فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۴۷۵ مورد.
حوزه های کاربستِ رویکرد تاریخ فرهنگی در تحلیل تاریخ قاجاریه (مطالعه و ارزیابی منابع سفرنامه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر به طرح این مساله می پردازد که با کاربست رویکرد تاریخ فرهنگی چه حوزه های موضوعی و معرفتی در بررسی منابع سفرنامه نویسی دوره قاجاریه، امکانِ طرح می یابد؟ آثار این خوانش بر خلق معانی جدید در پژوهش تاریخی چیست؟ در ارزیابی نقّادانه ی متون سفرنامه خارجی مشخص است که علی رغم برخی خلاء ها، دربردارنده ی رویکرد مردم شناختی، انسان شناسی فرهنگی به جامعه، فرهنگ و تاریخ ایران از یک سو، و طرح این مسائل با رویکردی جزئی نگرانه اجتماعی از سوی دیگر، هستند که هر دو منظر معرفتی و روش شناختی مذکور در چارچوب رویکرد تاریخ فرهنگی می تواند در کشف و ارایه حوزه های موضوعی و مساله شناسی پژوهش اثرگذار و به خوانش های جدید و موثر در تحلیل تاریخ قاجاریه انجامد. دستاورد نوشتار حاضر نشان داده است که سیاحان در مساله شناسی خود، عمدتاً به وضعیت و تغییرات اجتماعی، تحلیل فرهنگی از گذشته در پرتو حال، توجه به کار میدانی در پژوهش یا مشاهده ی صبورانه مسائل ، عملیاتی کردن روش های کمّی متمرکز بوده و با طرح معانی و مفاهیم با روشِ جزئی نگر اجتماعی به فراهم شدن زمینه شکل گیری تبیین های چندگانه از مسائل تاریخ اجتماعی و فرهنگی دوره قاجار کمک کرده اند.
بررسی انتقادی فصلنامه علوم اجتماعی از آغاز تا اکنون(1370-1394) ""به راه بادیه رفتن"" (ربع قرن تلاش جمعی پیگیر و دشوار برای پیشبرد دانش اجتماعی بومزاد!، اما...)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش رو که به مناسبت چاپ هفتادمین شماره فصلنامة علوم اجتماعی نگاشته شده است؛ نگاهی دوباره به راه رفته و طرح بخشی از کف داده ها و برخی اندک دست آورده های این مجله است. ازآنجاکه این فصلنامه در این مدت از «بازترین پنجره» با پژوهشگران علوم اجتماعی ایران مراوده داشته و از آنان مقاله خواسته و به نسبت دیگر مجلات علوم اجتماعی دانشگاه های ایران بیشترین درصد مقالات خارج از دانشگاه علامه طباطبائی را پذیرفته و به چاپ رسانده است؛ پس این مجله نه تنها برآیند نیروهای موجود و یا بالفعل دانشکده و دانشگاه ما است، بلکه به دلیل راه داشتن به دیگر منابع تولید علوم اجتماعی در ایران؛ هم در دانشکده ها و هم در خارج از آن، سطح و کم و کیف مطالب، برآیند و نماینده و گرانیگاه دانش اجتماعی رسمی و دانشگاهی ما در حوزه علوم اجتماعی می تواند باشد.
طبیعتاً این درهای باز و پذیرش مبتنی بر داوری ها غیرشخصی - ببین چه گفت! نه آنکه، که گفت؟ – واقعیتی است که می تواند ما را در کاستی های کارمان ما را دلداری دهد. اما نباید ما را از ترازهای آرمانی مطلوب، در ساخت و پرداخت یک دانش تحقیقی و نه تقلیدی و تولیدی و نه مصرفی و وارداتی، فعال و نه منفعل، کارآمد برای توسعه و تعالی پایدار فرادادی و فتوتی و نه پرآوازه نمایشگاهی و ویترینی و درخور یک جامعه کهن فرهنگ، در جهان غافل کند. با چنین نظرگاهی، ما با مسئله سمت وسو و محتوایی و کیفی هفتاد شماره مجله، در طی حدود ربع قرن برخورد کرده ایم.
بر آن بوده ایم که کاستی های این فصلنامه علوم اجتماعی را بربشماریم و غالباً خود انتقادی کرده ایم اما به دلیل پیوستگی این برکه با برکه های دانش اجتماعی موجود در ایران و جهان، خودبه خود این نقد و نظر از مرزها و از محتوای فصلنامه به کل علوم اجتماعی ایران نیز ساری و جاری شده است.
بررسی رابطه بازتولید فرهنگی و طبقه اجتماعی با تأکید بر تقدیرگرایی (سرپرستان خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با تأکید بر مفهوم طبقه، انواع سرمایه و بازتولید فرهنگی، رابطه میان تقدیرگرایی و طبقه اجتماعی (334 نفر از سرپرستان خانوار شهر اصفهان) را با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بررسی کرده است. نتایج نشان می دهند رابطه معکوس میان طبقه اجتماعی و میزان تقدیرگرایی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، طبقات پایین تر، تقدیرگراتر هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان دادند مؤلفه های سرمایه فرهنگی (به عنوان مهم ترین شاخص طبقه اجتماعی) و پس از آن سرمایه اقتصادی، بیشترین واریانس مربوط به تغییرات مفهوم تقدیرگرایی را تبیین کرده اند. علاوه بر این، نقش سرمایه فرهنگی و توزیع نابرابر آن در بین طبقات اجتماعی (بالابودن میانگین آن در طبقات بالا) و تفاوت زیاد نمرات تقدیرگرایی (بالابودن میانگین آن در بین طبقات پایین) در هر دو معنا نشان می دهد الگوی تحرک فرهنگیبه طور نسبی در طبقه متوسط وجود دارد و بیشتر الگوی بازتولید فرهنگی در طبقات اجتماعی حاکم است.
سومین ساحل رودخانه
شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، شناخت عوامل مرتبط با کم توجهی به باورها و ارزش های دینی در بین دانش آموزان دبیرستانی استان کرمانشاه است. این مطالعه با رویکرد کمی و روش توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار پرسشنامه ساختار یافته انجام گرفت. جامعه آماری در این پژوهش شامل کل دانش آموزان دبیرستان های استان کرمانشاه است. تعداد کل آن ها در سال تحصیلی 90-91 برابر 181796 نفر است. با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان پس از اطمینان از تعداد کل آن ها، 384 نفر تعداد حجم نمونه آن به دست آمد. از اعتبار صوری روایی و آلفا کرونباخ برای پایایی ابزار تحقیق استفاده به عمل آمد و از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون برای آزمون فرضیات و فن رگرسیون برای سنجش مدل تحقیق استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که محرومیت نسبی، میزان مادی گرایی، سهل گیری مذهبی، تأثیر دوستان و جامعه پذیری دینی بر میزان دین داری آن ها تأثیر دارد. مدل رگرسیون دین داری، با توجه به نتایج حاصله از این آنالیز، نشان می دهد متغیرهای واردشده در مدل رگرسیونی جامعه پذیری مذهبی، سهل گیری مذهبی میزان مادی گرایی، میزان محرومیت نسبی، میزان ضریب تعیین آن (R) با متغیر وابسته 56/. به دست آمده است.
ماکیان داری و ارتباط آن با نهادهای اجتماعی در جامعه روستایی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر گزارشی از پژوهشی میدانی در جامعه روستایی گیلان است که به توصیف فرهنگ ماکیان داری می پردازد و نشان می دهد که ماکیان داری با نهادهای اجتماعی (خانواده و ازدواج، مذهب، حقوق و اقتصاد) ارتباط دارد و در آیینه فولکلور و سنت های شفاهی بازتاب وسیعی داشته است. حجم وسیع اطلاعات بازیافته از سنت های شفاهی روستاییان گیلانی، که شامل سنت های گفتاری، سنت های مادی و سنت های رفتاری است، اهمیت این سنت ها را در اندیشه و پیشه و فرهنگ مردم این منطقه نماین می کند؛ تاآنجاکه می توانیم حوزه فرهنگی گیلان زمین را ""حوزه تمدن مرغ و تخم مرغ"" بنامیم. این پژوهش از روش های انسان شناختی (مشاهده همراه با مشارکت، مصاحبه، مطالعه اسنادی و...) سود جسته است.
واکاوی عوامل مانایی و میرایی فرهنگ ها در آیینة حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع حیات و مرگ پدیده هایی مانند تمدن، فرهنگ و حتی جامعه، مسئله ای است که در میان اندیشمندان حوزة علوم اجتماعی، محل پرسش است. برخی از نظریاتی که در صدد تبیین فرایندهای تغییر و تحول اجتماعی هستند، با استناد به امکان تولد و مرگ پدیده های اجتماعی، فرایند تحول را در دو سر حدّ تولد و مرگ صورت بندی می کنند. «چرخة حیات» عنوان نظریه ای است که با تکیه بر چارچوب مذکور، چگونگی تحول در پدیده ها را تبیین می کند. وجود حقیقی جامعه و فرهنگ با تکیه بر حکمت متعالیه اثبات پذیر است و به تبع آن، منطق حِکمی، حیات و مرگ جوامع و فرهنگ ها را نیز جملگی تأیید می کند، همچنان که اشارات قرآنی نیز این مسئله را تصدیق کرده است. به تبع این تأیید و تصدیق می توان عوامل و مؤلفه هایی را با تکیه بر تبیین های حِکمی و معارف قرآنی احصا کرد که در مانایی یا میرایی جوامع و فرهنگ ها مؤثر هستند. این عوامل و مؤلفه ها را از منظرهای مختلفی می توان گونه بندی کرد. یکی از تقسیم بندی های کلان در این باب، تقسیم عوامل مؤثر در بقا و فنای فرهنگ ها و جوامع به دو دستة «مؤلفه های ناظر به نظام های معنایی (ویژگی های ذاتی و نفس الامری فرهنگ ها)» و «مؤلفه های ناظر به اصحاب یک فرهنگ» است. در ذیل این دو شاخة کلی، موارد مختلف دیگری را می توان دسته بندی کرد. چارچوب نظری فلسفی برای تبیین موضوعات یادشده، مستلزم به کارگیری روش قیاسی برهانی است.
دروغ واقعی
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محلات از جمله عناصر سازنده ی شهری هستند که از دیرباز نقش بسزایی در پیوند دادن مردم با محیط زندگی شان و دلبستگی مکانی ایشان عهده دار بوده اند. با این وجود تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی عصر مدرن سبب گردیده تا پیوندهای مکانی ساکنان با محیط زندگی شان کمتر مورد توجه قرار گیرد. علاوه بر این تنوع رویکردها، تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده در این حوزه از دانش بشری سبب گردیده تا هیچ توافقی پیرامون نام، تعریف یا رویکرد روش شناسانه ای که به بهترین وجه بتواند به این حوزه بپردازد وجود نداشته باشد. این سردرگمی مفهومی همچنان که بسیاری از محققان نیز اشاره داشته اند به طور جدی مانع پیشرفت در حوزه ی دلبستگی مکانی گردیده است.
بر این اساس پژوهش حاضر با هدف دستیابی به چارچوبی مفهومی از دلبستگی مکانی و عوامل مؤثر بر آن، ضمن مروری بر ادبیات دلبستگی مکانی با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای به ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی در محلات شهری پرداخته است. نتایج مطالعات حاضر حکایت از آن دارد که از میان 28 زیرمعیار مورد بررسی، تنها تأثیر 21 زیرمعیار دارای تاثیر تایید گردیده بر دلبستگی مکانی می باشند که از میان آنها نیز طول مدت سکونت، پیوندهای اجتماعی و خاطره انگیزی به ترتیب با وزن نهایی 0.08، 0.061 و 0.051 در مقایسه با سایر زیرمعیارها از بیشترین اهمیت برخوردار می باشند. علاوه بر این بررسی مؤلفه های 6 گانه ی دموگرافیک، کالبدی- فضایی، عملکردی- رفتاری، تجربی زیبایی شناختی، تجربی ادراکی و زیست محیطی، بیانگر تأثیرگذاری تمام مؤلفه ها بر دلبستگی مکانی بوده که مؤید ساخت سه بعدی (شناختی، احساسی و رفتاری) دلبستگی مکانی است.