هدف پژوهش حاضر، واکاوی نحوه تداعی معانی و انتقال مفاهیم شیعی در سقانفارهای آمل است. این پژوهش، از نوع تحقیقات بنیادی و براساس ماهیت و روش از نوع توصیفی تحلیلی است. داده های پژوهش، براساس مطالعات اسنادی، بررسی های میدانی و مصاحبه گردآوری و با روش کیفی تحلیل شده است. به دلیل شباهت های ساختاری، تزیینی و عملکردی، ده نمونه از 30 سقانفار آمل (33% از کل نمونه ها)، برای پژوهش انتخاب شد. نتایج نشان می دهد، برای تداعی معانی و انتقال مفاهیم شیعی در سقانفارها، از نمادهای آیینی استفاده فراوانی شده است که به گونه ای نغز، مفاهیم آیینی، ملی و بومی کاربران را از بطن وجه تسمیه، عملکرد، نقشمایه ها و اعداد نمادین، منعکس می کند. در حقیقت، هنرمند شیعی با الهام از معماری بومی، تلفیق آن با نگرش های رایج و ریشه دار شیعی و استفاده هنرمندانه از نمادهای متواتر آن، بستری برای نمایش مفاهیم و معانی آیینی در سقانفارها فراهم نموده است.
شیعه در جایگاه جمعیتی که در طول تاریخ، پیوسته هویت خود را در فراز و فرودها حفظ کرده و برای رسیدن به آینده ای بهتر سامان داده است، قابل مطالعه است. این موضوع بیشتر بدان جهت قابل توجه است که اولاً این مکتب برای آینده بشریت طرحی جهانی داشته، ثانیاً مفاهیم بنیادین منطبق با فطرت آدمی را مطرح کرده است. عناصری از قبیل ولایت، عدالت، عصمت، امر به معروف و نهی از منکر، انتظار، تقیه و... در حوزه فرهنگ از یک سو، و دستاوردهای ادبی و هنری از سوی دیگر، در حوزه تمدن توانسته است تاثیراتی بی بدلیل در فرهنگ و تمدن بشری بر جای گذارد؛ چنان که اکنون مشاهده میشود، مراحل گذشت عمر این جمعیت، بر عکس آنچه از تمدن و فرهنگ اسلامی تعریف میشود و در آن مراحل رشد و زوال طی شده است، رویکردی دائماً رو به رشد داشته و دارد. انقلاب اسلامی ایران جدیدترین این مراحل است و از آنجا که این مکتب در آینده خود، ظهور مهدی و حکومت ایشان را به عنوان آخرین حکومت فراگیر تعریف کرده است، این حرکت تا رسیدن به آن هدف بلند، ادامه خواهد داشت.
از حکومت صفویه در ارمنستان تا امضای قرارداد ترکمانچای نزدیک به سیصد سال طول کشید. در طول این سه سده، ایران اسلامی که خود به تشیع گرویده بود، آثاری از تمدن خود را در آن منطقه به جای گذارد. وجه مشترک همه سلسله هایی که در این دوره به حکومت رسیدند، قدرت معنوی آموزه های تئوریک و عملی مذهب تشیع بود که در بستر فرهنگ متعالی ایرانی به خوبی رشد کرده بود.
متاسفانه بسیاری از آن آثار در اثر ناملایمات طبیعی روزگار و عناد و بی مهری کمونیسم از بین رفته است؛ تاریخ نگاری درستی نیز صورت نگرفته است و اطلاعات دقیق و جامعی در دست نیست.
آنچه نویسندگان بیشتر بدان پرداخته اند، تعاملات اقتصادی دوران شاه عباس دوم با ارامنه جلفا و برخی تاثیرات ادبی بر زبان ارمنی است. نگارنده تلاش کرده است با تمام محدودیت ها، از خلال منابع پراکنده، تصویری از آثار تمدن مربوط به آن دوران، به ویژه آثار فرهنگی ـ سیاسی را ارائه نماید.
ادریس بن عبدالله از سادات حسنی و نوادگان امام حسن مجتبی× در سال 169 قمری بعد از شرکت در قیام خونین حسین بن علی، مشهور به صاحب فخّ، متواری شد و به سوی مغرب رفت. وی در مغرب اسلامی در مراکش و قسمتی از الجزایر کنونی، اولین دولت مستقل شیعی را تشکیل داد که به نام او موسوم شد و در مدتی کوتاه، تمدنی را در مغرب پایه گذاری کرد؛ تمدنی که هرچند عمری کوتاه داشت، آثار فرهنگی آن تا امروز باقی مانده است. به دلایل مختلف و با گذشت زمان، در گرایش مذهبی ادریس و جانشینان او ابهام ایجاد شد. با بررسی این مسئله در مقاله حاضر روشن می شود که هرچند با قطعیت نمی توان درباره مذهب آنها اظهارنظر کرد، اعتقاد به امامی بودن ادریس و فرزندانش قوت بیشتری دارد و در مقابل، هیچ سند قطعی بر غیرامامی بودن ایشان در دست نیست.