در این مقاله تلاش شده است تا بر مبنای الگوی خط مشی گذاری، به برنامه ریزی حکومت علوی در حوزة فرهنگ پرداخته شود. در این راستا، با روش کتابخانه ای و سندپژوهی، منابع اولیه و ثانویه، مورد بررسی قرار گرفته و مؤلفه های سیاستی دولت علوی استخراج شده است. دوران حکومت علوی به عنوان یک معصوم، زمان تثبیت نظام اسلامی است و دیگر نیاز به بحث در ابتدائیات دین اسلام در این دوره نیست. این خصوصیت شباهت بیشتری به موقعیت جمهوری اسلامی ایران در زمان معاصر دارد، بنابراین ضرورت و هدف این مقاله آن است که به دلیل مبنا بودن دین در برنامه ریزی ها و شباهت موقعیت دو دولت، در مدل سازی سیاست گذاری فرهنگی از دولت علوی برای جمهوری اسلامی می توان چه استفاده ای نمود؟ با توجه به آنکه مسئله محوری، آغاز و مبنای کار در سیاست گذاری است، با صورت بندی تاریخی مشکلات دوران حکومت علوی، سه مسئله خاص گرایی، قشری گرایی و ظاهربینی، رفاه طلبی و دنیازدگی احصا گردید. ازآنجا که هرکدام از سه مشکل مذکور به حوزه های کلان سیاست (خاص گرایی)، اقتصاد (رفاه طلبی و دنیازدگی) و دین (قشری گرایی و ظاهربینی) بازمی گردد، می توان سیاست گذاری در این زمان را به سه حیطة فرهنگ سیاسی، فرهنگ اقتصادی و فرهنگ دینی صورت بندی نمود. با بررسی مسائل پیش روی دولت علوی سه سیاست کلان مردم داری در حوزة سیاست، عدالت در حوزة اقتصاد و تربیت در حوزة دین مورد توجه واقع شد که در ادامه بر اساس مراحل چرخه خط مشی گذاری سیاست های بخشی هرکدام از این سیاست ها مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
در دهه های اخیر در حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری، رویکرد برنامه ریزی توسعه محله ای پایدار بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این رویکرد که مشارکت مردم از مهم ترین ارکان اصلی آن محسوب می شود، به دنبال آن است که مردم را در مراحل مختلف تصمیم گیری، اجرا و ارزیابی دخیل و از ظرفیت ها و استعداد هایی که در بین مردم محله وجود دارد، به بهترین شکل استفاده کند. برای اجرای چنین رویکردی در هر شهری باید ویژگی ها و شرایط آن ها مد نظر قرار گیرد و الگوی بومی برای آن تهیه شود. یکی از ویژگی ها، سرمایه ها و ارکان اصلی محله های شهرهای اسلامی و ایرانی، نهاد مسجد است که معمولاً در هر شهر و محله های آن نوعی مرکزیت داشته و کارکردهای مختلفی در طول تاریخ و زمان معاصر برعهده داشته و از این جهت می تواند در الگوی بومی توسعه فرهنگی اجتماعی در سطح محله مؤثر و کارآمد باشد. در این تحقیق تلاش شده است نوعی از توسعه فرهنگی اجتماعی محله ای ارائه شود که محوریت آن با مسجد باشد، لذا با پیونددادن مطالعات صورت گرفته در زمینه توسعه محله ای و توسعه فرهنگی اجتماعی و همچنین آثار موجود در حوزه مسجد و کارکردهای آن، نُه مؤلفه به عنوان مؤلفه های اصلی توسعه فرهنگی اجتماعی محله ای پایدار مسجد محور ارائه و از این رهگذر با استفاده از روش کیفی و ابزار مصاحبه و مشاهده مشارکتی، ضمن بررسی یک مورد (مسجد ثامن الائمه( ع) واقع درشهرک قدس تهران) و تطبیق مؤلفه ها با این مسجد، میزان تحقق چنین توسعه ای و امکان تداوم و همچنین موانع موجود در گسترش آن مطالعه و مدل مسجد مذکور نیز احصاء گردیده است. در نهایت مشخص شد اگرچه مسجد ثامن الائمه( ع) نتوانسته است در همه زمینه ها و ابعاد توسعه فرهنگی اجتماعی محله ای به صورت کاملاً ایده آل نقش آفرین و اثرگذار باشد، ولی با این وجود می توان افزایش وحدت و همبستگی محله ای، زمینه سازی جهت افزایش تعاون و مشارکت محله ای و تقویت هویت و تعلق محله ای را از جمله عوامل و مؤلفه های مهم اثرگذاری این مسجد در سطح محله ذکر کرد.