فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۴۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بازتولید فرهنگی و طبقه اجتماعی با تأکید بر تقدیرگرایی (سرپرستان خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر مفهوم طبقه، انواع سرمایه و بازتولید فرهنگی، رابطه میان تقدیرگرایی و طبقه اجتماعی (334 نفر از سرپرستان خانوار شهر اصفهان) را با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بررسی کرده است. نتایج نشان می دهند رابطه معکوس میان طبقه اجتماعی و میزان تقدیرگرایی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، طبقات پایین تر، تقدیرگراتر هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان دادند مؤلفه های سرمایه فرهنگی (به عنوان مهم ترین شاخص طبقه اجتماعی) و پس از آن سرمایه اقتصادی، بیشترین واریانس مربوط به تغییرات مفهوم تقدیرگرایی را تبیین کرده اند. علاوه بر این، نقش سرمایه فرهنگی و توزیع نابرابر آن در بین طبقات اجتماعی (بالابودن میانگین آن در طبقات بالا) و تفاوت زیاد نمرات تقدیرگرایی (بالابودن میانگین آن در بین طبقات پایین) در هر دو معنا نشان می دهد الگوی تحرک فرهنگیبه طور نسبی در طبقه متوسط وجود دارد و بیشتر الگوی بازتولید فرهنگی در طبقات اجتماعی حاکم است.
هدفهای نه گانه فرهنگ
شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختار یافته انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل دانش آموزان دبیرستان های استان کرمانشاه است. تعداد کل آن ها در سال تحصیلی 90-91 برابر 181796 نفر است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان پس از اطمینان از تعداد کل آن ها، 384 نفر تعداد حجم نمونه آن به دست آمد. از اعتبار صوری روایی و آلفا کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و فن رگرسیون برای سنجش مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محرومیت نسبی، میزان مادی گرایی، سهل گیری مذهبی، تأثیر دوستان و جامعه پذیری دینی بر میزان دین داری آن ها تأثیر دارد. مدل رگرسیون دین داری، با توجه به نتایج حاصله از این آنالیز، نشان می دهد متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی جامعه پذیری مذهبی، سهل گیری مذهبی میزان مادی گرایی، میزان محرومیت نسبی، میزان ضریب تعیین آن (R) با متغیر وابسته 56/. به دست آمده است.
سومین ساحل رودخانه
ماکیان داری و ارتباط آن با نهادهای اجتماعی در جامعه روستایی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر گزارشی از پژوهشی میدانی در جامعه روستایی گیلان است که به توصیف فرهنگ ماکیان داری می پردازد و نشان می دهد که ماکیان داری با نهادهای اجتماعی (خانواده و ازدواج، مذهب، حقوق و اقتصاد) ارتباط دارد و در آیینه فولکلور و سنت های شفاهی بازتاب وسیعی داشته است. حجم وسیع اطلاعات بازیافته از سنت های شفاهی روستاییان گیلانی، که شامل سنت های گفتاری، سنت های مادی و سنت های رفتاری است، اهمیت این سنت ها را در اندیشه و پیشه و فرهنگ مردم این منطقه نماین می کند؛ تاآنجاکه می توانیم حوزه فرهنگی گیلان زمین را ""حوزه تمدن مرغ و تخم مرغ"" بنامیم. این پژوهش از روش های انسان شناختی (مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه، مطالعه اسنادی و...) سود جسته است.
واکاوی عوامل مانایی و میرایی فرهنگ ها در آیینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع حیات و مرگ پدیده هایی مانند تمدن، فرهنگ و حتی جامعه، مسئله ای است که در میان اندیشمندان حوزة علوم اجتماعی، محل پرسش است. برخی از نظریاتی که در صدد تبیین فرایندهای تغییر و تحول اجتماعی هستند، با استناد به امکان تولد و مرگ پدیده های اجتماعی، فرایند تحول را در دو سر حدّ تولد و مرگ صورت بندی می کنند. «چرخة حیات» عنوان نظریه ای است که با تکیه بر چارچوب مذکور، چگونگی تحول در پدیده ها را تبیین می کند. وجود حقیقی جامعه و فرهنگ با تکیه بر حکمت متعالیه اثبات پذیر است و به تبع آن، منطق حِکمی، حیات و مرگ جوامع و فرهنگ ها را نیز جملگی تأیید می کند، همچنان که اشارات قرآنی نیز این مسئله را تصدیق کرده است. به تبع این تأیید و تصدیق می توان عوامل و مؤلفه هایی را با تکیه بر تبیین های حِکمی و معارف قرآنی احصا کرد که در مانایی یا میرایی جوامع و فرهنگ ها مؤثر هستند. این عوامل و مؤلفه ها را از منظرهای مختلفی می توان گونه بندی کرد. یکی از تقسیم بندی های کلان در این باب، تقسیم عوامل مؤثر در بقا و فنای فرهنگ ها و جوامع به دو دستة «مؤلفه های ناظر به نظام های معنایی (ویژگی های ذاتی و نفس الامری فرهنگ ها)» و «مؤلفه های ناظر به اصحاب یک فرهنگ» است. در ذیل این دو شاخة کلی، موارد مختلف دیگری را می توان دسته بندی کرد. چارچوب نظری فلسفی برای تبیین موضوعات یادشده، مستلزم به کارگیری روش قیاسی برهانی است.
ارائه الگوی ارتقای فرهنگ کتاب خوانی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف ارائه الگوی ارتقای فرهنگ کتاب خوانی در میان دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران انجام گرفت. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری، شامل دانش آموزان مقطع اول و دوم متوسطه شهر تهران (344586) است. حجم نمونه این تحقیق باتوجه به فرمول نمونه گیری کوکران 383 نفر برآورد شد و ابزار اندازه گیری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. جهت سنجش روایی، پس از تأیید روایی محتوا توسط خبرگان، میزان روایی سازه محاسبه و ارتباط سوالات و مؤلفه ها تأیید شد. همچنین برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده (خانواده 98/0، رسانه ملی 97/0، کتابخانه 97/0 و محیط آموزشی 98/0) شد. یافته های تحقیق نشان داد که خانواده با مؤلفه های ضرورت و پایگاه خانواده به ترتیب با میزان اثر (17/1) (79/0)، رسانه ملی با مؤلفه اطلاع رسانی با میزان اثر (82/0)، کتابخانه ها با مؤلفه های توسعه کمی و کیفی به ترتیب با میزان اثر (04/1) (82/0) و در نهایت محیط آموزشی با مؤلفه های تشویق به مطالعه، ایجاد احساس نیاز به مطالعه در دانش آموزان و باور به تأثیر کتاب در رشد فردی و اجتماعی به ترتیب با میزان اثر (81/0) (45/0) (47/0) در فرهنگ مطالعه آنان مؤثر هستند. همچنین یافته ها نشان داد زنان به نسبت مردان به توسعه کمی کتابخانه ها و پایگاه اجتماعی خانواده اهمیت بیشتری داده اند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محلات از جمله عناصر سازنده ی شهری هستند که از دیرباز نقش بسزایی در پیوند دادن مردم با محیط زندگی شان و دلبستگی مکانی ایشان عهده دار بوده اند. با این وجود تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی عصر مدرن سبب گردیده تا پیوندهای مکانی ساکنان با محیط زندگی شان کمتر مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این تنوع رویکردها، تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده در این حوزه از دانش بشری سبب گردیده تا هیچ توافقی پیرامون نام، تعریف یا رویکرد روش شناسانه ای که به بهترین وجه بتواند به این حوزه بپردازد وجود نداشته باشد. این سردرگمی مفهومی همچنان که بسیاری از محققان نیز اشاره داشته اند به طور جدی مانع پیشرفت در حوزه ی دلبستگی مکانی گردیده است.
بر این اساس پژوهش حاضر با هدف دستیابی به چارچوبی مفهومی از دلبستگی مکانی و عوامل مؤثر بر آن، ضمن مروری بر ادبیات دلبستگی مکانی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای به ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری پرداخته است. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که از میان 28 زیرمعیار مورد بررسی، تنها تأثیر 21 زیرمعیار دارای تاثیر تایید گردیده بر دلبستگی مکانی می باشند که از میان آنها نیز طول مدت سکونت، پیوندهای اجتماعی و خاطره انگیزی به ترتیب با وزن نهایی 0.08، 0.061 و 0.051 در مقایسه با سایر زیرمعیارها از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند. علاوه بر این بررسی مؤلفه های 6 گانه ی دموگرافیک، کالبدی- فضایی، عملکردی- رفتاری، تجربی زیبایی شناختی، تجربی ادراکی و زیست محیطی، بیانگر تأثیرگذاری تمام مؤلفه ها بر دلبستگی مکانی بوده که مؤید ساخت سه بعدی (شناختی، احساسی و رفتاری) دلبستگی مکانی است.