلث بود.
معرفی پیکرکهای مؤنث نوسنگی در آسیای صغیر
منبع:
هنرنامه ۱۳۸۱ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
قلمرو : آسیای صغیر ( کشور ترکیه ی امروزی ) مراکز نوسنگی که دارای پیکرکهای مؤنث می باشند : - چاتال هویوک - تپه حاجیلار - کوشک هویوک - جعفر هویوک - کوروچای - هویو جک هویوک - گریتیله هویوک - تپه چای اونو محدود زمانی : ( 7000 تا 5400 قبل از میلاد 9
نماد در هنر
کتیبه نگاری در دوره قاجار (بررسی کتیبه های 8 بنای دوره قاجاریه در شیراز و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نتایج حاصل از بررسی 169 کتیبه در 8 بنای شاخص دوره قاجاریه در شیراز و اصفهان ارائه گردیده است در این بررسی سعی بر این بوده تا قواعد به کاررفته در نگارش این کتیبه ها باتوجه به شواهد آماری استخراج گردد از آنجائی که کتیبه ها غالبا اطلاعات مهمی را درباره تاریخ ساخت بناها و همچنین سازندگان وهنرمندان آنها به دست می دهند شناخت این قواعد می تواند به استخراج اطلاعات صحیح از کتیبه های این دوره کمک کند در ادامه به نقش کتیبه ها بعنوان عناصر تزئینی توجه گردیده و به نحوه نگارش خطوط محل نصب کتیبه ها محتوای آیات و احادیث و اشعار به کاررفته در آنها و دلیل انتخاب هر یک توجه شده است قسمتی نیز به ماده تاریخ در کتیبه ها و نحوه استخراج تاریخ از آن اختصاص یافته است.
مقایسه تطبیقی دو اثر از آنتونی گورملی با پیشینه ی مجسمه سازی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه عرفان را میتوان اعتماد بر اشراق در کشف حقیقت دانست تا عقل و استدلال. عرفان در میان مسلمانان، مخصوص صوفیان است که در گذر زمان و مکان تغییر نام داده اند. یکی از راه های درک زبان عرفا، شناخت نمادهای ایشان در لباس و رنگ های آن است. عرفا معتقدند که علمای طریقت، باید به شکل و رنگ لباسی درآیند که مناسب حال و مقام ایشان باشد. در این مقاله سعی بر آن است تا علاوه بر معرفی ویژگی صوفیان و اهل زهد در اسلام، جام? ایشان، برخی از تاج های ایشان، رنگ تاج ها و معانی نمادین آن مورد بررسی قرار گیرد. همچنین علل استفاده از اینگونه پوشش و رنگ ها نیز بیان گردد. نگارنده در جهت درک و شناخت صحیح، از کتب، روایات و گفتار اهل حق سود جسته است. در انتها بنیادهای عرفانی رنگ را از منظر برخی عرفای مسلمان مانند نجم رازی، نجم الدین کبری، علاءالدوله سمنانی و ابن هیثم و جایگاه رنگ های مورد استفاده به عنوان سنجشی عقلانی و شرعی را بیان داشته است. در استفاده از کتب سعی بر آن بوده تا جای ممکن از برخی منابع نوشتاریِ اسلامی بهره گرفته شود و سپس با طبقه بندی محتوای مطالب، به بازشناخت البسه و رنگ های آن در میان اهل حق پرداخته شده است.
نگــارکنــد الیــمایـی خنـگ اژدر 2 و مقایسة آن با دیگر نگارکندهای الیـمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارکند یکی از داده های مهم و پراهمیت در علم باستان شناسی که بخش مهمی از سنت، تاریخ، فرهنگ، تمدن و هنر پیشینیان را بازنمایی می کند و بیانگر مفاهیم و اندیشه ها، آیین ها و مناسک، شرح پیروزی ها و دستاوردها، تکنیک های حجاری، بازگوکنندة ظرایف هنری و تبلور اوضاع سیاسی، مذهبی، اجتماعی و همچنین روشی برای اقناع حس ماندگاری فرمانروایان است.
نگارکند یکی از فراگیرترین شیوه های رایج در سراسر خاور نزدیک باستان بود. رواج این سنت در دورة اشکانی سبب شد تا نگارکندهای بسیاری در قلمرو این امپراطوری خلق شود که بخش عمدة آنها در جغرافیای حکومت خودمختار الیمایی 3-162 ق.م- 224 م واقع شده است. محدودة اصلی شاهک نشین مستقل الیمایی، کوهستان های بختیاری و بخش مرکزی رشته کوه های زاگرس بوده است. نگارکندها، گسترده ترین و شاخصترین آثار هنری این عصر محسوب میشوند که ویژگی هایی نظیر تمام رخ نمایی، روحانیت، خطیبودن، صلابت و رئالیسم تطبیقی را برای آنها برشمرده اند.
یکی از استقرارگاه های مهم الیماییان، دشت ایذه در استان خوزستان است که نگارکندهای متعددی از آن دوره را در خود جای داده است. نگارکند خنگ اژدر 2 در 13 کیلومتری شهر ایذه، مجاورت نگارکند خنگ اژدر1 و نزدیکی نگارکندهای یارعلیوند و کمالوند قرار دارد که ویژگی های مترتب بر هنر الیمایی را داراست؛ این نگارکند در زمرة نگاره های مذهبی است و صحنهای آیینی را به نمایش گذاشته است. فرسایش زیاد و نداشتن کتیبه، گاهنگاری و شناسایی هویت نگارکند را دشوار کرده است. از این رو برای پیبردن به مضامین و گاهنگاری نگارکند با روش مفهوم شناسی تصویری به مقایسة آن با نگارکندهای ایلامی، پارتی و الیمایی پرداخته شد و با استخراج ویژگی های مشترک سبکی، موضوعی و هنری، مضامین نهفته در نگارکند و تکنیک های اجرا و مشخصات سبکی آن به عنوان هنری بومی مورد تحلیل قرار گرفت. در نهایت براساس درونمایه آیینی نگارکند و مقایسه با نگارکندهای کتیبه دار همسان در دورة الیمایی گاهنگاری شده است.