رویکردی پدیدارشناختی به شناسایی مؤلفه های خلق معنی و کاربست آن در هستی شناسی بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش قصد دارد تا بر اساس الگوی سه وجهی نشانه پرس، مؤلفه های مؤثر در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال را از دیدگاه صاحب نظران استخراج و جهت کاربرد در هستی شناسی ها معرفی نماید.روش پژوهش: رویکرد پژوهش بر اساس هدف و پرسش مطرح شده، کیفی و روش انجام پژوهش پدیدارشناسی بوده است. جامعه پژوهش 18 نفر از صاحب نظران حوزه عاشورا و ابزار گردآوری داده، مصاحبه، مشاهده و تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده ایشان بوده است.یافته ها: از تحلیل متن مصاحبه ها و خاطرات چاپ شده صاحبنظران حوزه عاشورا 8 مقوله اصلی و 47 مقوله فرعی شناسایی و استخراج گردید. نتیجه تجزیه و تحلیل نشان داد که در تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال یا معنی، مراحل مختلفی وجود داشته و هر مرحله دارای مؤلفه های متعددی است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که از زمان دریافت و شناخت پدیده توسط فرد، تشکیل مفهومی از آن در ذهن وی تا انتقال مفهوم ذهنی به دیگران و خلق معنی، مراحل و مؤلفه های مختلفی تأثیرگذار بوده اند. شناخت یک پدیده، ساخت الگوهای ذهنی از آن، هدف و انگیزه فرد برای انتقال مفاهیم ذهنی به دیگران، انتخاب زبان مناسب برای انتقال مفاهیم ذهنی و همچنین شناخت شرایط اجتماعی، فرهنگی و نیازهای زمانی مخاطب از مراحل مهم تبدیل مفهوم ذهنی به مفهوم قابل انتقال بوده اند. یکی از مهمترین مراحل و مؤلفه های خلق معنی ویژگی های فرد بوده است. بنابراین، تمرکز بر چگونگی بازنمون مدارک در هستی شناسی ها و نظام های اطلاعاتی و حتی نحوه تعامل فرد با نظام نمی تواند به تنهایی منجر خلق معنی شود بلکه باید به ویژگی های فردی که ارتباط مستقیمی با الگوهای ذهنی وی دارد، توجه داشت.