عبید در شام شقاوت قرن هشتم می زیست و اگر چه خود از خانواده ی صدور و خواجگان بود از فقر و فحشا و ظلم و بی عدالتی و جهل زمانه در آثارش بس نکته های باریک گفته است.
او شاعر و نویسنده ای متعهد و مردمی بود که با قلم به جنگ تاریکی ها رفت و در لطایف و رساله ها و سرودهایش با حربه ی طنز آثاری متنوع آفرید. زیر ساخت معنایی مطایبه با رو ساخت شعر، حکایت، جملات قصار و واژه نامه در آثار او چنان ساخت های گوناگونی را رقم زد که در سابقه ی ادبی ما بی نظیر است. در این مقاله طنز عبید را در شکل های متفاوت آن به تماشا می نشینیم و بر روی برگ زرد پاییزی آن زمان دیدار می کنیم .
مفهوم «دیگری» یکی از مفاهیم بنیادین فلسفی است که به ویژه در قرن بیستم و در آثار هوسرل، هایدگر، سارتر و لویناس اهمیت معرفت شناختی و هستی شناختی پیدا کرد و سپس، به واسطه باختین، به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. از چشم انداز «مفهوم دیگری»، می توان گفت پس از پیوستن ناصرخسرو به مذهب اسماعیلیه، طرحی آرمان شهری از دین و مذهب، حاکم و حکومت، شعر و شاعر، فلسفه و فیلسوفان و... در ذهن و زبان او شکل می گیرد و براین اساس، هرکس و هرچیزی از این خطوط مشخص پا را فراتر یا فروتر بگذارد از گزند تیغ تیز طرد و حذف و هجو ناصرخسرو در امان نمی ماند. در این نوشتار، پس از تبیین مبانی نظری مفهوم دیگری، به طرح آرمان شهر ناصری می پردازیم و پس از آن، از منظر مفهوم دیگری، به توصیف و تحلیل نحوه مواجهه ناصرخسرو با صنوف و طبقات مختلف سیاسی، اجتماعی و فلسفی و ادبی و... خواهیم پرداخت.