فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۳٬۹۹۹ مورد.
اندیشه سیاسى ملاصدرا؟(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا به عنوان مبدع حکمت متعالیه، آرایى در باب سیاست و حکومت دارد؛ اما به آن حد نیست که مجموعهاى بدیع، جامع و مهم در باب سیاست و حکومت تلقى شود، بحث اوصاف و صفات نبى، طبع مدنى انسان، سعادت محورى و اصناف مردم و مدن تفاوت چندانى با فلسفه سیاسى فلاسفه مشاء ندارد. فلسفه سیاسى صدرا همانند دیگر فلاسفه کلاسیکْ اسلامى، اقتدارگرایانه ارزیابى مىشود. نه تنها وى از «حکمت سیاسى متعالیه» بحثى به میان نیاورده، بلکه بازسازى آن نیز مشکل یا کم فایده به نظر مىرسد. بین اندیشه سیاسى صدرا و ولایت سیاسى فقیهان نسبت مستقیمى نمىتوان برقرار ساخت.
«همدلى و همکارى» شرط تحقق اهداف «سند چشم انداز»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر در صحیفه نبوى
حوزههای تخصصی:
امام خمینی و سازمان مجاهدین خلق
حوزههای تخصصی:
مهندس لطف الله میثمی در سال 1342 به مدت 7 ماه به جرم فعالیت سیاسی و همکاری با نهضت آزادی ایران در زندان شاه به سر می برد. پس از آزادی به جمع بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. وی خاطرات این دوره را در دوجلد به نامهای از نهضت آزادی تا مجاهدین و آنها که رفتند به چاپ رسانید. میثمی در این دو کتاب تلاش کرده فضاهای سیاس و مبارزاتی دهه های 1330 تا 1350 را به تصویر بکشاند و مساول ناگفته سازمان را برملا سازد.
دولت قرآن
حوزه مطالعاتى انقلاب اسلامى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۴ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
تبیین مرزهاى یک دانش با دانشهاى دیگر از لوازم آن دانش به شمار مىرود. در دانش انقلاب اسلامى نیز صاحبنظران باید تبیین کنند که قلمرو و مرز این دانش چیست؟ آیا دانش انقلاب اسلامى، چه با نام «جامعهشناسى انقلاب» و چه «تاریخ انقلاب اسلامى»، یک دانش مستقل است و مرزى براى آن مىتوان ترسیم کرد، یا این که زیر مجموعه علوم سیاسى است و یا مىتواند یک حوزه علمى میان رشتهاى باشد؟ عواملى چون تخصصى شدن و گرایشى شدن علوم و اهمیت مسایل انقلاب اسلامى و نقش آن در حیات فردى و جمعى جوامع، ضرورت انجام این کار را بیشتر مىکند. در این راستا مقاله حاضر به تشریح محورهاى زیر مىپردازد:
1. ترسیم وضعیت و ظرفیتهاى موجود در زمینه انقلاب اسلامى در ایران؛
2. ترسیم وضعیت مطلوب در زمینه انقلاب اسلامى؛
3. خلأها و نیازهاى کنونى و آتى پژوهش در این گرایش؛
4. چالشها و موانع و عوامل محدود کننده توسعه این گرایش؛
5. راهکارها و برنامههاى پیشنهادى جهت توسعه این گرایش.
نگاهى به ویژگیها و بنیادهاى حقوق بشر اسلامى
منبع:
حوزه سال ۱۳۸۴ شماره ۱۲۷
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان اسلامى و اعلامیه حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
از مشروعیت حقوق بشر تا اطاعت و الزام آوری جهانی
منبع:
کتاب نقد ۱۳۸۴ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
جامعه ی دینی و نسبت آن با حکومت دینی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«جامعهی دینی بدون تشکیل حکومت دینی تحقق نمییابد». این جمله پیام کلی مقالهای است که در پی خواهد آمد، اما تحقیق پذیری آن در گرو بیان و تبیین دو مقولهی «انسان» و «حکومت» است، که نویسنده کوشیده است تا نخست، ترسیم واقعی از چهرهی انسان در معرفت دینی با مقایسهی آن با انسانشناسی طبیعت گرا، بنماید.
لبّ مطلب این است که در اسلام، برخلاف مکاتب طبیعت گرا، حقیقت تجزیه نمیشود و از این رو، در این دیدگاه الزامات اجتماعی مذهب جزء لوازم حقیقت مذهب است؛ دنیا عین آخرت و آخرت دنباله دنیا است؛ و لذا انسانِ اسلام، مسؤول است زیرا هدفدار است.
در همین ارتباط، نویسنده خاطر نشان میسازد که علت عقب افتادن شرق اسلامی دنباله روی فاقد عقلانیتی بوده است که ملل اسلامی از سرمایهی معنوی خود غافل شدهاند و سمعا و طاعتا از فلسفهی غرب تبعیت کردهاند.
مسألهی دوم، یعنی حکومت نیز براساس نوع معرفتی است که دین از انسان ارائه میدهد و لذا مسؤولیت ادارهی امور جامعه یک کوپراسیون همانند همهی شرکتها نیست. همچنین مسؤولان امور جامعه براساس احساس مسؤولیت دینی در چارچوب شناخته شدهای حکومت را در دست میگیرند که در منشور امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر و سایر افاضات ایشان در نهج البلاغه و کتابهای حدیث بیان گردیده است.
نویسنده، در پایان، با عطف توجه به پارهای از آموزههای معرفتی امام علی علیهالسلام نسبت به روشهای بهینهی کشورداری و مردم داری مقالهی خود را به پایان میبرد.
فلسفه و اهداف حکومت اسلامى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتى و سلطهگرى فردى یا گروهى نیست؛ بلکه تبلور آرمان سیاسى ملّتى همکیش و همفکر است که به خود سازمان مىدهد تا در روند تحوّل فکرى و عقیدتى، راه خود را به سوى هدف نهایى (حرکت به سوى الله) بگشاید. ملت ما در جریان تکامل انقلابى خود از غبارها و زنگارهاى طاغوتى زدوده شد و از آمیزههاى فکرى بیگانه خود را پاک نمود و به مواضع فکرى و جهانبینى اصیل اسلامى بازگشت و اکنون بر آن است که با موازین اسلامى و قرآنى، جامعه نمونه (اُسوه) خود را بنا کند. بر چنین پایهاى، رسالت محققان و پژوهشگران این است که زمینههاى تحقق این حکومت را عینیّت بخشند و شرایطى را به وجود آورند که در آن، انسان با ارزشهاى والا و جهانشمول قرآنى پرورش یابد.
نگارنده کوشید با توجّه به محتواى اسلامى انقلاب ایران، که حرکتى براى پیروزى تمامى مستضعفان بر متکبران است و زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج کشور بویژه در گسترش روابط بینالملل، با دیگر جنبشهاى اسلامى و مردمى فراهم مىکند را در سایه آیات قرآنى، براى تشکیل امّت واحده جهانى بیان کند. (إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ) تا استمرار مبارزه در نجات ملتهاى محروم و تحت ستم در تمامى جهان قوام یابد.
با توجّه به ماهیّت این تحقیق، خط سیر مقاله، تضمینگر نفى هرگونه استبداد فکرى و اجتماعى و انحصار اقتصادى است و در خط گسستن از سیستم استبدادى و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان، تلاش مىکند. (وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَْغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ).
عدالت اجتماعی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اگر در میان ارزشهای اجتماعی مورد قبول همگان والاترین ارزشها را «آزادی»، «برابری» و «عدالت» بدانیم، مقایسهی این ارزشها و انتخاب یکی از آنها به عنوان ارزش برتر از دشوارترین داوریهاست.
ولی آنچه مسلم است، آزادی گاهی خود حصاری برای آزادی میگردد، زیرا افرادی هستند که با استفاده از آزادی همهی منافع و مزایای طبیعی و اجتماعی را به سوی خود جذب میکنند و آزادی را در انحصار خود درمیآورند.
به همین جهت نیاز به برابری ضروری است، و انسانها خواهان آن میگردند، تا از آزادی بکاهند تا بتوانند به برابری دست یابند. در نتیجه
برابری بر آزادی حکومت میکند، نیاز به برابری نیز در واقع نیاز به عدالت است، زیرا آنجا که جای برابری و تساوی است، برابری در ذات و عمل به عدالت وجود دارد.
بنابراین عدالت والاترین ارزشها است.
با ظهور و پیدایش اندیشههای جدید و تفکر نسبی گرایی، که بر مبنای نظریهی اومانیستی خود بنیادگرایانه توانست به عنوان تفکری مسلط و اندیشهای حاکم جای خود را باز کند، با مبدأ قرار گرفتن انسان به عنوان خاستگاه معرفت و شناخت، از انسان موجودی ساخت که مستقل و بینیاز از هر منبع و مرجع دیگری محور ارزشها و نیز معیار و ملاک آن قرار گرفت.
بر این اساس دیگر ارزش واقعی و مطلقی جدای از ذهن انسان ارزش گذار در خارج وجود نداشت تا انسان نیاز به فهم و درک او داشته باشد تا به ناچار بخواهد خود را بر آنها تطبیق دهد.
آثار ناشی از این اندیشه و تفکر توانست در تمامی حوزهی رفتارهای اجتماعی از جمله رفتارهای اقتصادی نیز جاری شود، و انسان را موجود حداکثر کنندهی مطلوبیت، خوشی و سود معرفی کند و در نهایت مفهوم عدالت را به رفاه مادی همگانی ارجاع دهد.
در این نگرش دیگر عدل و عدالت عبارت از رفتار کردن بر حسب ضوابطی مستقل از ارادهی بشری نیست و هیچ یک از اصول مادی عدالت دیگر اعتبار ذاتی ندارند، و لذا اصول عدالت را میتوان به ساخت انسانی و گزینش فردی منوط کرد، در حالی که در نگرش دینی، عدالت و تمامی ابعاد آن، سرچشمهی الهی دارد و در چارچوب شریعت قابل تعریف است. بنابراین در این رهیافت عدالت چهرهی الهی و آرمانی دارد.
سؤالی که این مقاله در پی پاسخگویی به آن بر خواهد آمد، این است که با توجه به اختلاف بنیادی در برداشت دینی از عدالت و اندیشههای مدرن عدالت، آیا با توسل به چنین نظریههایی میتوان عدالت اقتصادی مورد نظر اسلام را در قالب نظام اقتصادی آن محقق ساخت.
اهمیت انتخاب اصلح
حوزههای تخصصی: