شهناز نوحی

شهناز نوحی

مدرک تحصیلی: استادیار، گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شاهرود، سمنان، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۵ مورد از کل ۲۵ مورد.
۲۱.

شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به مواد مخدر در زنان و ارائه مدل با نرم افزارPLS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اعتیاد زنان عوامل مؤثر گرایش به مواد مخدر استان سمنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۱ تعداد دانلود : ۳۶۶
هدف: هدف از مطالعه حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش به مواد مخدر در زنان استان سمنان بود. روش: این پژوهش از نوع توصیفی_ پیمایشی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمام زنانی بود که تجربه مصرف مواد مخدر را داشتند و در مدت 6 ماه به کمپ ترک اعتیاد زنان استان سمنان مراجعه کرده بودند. نمونه آماری (54 نفر) به صورت نمونه در دسترس انتخاب و از نظر تعداد برابر با جامعه آماری بود. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه «میزان گرایش به اعتیاد» استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل و تبیین اجزاء مدل و روابط بین آن ها از نرم افزارهای SPSS22 و PLS2 Smart استفاده شد. یافته ها: پس از ارائه مدل و بررسی عوامل مؤثر بر گرایش به مواد، «عوامل خانوادگی- محیطی» مهمترین عامل گرایش به مصرف بود و پس از آن «عوامل اجتماعی» و در نهایت «عوامل فردی» برگرایش به مواد اثرگذار بودند. نتیجه گیری: خانواده ناسالم، محیط ناسالم ایجاد می کند و زندگی کردن در چنین خانواده و محیطی، فرد را به سوی انحرافات اجتماعی و اعتیاد هدایت می کند. پیشنهاد می گردد که برنامه ریزان و سازمان های مسئول مبارزه با مواد مخدر بیش از سایر گروه ها برای نوجوانان، جوانان و زنان اهمیت ویژه ای قائل شوند. برای این مهم به تلاشی جدی برای سالم سازی محیط های اجتماعی از طریق ابزارهای فرهنگی و ارشادی به جای ابزارهای نظامی و اجباری نیاز است.
۲۲.

خانواده و اثربخشی آموزش کاهش وزن بر داغ ننگ چاقی و سلامت زنان دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: الگوی آموزش خانواده محور چاقی سلامت عمومی داغ ننگ چاقی زنان دارای وزن اضافه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۶ تعداد دانلود : ۱۶۰
هدف پژوهش اثربخشی آموزش کاهش وزن مبتنی بر خانواده بر داغ ننگ چاقی و سلامت عمومی زنان دارای اضافه بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان دارای اضافه وزن  و چاق با   25<BMI<35 و فاصله سنی بین 25 تا 45 سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری منطقه 18 شهر تهران در سال 1397 بود که تحت هیچ مداخله کاهش وزنی قرار نداشته اند و از بین آن ها با استفاده از نمونه گیری در دسترس 30  نفر انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه شامل 15 نفر) جایگزین شدند . سپس پرسشنامه های حرمت بدنی مندلسون و وایت (2001) و سلامت عمومی گلدبرگ (1972) توسط هر دو گروه تکمیل شد. پس ازآن برنامه آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده بر روی گروه آزمایش اجرا شد. سپس پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد آموزش کاهش وزن مبتنی بر الگوی خانواده محور موجب افزایش حرمت بدنی و سلامت عمومی و زیرمقیاس های آن ها می شود (001/0P=).   بنابراین با توجه به نتایج می توان گفت آموزش روش های کاهش وزن اگر با مشارکت و درگیر کردن خانواده همراه باشد می تواند هم در کاهش وزن و سلامت تأثیر بهتری داشته باشد و هم موجب افزایش احساس رضایت نسبت به خود شود.
۲۳.

رابطه سمت شکایات جسمانی و علائم افسردگی با دست برتری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شکایات جسمانی افسردگی دست برتری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۲ تعداد دانلود : ۳۸۱
مقدمه: این تحقیق با هدف بررسی رابطه سمت شکایات جسمانی و علایم افسردگی در افراد راست دست و چپ دست انجام شده است. جامعه ونمونه آماری: دراین تحقیق علی مقایسه ای 120 دانشجوی دختر با میانگین سنی 25 سال و 5 ماه انتخاب شدند که ازاین تعداد 60 نفرراست دست و 60 نفرچپ دست بوده اند. افراد چپ دست به شیوه دردسترس وافراد راست دست به صورت تصادفی ازهمان کلاس هایی که نمونه های چپ دست برگزیده شده بودند انتخاب گردیدند. دانشجویان راست دست وچپ دست به دوگروه افسرده وغیرافسرده تقسیم گردیدند. ابزار اندازه گیری: برای گردآوری اطلاعات ازپرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، پرسشنامه دست برتری ادینبورگ وفرم ارزیابی شکایات جسمانی محقق ساخته بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون لجستیک  دوجمله ای استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان دادند که نمره نشانه های جسمانی افراد راست دست وچپ دست به طورمعنی داری با شکایات جسمانی طرف چپ بدن رابطه دارند. همچنین این تحقیق نشان داد که تفاوت معنی داری بین نمره افسردگی ونمره نشانه های جسمانی افراد راست دست وافراد چپ دست وجود ندارد. بحث ونتیجه گیری: باتوجه به شیوع بالای شکایات جسمانی درطرف چپ بدن دردانشجویان راست دست وچپ دست افسرده می توان وجود این شکایات درسمت چپ بدن را به عنوان علامت افسردگی درنظرگرفت.
۲۴.

اثربخشی آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی- اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرزندپروری ترکیبی خودکارآمدی ادراک شده و کودک فزون وزن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵۱ تعداد دانلود : ۷۷۹
مقدمه: سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در سلامت جسمانی و سلامت روان شناختی کودکان دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران بر خودکارآمدی ادراک شده کودکان فزون وزن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان (منطقه 2 و 5 شهر تهران) که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادرانشان می باشند. در مجموع 50 مادر به همراه فرزندانشان از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در نهایت به -واسطه افت 2 نفر از آزمودنی ها، 48 نفر در مطالعه باقی ماندند که در دو گروه آزمایش و کنترل، متشکل از 24 نفر به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری طی 10 جلسه (هفته)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریاغت نکرد. همه آزمودنی ها قبل و بعد از آموزش به کلیه گویه های پرسشنامه های دموگرافیک و کودکان به پرسشنامه خودکارآمدی ادراک شده پاسخ دادند و همچنین شاخص توده بدنی آنها محاسبه شد. یافته ها: تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد آموزش فرزندپروری باعث ارتقاء نمرات خودکارآمدی ادراک شده کودکان گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتیجه-گیری: نتایج این بررسی نشان داد که آموزش فرزندپروری ترکیبی (زیستی– اجتماعی) به مادران، به بهبود خودکارآمدی ادراک شده کودکان دارای اضافه وزن منتهی می شود. همچنین به نظر می رسد که شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر و بهبود خودکارآمدی ادراک شده شان، کاهش خواهد یافت.
۲۵.

مقایسه تأثیر گروه درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی در مدیریت وزن و ارتقای کیفیت زندگی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخص توده بدنی گروه درمانگری شناختی گروه درمانگری اصلاح سبک زندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲۶ تعداد دانلود : ۷۷۷
هدف: این پژوهش با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی گروه­ درمانگری مبتنی بر اصلاح سبک زندگی و گروه درمانگری شناختی بر کاهش شاخص توده بدنی (BMI) و بهبود کیفیت زندگی در زنان دارای اضافه وزن صورت گرفته است. روش: بدین منظور از میان زنان داوطلب، 26 نفر براساس معیارهای ورود- خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند (گروه­درمانگری با اصلاح سبک زندگی و گروه ­درمانگری شناختی). آزمودنی­های دو گروه قبل از مداخله و پایان ماه­های چهارم و هفتم به گویه­های پرسشنامه کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی پاسخ دادند و BMI آنها نیز محاسبه شد. داده­های جمع­آوری شده با استفاده از نسخه شانزدهم نرم­افزار آماری SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه­گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته­ها: هر دو مداخله اصلاح سبک زندگی و شناختی به کاهش BMI و بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی مرتبط با چاقی می­انجامند (05/0>P). اما دو مداخله در اصلاح متغیرهای پژوهش تفاوت معناداری با هم نداشتند (05/0<P). نتیجه­گیری: نتیجه­گیری کلی این است که دو مداخله با اصلاح باورهای مخرب و رفتارهای نارساکنش­ور افراد درباره غذا خوردن به بهبود کنش­وری جسمی و کاهش ناراحتی بدنی همراه با اصلاح شاخص­های اضافه وزن منجر می­شوند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان